کلام امام علی (ع) در "ترک بحثهای لجاجت آمیز"
شرح و تفسیر حکمت 362 نهج البلاغه با موضوع بحثهای لجاجت آمیز در اینجا بخوانید.
نهج البلاغه با مرور قرنها نه تنها تازگی و جذابیت خویش را حفظ کرده که فزونتر ساخته است و این اعجاز نیست مگر به سبب ویژگی هایی که در شکل و محتوا است. این امتیاز را جز در مورد قرآن نمی توان یافت که در کلام امام علی(ع) درباره قرآنآمده است: « ظاهره انیق و باطنه عمیق، لاتفنی عجائبه و لاتنقضی غرائبه » قرآن کتابی است که ظاهری زیبا و باطنی عمیق دارد، نه شگفتی های آن پایان میپذیرد و نه اسرار آن منقضی میشود. در سخن مشابهی نیز آمده است : «لاتحصی عجائبه و لاتبلی غرائبه» نه شگفتی های آن را میتوان شمرد و نه اسرار آن دستخوش کهنگی میشود و از بین میرود.
سخنان امام علی(ع) در فاصله قرن اول تا سوم در کتب تاریخ و حدیث به صورت پراکنده وجود داشت. سید رضی در اواخر قرن سوم به گردآوری نهج البلاغه پرداخت و اکنون بیش از هزار سال از عمر این کتاب شریف میگذرد. هر چند پیش از وی نیز افراد دیگری در گردآوری سخنان امام علی (ع) تلاشهایی به عمل آوردند، اما کار سید رضی به خاطر ویژگی هایی که داشت درخشید و ماندگار شد، چون سید رضی دست به گزینش زده بود.
وقال علیه السلام:مَنْ ضَنَّ بِعِرْضِهِ فَلْیَدَعِ الْمِرَاءَ.
امام(علیه السلام) فرمود: کسى که به آبروى خود علاقه مند است باید بحث هاى لجاجت آمیز را با مردم رها کند.
امام(علیه السلام) در این کلام حکیمانه خود به یک نکته روانشناسى در زندگى اجتماعى اشاره کرده، مى فرماید: «کسى که به آبروى خود علاقه مند است باید بحث هاى لجاجت آمیز را با دیگران ترک گوید»; (مَنْ ضَنَّ بِعِرْضِهِ فَلْیَدَعِ الْمِرَاءَ). «ضنّ» از ماده «ضِنّة» (بر وزن منّة) در اصل به معناى بخل درباره اشیاء نفیس و گران بهاست و سپس به هرگونه بخل و یا حتى خویشتن دارى در برابر انجام کارى اطلاق شده است. جامع ترین چیزى که درباره مفهوم «عِرض» در کتب لغت آمده است چیزى است که نویسنده فرهنگ ابجدى در کتاب خود آورده، مى گوید: عِرض به معناى آن چیزى از اصالت و بزرگى است که انسان بدان مى بالد و افتخار مى کند، مانند آبرو، حیثیت، نفس، جسد، شرف و بزرگى پدران و نیاکان یا در پیروان و فرزندان، بوى اندام و اخلاق پسندیده. واژه «مِراء» به معناى گفتگوهاى لجاجت آمیز و توأم با خصومت به منظور پیروزى بر حریف است هر چند حق نباشد، و سرچشمه آن تعصب و لجاجت و برترى جویى است که مانع از پذیرش سخن حق مى شود. بنابراین، مفهوم کلام امام(علیه السلام) این مى شود: هر کس مى خواهد آبرو، شخصیت، اصالت و قداست نفس خویش و آنچه مربوط به اوست را حفظ کند باید مِراء را کنار بگذارد. زیرا به هنگام مراء، افراد بر سر لجاجت مى افتند و گاه انواع توهین ها را به طرف مقابل روا مى دارند و عیوب پنهانى