هانری رنه دالمانی، جهانگرد فرانسوی که در دوره قاجار به ایران آمده است در کتاب «سفرنامه از خراسان تا بختیاری» داستانی جالب از روزگاران دور ایران روایت می‌کند که ما را به سفری دور می‌برد؛ زمانه سلطان محمود غزنوی و فردوسی «علاوه بر بنای نقاره‌خانه پل محکم و قشنگی هم در روی کشف‌رود واقع شده است ... راجع بساختمان این پل داستان جالبی ذکر می‌کنند. می‌گویند محمود غزنوی نسبت باین شاعر بزرگ بدرفتاری کرد و درصدد آزار او برآمد بطوریکه فردوسی مجبور شد که از دربار او محرمانه فرار کند و بشهر طوس مولد خود برود. پس از مدتی محمود از کرده پشیمان شد و برای جبران بدرفتاری خود چندین شتر را طلا بار کرده و برای فردوسی بطوس فرستاد، متأسفانه وقتی این کاروان بطوس رسید که جسد فردوسی را برای دفن از دروازه بیرون می‌آوردند بنابراین بارهای شتران را بخواهر او تحویل دادند ولی آن زن بلندهمت این طلاها را برای استفاده خود بکار نبرد و بمصرف ساختن این پل و مجاری آبیاری رسانید تا وسایل آسایش و رفاه سکنه شهر را فراهم سازد». این رخداد، افسانه یا واقعیت باشد و ساخت آن پل کار خواهر فردوسی بوده یا خیر، چندان اهمیت ندارد، از آن‌رو که دستاویزی می‌شود تا ما را به قلمرو یکی از گوشه‌های نیکوکاری و نوع‌دوستی ایرانیان می‌برد؛ به دنیای آنان که پل می‌بستند تا بسازند دنیای خلق را!

ساخت پل‌های خیریه در ذات‌شان است

تسهیل رفت‌وآمد و بازرگانی در راه‌ها از مهم‌ترین انگیزه‌های پل‌سازی بر فراز دره‌ها و رودها به شمار می‌آمده است؛ انگیزه‌ای که در پیوند با اندیشه‌های خیرخواهانه و نیکوکارانه مردم ایران، کلیتی معنادار را بر می‌سازد و پازل تاریخی روحیات جوانمردانه و یاریگرانه مردم را در گذر تاریخ ایران کامل می‌کند. ژان شاردن، جهانگرد پرآوازه فرانسوی، در سفرنامه‌اش روایتی جذاب درباره جزییات نیت‌های واقفان و نیک‌اندیشان ایرانی برای ساخت تاسیسات خیریه ‌در دوره صفویه ارایه می‌دهد که ساخت پل از جمله آن‌ها به شمار می‌آمده است «آنان که دارایی بسیار به دست می‌آورند، و خود و فرزندانشان را بی‌نیاز می‌بینند به ساختن بناهای عام‌المنفعه از قبیل مدرسه برای سکونت و تحصیل طلاب علوم دینی، و بنای کاروانسرا بر سر شاهراه‌ها که کاروانیان و مسافران رایگان در آنها بیاسایند، و ساختن پل و مسجد، و وقف منابع درآمدی که از محل آن طلاب روزی بخورند، و صدقه داده شود، اقدام می‌کنند». او معتقد است ایرانیان بنای اینگونه آثار را به عنوان ثواب آخرت در نظر می‌گیرند و «بر این اعتقادند که این اعمال خیر جاری است و ثوابش بر دوام است زیرا آنان که در کاروانسراها رنج راه را از تن بیرون می‌کنند، یا از بالای پل آسان می‌گذرند، یا طلابی که در مدرسه سکونت می‌کنند، و از موقوفاتش روزی می‌خورند همه در حق بانی این آثار خیر دعای خوب می‌کنند». جهانگرد فرانسوی معتقد است ایرانیان به ایجاد رفاه برای مسافران علاقه بسیار داشته‌اند و این مساله گویی به روحیات آنان بازمی‌گشته است «سرشت و فطرت و ذوق ایرانیان چنین است، و اگر اندازه داراییشان چندان باشد که ساختن بناهای عام المنفعه دیگر را کفاف کند پس از ساختن بناهایی که شرح کردم به ساختن پل، ایجاد راه‌های خوب، و بنای کاروانسرا بر سر راه برای توقف و آسایش مسافران مبادرت می‌ورزند».

*رسول جلوانی*