گفتوگو با عباس شیر خدا درباره جوانمردی و نیکوکاری در زورخانهها و آیینهای پهلوانی
تکیهگاه پهلوانان برای درماندگان
جوانمردی و نیکوکاری در فرهنگ ایرانی همواره با مفهومهایی چون پهلوانی و اخلاق پیوندی جداییناپذیر داشته است. به این واژگان که بنگری و آن را زمزمه کنی، ناگاه خود را در مکانی میبینی که در تاریخ دیرینه ایران، همه اینها را در کنار یکدیگر گرد آورده است؛ زورخانه! ورزشهای زورخانهای نام دیگر آیین پهلوانی و از ورزشهای سنتی و بنام ایرانیان است. این آیین پهلوانی آداب و سنتی خاص دارد؛ آداب و سنتهایی که با پیروی از پهلوانان و دلاوران افسانهای، خلق و خوی مردانگی و مروت و جوانمردی را در ورزشکاران برمیانگیزد و آنها را نیرو میبخشد. این ویژگیهای نیکو در قالب شعرها و داستانهایی به صورت آهنگین و به همراهی «ضرب زورخانه» که مهمترین ساز این نوع موسیقی است، برای تهییج ورزشکاران در هنگام ورزش از سوی «مرشد» خوانده میشود. ورزشکاران هماهنگ با موسیقی مرشد جستوخیز میکنند و حرکات زیبای گروهی یا فردی را به نمایش میگذارند.
کمتر کسی است که به ورزشهای باستانی، زورخانه و آیینهای پهلوانی علاقه داشته باشد اما نام «عباس شیرخدا» برایش غریبه بیاید؛ مرشدی که دهههای پیاپی در رادیو ضرب میگرفت و مرشدی میکرد. قدیمیترها بیشتر او را میشناسند. نام شیرخدا با زورخانه و آیینهای پهلوانی تا اندازهای زیاد یکی شده است؛ هرچند تنها مرشد رادیوییخوان نبود و مرشدهای مشهورتر از او هم در زورخانهها از قدیم فعالیت میکردهاند. او اما شهرت خود را از مخاطبان بیشمار رادیو و تلویزیون میگرفت. این مرشد کهنهکار و قدیمی برایمان درباره آیینهای پهلوانی و زورخانهها در روزگار گذشته روایت میکند.
زورخانهها و یادی همیشگی از اهلبیت
ورزش باستانی بر اساس حکمت پهلوانی، جوانمردی، نیرومندی و حقشناسی شکل گرفته است. کسی که مرشد و مسوول اجرای برنامه است، بیش از همه خودش باید پاک باشد. همچنین باید ورزشکار باشد و هنگام اجرای نرمشها و ورزش، باستانیکاران را راهنمایی کند. زورخانه جایی است که مدح امامان و خاندان پیامبر در آنجا گفته میشود، در هیچ ورزشی مثل باستانی به این اندازه ذکر و یاد ائمه و اهل بیت تکرار نمیشود. باستانیکاران در هر حرکتی در زورخانهها، نوای یاعلی برمیدارند و هنگامی که میخواهند بچرخند، صدای یاابوالفضل، همه زورخانه را فرامیگیرد. اینقدر که اسم این بزرگان در زورخانه آورده میشود در هیچ ورزشی دیده نمیشود. همه سخاوتها، جوانمردیها، گذشتها و پهلوانیها از زورخانه بیرون آمده است. زورخانه از گذشتههای دور جای لوطیمنشی و مشتیگری بوده است. قدیمها حتی کشتی در زورخانه برگزار میشد. پهلوانان و مدعیان در گود زورخانه کشتی میگرفتند، یا پشت طرف را به خاک میرساندند یا برنده را از گود بالا میانداختند. آرامآرام، کشتی از گود زورخانه رفت بالای زورخانه که تشک میانداختند و کشتی میگرفتند و بعدها نیز از زورخانه خارج شد. البته هماکنون هم گاهی در زورخانه کشتی میگیرند.
-صفورا ترقی-
ارسال نظر