او را برمى شمارند و هتک حرمت مى کنند، گاه درباره خودش و گاه درباره کسانى که مورد علاقه او هستند. بنابراین افرادى که علاقه مند به آبرو و شخصیت خود مى باشند باید همین که بحث آن ها با طرف مقابل به مرحله مراء رسید کلام را قطع کنند و او را رها سازند. در حکمت 31 امیرمؤمنان على(علیه السلام) حقیقت ایمان را بر اساس چهار پایه تشریح مى کند و در مقابل آن براى شک نیز چهار ستون قائل است. ستون اوّل، مراء و جدال مى باشد و در بیان آن مى فرماید: «فَمَنْ جَعَلَ الْمِرَاءَ دَیدَناً لَمْ یصْبِحْ لَیلُه; آنکس که مِراء را عادت خویش قرار دهد هرگز از تاریکى شک به روشنایى یقین گام نمى نهد» و به یقین چنین است زیرا افرادى که اهل مِراء و جدال هستند دائماً در این فکرند که بر حریف خود غلبه یابند خواه حق باشد یا باطل و به همین دلیل ضعیف ترین ادله را براى خود حجت مى شمارند و محکم ترین دلیل رقیب را نادیده مى انگارند و به این ترتیب دائماً در بیراهه و تاریکى سیر مى کنند و صبحگاهان روشنِ یقین در زندگى آن ها هرگز ظاهر نمى شود. به همین دلیل امام امیرمؤمنان(علیه السلام) در کلام دیگرى که مرحوم کلینى در کافى از آن حضرت نقل کرده مى فرماید: «إِیاکُمْ وَالْمِرَاءَ وَالْخُصُومَةَ فَإِنَّهُمَا یمْرِضَانِ الْقُلُوبَ عَلَى الاِْخْوَانِ وَینْبُتُ عَلَیهِمَا النِّفَاقُ; از مِراء و خصومت بپرهیزید که دل را در برابر برادران دینى بیمار مى سازد و نفاق از آن مى روید». امام عسکرى(علیه السلام) در روایتى که ابن شعبه حرانى آن را در تحف العقول نقل کرده مى فرماید: «لاَ تُمَارِ فَیذْهَبَ بَهَاؤُکَ وَلاَ تُمَازِحْ فَیجْتَرَأَ عَلَیکَ; مراء نکن که شخصیت تو را از بین مى برد و (زیاد) مزاح مکن که افراد را در برابر تو جسور مى سازد (و رعایت احترام تو را نخواهند کرد)». در غررالحکم در حدیث پرمعنایى از امیرمؤمنان(علیه السلام) مى خوانیم: «سِتَّةٌ لا یُمارون: الفقیهُ والرئیسُ والدّنِیُّ والبَذِىّ والمرأةُ والصبِىّ; با شش گروه بحث توأم با جدل و مراء نکنید: شخص دانشمند، رئیس جمعیت، شخص پست، فرد بد زبان، زن (نادان) و کودک (زیرا در برابر فقیه و رئیس ناتوان خواهید شد و در برابر چهار گروه دیگر آبروى شما مى رود)». در نکوهش مراء روایات بسیار فراوانى از پیشوایان اسلام نقل شده است که علاقه مندان مى توانند در بحارالانوار، وسایل الشیعه، کنز العمال و میزان الحکمة در بحث مراء، آن را مطالعه کنند. این سخن را با حدیث دیگرى از رسول خدا (صلى الله علیه وآله)پایان مى دهیم: «لا یسْتَکْمِلُ عَبْدٌ حَقِیقَةَ الاِْیمَانِ حَتَّى یدَعَ الْمِرَاءَ وَإِنْ کَانَ مُحِقّاً; هیچ کس حقیقت ایمان را به کمال نمى رساند مگر زمانى که مراء و جدال را ترک گوید هرچند حق با او باشد».
انتهای پیام/
شرح و تفسیر حکمت 362 نهج البلاغه
ارسال نظر