به گزارش پارس نیوز، 

«جشن دلتنگی»، فیلمی با سوژه‌ای امروزی است. سوژه‌ای که طی چند سال اخیر انسان‌ها را بشدت تحت تاثیر خود قرار داده و تبدیل به یکی از مسائل روز شده است.

انتخاب این سوژه نشان می‌دهد که کارگردان امروزی است و دغدغه‌های همگام با جامعه دارد. انتخاب سوژه‌ای که بسیار داغ است اما کارگردانان فیلم بلند به سمتش نمی‌روند، کمی مشکل است.

اما می‌تواند مخاطبان زیادی را به خود جذب کند. از طرفی بدلیل وجود بازیگران سرشناس و شناخته شده در کنار سوژه فیلم و نوع پرداخت، جشن دلتنگی می‌تواند مخاطبان مناسبی داشته باشد و در گیشه حداقل‌ها را به سرانجام برساند.

نکات مثبت فیلم

«روایت‌های ناتمام» (فیلم اول کارگردان) نتوانست آنطور که باید راضی کننده باشد. به دلیل نداشتن قصه منسجم و کنترل شده، نمی‌توانست مخاطب را با خود همراه کند.

در مورد فیلم بعدی‌شان اطلاعی ندارم. اما پوریا آذربایجانی به نظر می‌سید در «اروند» به ریتم خود نزدیک شده است و فیلم‌هایش سر و شکل مناسبی پیدا کرده است.

اما در جشن دلتنگی از این سر و شکل فاصله می‌گیرد. برخلاف اروند، جشن دلتنگی طراحی صحنه و لباس کار نشده تری دارد و جزئیات بیشتری را طلب می‌کند.

اما در طراحی صحنه و لباس خیلی هم عقب نیست و این طراحی‌ها با فیلمنامه و شخصیت‌ها کاملا انطباق دارد و این نکته مثبت فیلم محسوب می‌شود.

ضعف بزرگ در فیلمنامه است

جشن دلتنگی ضعف بزرگی در فیلمنامه دارد. فیلمنامه انسجام کافی برای درگیر کردن مخاطب را ندارد.

اساسا فیلمساز فقط خواسته معضلات این فضا را به مردم نمایش دهد و در همین مرحله باقی مانده است.

اما مردم این معضلات را در زندگی خود دیده‌اند، مطالب زیادی در این مورد خوانده‌اند، کلیپ‌های کوتاه در تلوزیون و بیلبوردهای متفاوت در سطح شهر دیده‌اند.

وقتی فیلم روی چنین سوژه‌ای دست می‌گذارد، ریسک بزرگی انجام داده است و برای درگیر کردن مخاطب باید کمی در عمق مسئله فرو رود تا به مخاطب نزدیک شود.

اما این اتفاق نمی‌افتد. وقتی فیلمساز فقط سعی در نشان دادن دارد، در فیلم شاهد این هستیم که داستانی به داستان دیگر کات می‌خورد بدون هیچ انطباقی. فیلم چند قصه مختلف دارد که از طریق فضای مجازی به هم مرتبط هستند.

اما از یک داستان به داستان دیگر می‌پریم و نتیجه‌ای نمی‌گیریم. این نبود انسجام و نبود ثبات باعث می‌شود تا مخاطب با فیلم همراه نشود و روایت‌های فیلم تبدیل شود به خرده روایت‌های بی کاربرد.

نکته‌ای دیگر که قابل ذکر است بی اساس بودن این قصه‌هاست که شکل گیری آنها بی‌منطق است و کسی که با اخبار روز در ارتباط نباشد و با فضای مجازی آشنایی نداشته باشد نمی‌تواند آنرا درک کند.

پایان غیر قابل باور

مهم‌ترین نکته فیلم، بی‌سرانجام بودن آن است. ما در نهایت به پایان مشخصی نمی‌رسیم و این پایان نمی‌تواند قانع کننده باشد و مخاطب بین نتیجه‌های نگرفته، سرگردان است. پایان بصورت عجیبی غیر قابل باور می‌شود.

اتفاقاتی می‌افتد که نبودشان با بودنشان هیچ فرقی نمی‌کند. برای مثال دیدار رضا (بهنام تشکر) با عشق قدیمی‌اش چه کاربردی دارد؟ میخواهد نمادی از بازگشت به گذشته باشد؟ اگر اینطور است، قانع کننده نیست و هیچ وحدتی با سایر قسمت‌های فیلم ندارد.

اما در کل بدلیل نو بودن سوژه و نوع ساختاری که فیلم دارد، مخاطبان در انتها غرولند نمی‌کنند. اما برای دیدن دوباره فیلم نیز ترغیب نمی‌شوند.


انتهای پیام/