به گزارش پارس نیوز، 

 اولین روز از همایش سعدی و پترارک با حضور مائورو کونچاتوری سفیر ایتالیا در ایران، میرجلال‌الدین کزازی، فائزه مردانی، نسرین فقیه ملک‌مرزبان، فاطمه عسگری، ایمان منسوب‌بصیری، کوروش کمالی‌سروستانی و رافائل مائوریلودر مرکز فرهنگی شهر کتاب برگزار شد.

در ابتدای همایش علی‌اصغر محمدخانی درباره‌ چرایی انتخاب پترارک در کنار سعدی گفت: ترابادورها معتقد بودند که عشق انگیزه‌ اعتلای نفسانی و تکامل اخلاقی است. نوع ارتباط ترابادورها با معشوق در آثار پترارک نمود دارد. عشق در دیدگاه پترارک و ترابادورها به عشق در ادبیات کلاسیک فارسی و به‌ویژه سعدی نزدیک است. ترابادور هر چه می‌کند برای بانوی دیرآشناست که عشق پترارک به لائورا نمودی از همین عشق است. در نزد پترارک معشوق مظهر فرزانگی و ایمان و دیانت است و این عشق راستین هم طریق سعدی است. معشوق در نزد سعدی از بسیاری از جهات به توصیف‌های پترارک در سانت‌ها شبیه است. مهم‌ترین وجه اشتراک پترارک و سعدی مساله‌ معشوق و عشق است.

سپس مائورو کونچاتوری، سفیر ایتالیا در ایران، ضمن تقدیر و تحسین موضوع همایش درباره‌ این دو شخصیت گفت: هر دو شخصیت پترارک و سعدی جزء شخصیت‌های ادبی هستند که برای گسترش فرهنگ و ادبیات دو فرهنگ ایران و ایتالیا به یک اندازه نقش مهمی ایفا می‌کنند. این همایش که به وجه شباهت دو شخصیت بزرگ ایران و ایتالیا می‌پردازد، همخوانی بسیاری با یک برنامه‌ی مهم فرهنگی وزرات امور خارجه‌ ایتالیا دارد که در کشورهای حوزه‌ مدیترانه و خاورمیانه برگزار خواهد شد. شاید ما همیشه به این موضوع فکر نمی‌کنیم اما خیلی خوب است که به یاد بیاوریم که فرهنگ وروحیه‌ی ایرانی و همچنین نوع دیدگاهی که فرهنگ ایرانی دارد در طی قرن‌ها و حتا هزاران سال بر فرهنگ کشورهای مدیترانه تاثیر بسیار زیادی گذاشتند و به نحوی به آن‌ها غنا بخشیده است.

وی افزود: قطعا در مورد سعدی و پترارک سخنرانان برجسته خیلی بهتر از من صحبت می‌کنند. فقط می‌خواهم این نکته را خاطر نشان کنم که پترارک تمام آن متون و افکار و اندیشه‌هایی که از جهان یونان باستان، روم باستان به او رسیده بود، زنده کرد. در واقع علاقه‌ وافری که پترارک به دنیای باستان نشان می‌داد و احترامی که برای گذشته قائل بود در آثارش دیده می‌شود و این احترام و علاقه را در اروپای آن زمان زنده کرد. این موضوع در فرهنگ ایرانی آن دوران خیلی رایج بود. اروپا در حال گذار از دنیای باستان به دنیای جدید بود. آنچه عامه‌ مردم ایتالیا در ذهن دارند شاید آثار فاخر پترارک نباشد و به زبان ایتالیایی بولگار نوشته شده است. همه ما در طول تحصیل با یکی از شاهکارهای پترارک آشنا شده و آن را خوانده‌ایم و آن دیوان اشعار پترارک است که با آن پترارک زبان ایتالیایی که در آن زمان در ایتالیا در حال گسترش بود به شکل فاخر و عالی در نوشته‌ها و اشعارش بازتاب داد. این هم وجه تشابه سعدی و پترارک است که سعدی هم در زبان فارسی همین نقش را داشت.

در ادامه، این همایش رافائل مائوریلو، ایران‌شناس و اسلام‌شناس ایتالیایی، با خواندن غزلی از سعدی و سُنِتی از پترارک، گفت: پترارک هرگز در زندگی‌اش غزل ننوشت و آنچه نوشت «سُنِت» است که یک نوع قالب شعری است که در ایتالیا به دنیا آمد و در دنیا پخش شد.

این پژوهشگر گفت: من می‌دانم ایرانی‌ها علاقه‌ خاصی به ایتالیا دارند و در گروه ادبیات ایتالیایی دانشگاه‌های تهران و آزاد کسانی هستند که واقعا زحمت می‌کشند که زبان ایتالیایی را در ایران زنده نگاه دارند اما وقتی درباره‌ تحقیق بحث می‌کنیم، کار تحقیقی درباره‌ زبان ایتالیایی اصولا انجام نمی‌شود. البته در سال‌های اخیر تغییراتی ایجاد شده که نتیجه خواهد داشت اما تا به امروز چنین چیزی نبوده است. ترجمه‌ پترارک به زبان فارسی، ترجمه‌ای است که مشکل دارد. برای شناخت دقیق زبان و ادبیات ایتالیایی احتیاج به شناخت دقیق زبان و ادبیات لاتین داریم که متاسفانه تا به امروز در ایران تدریس نمی‌شود.

وی افزود: در ایتالیا برای شناخت زبان ایتالیایی علاوه بر شناخت زبان لاتین، باید زبان و ادبیات یونانی قدیم بخوانیم. در ایران ادبیات لاتین که تدریس نمی‌شود چه برسد به ادبیات یونانی قدیم. اگر بخواهیم پترارک را بخوانیم و بفهمیم باید بدانیم که او زبان یونانی قدیم و ادبیات لاتین را خوب می‌شناسد. من خیلی تعجب کردم که چه طور در فرهنگی که شعر این‌قدر مهم است وقتی شعر کشورها و فرهنگ‌های دیگر را معرفی می‌کنید، آن هم در زبانی که خیلی راحت می‌تواند واژه‌های کشورهای دیگر را وارد زبان خود کند «س‍ُنِت» را وارد زبان خود نمی‌کند و به جای آن غزل می‌گوید. پتراک آن زمان اصلا امکان نداشت غزل نوشته باشد.

در بخش بعدی این مراسم، میرجلال‌الدین کزازی سخنرانی خود با نام «چالش سعدی و سنایی» را با اشاره به خرده‌ای بر سعدی در بی‌مهری به سنایی آغاز کرد و گفت: خرده‌ای که سعدی بر سنایی گرفته و من به پاس آن به سعدی خرده می‌گیرم این بیت است: «باطل است آنچه مدعی گوید/ خفته را خفته کی کند بیدار؟» که مقصود سعدی از مدعی در این‌جا، سنایی است. واژه‌ای که سعدی به کار می‌برد تا دیدگاه و اندیشه‌ سنایی را خوار بدارد و بی‌ارج بشمارد. واژه‌ای که درخور، سزاوار و به‌آیین نیست. جایی برای چند و چون و کندوکاو نمی‌نهد. لَخت دوم برگرفته از سنایی است. از یکی از برترین و نام‌بردارترین چامه‌های این سخنور بزرگ است که من آن را نازنین غزنین برمی‌نامم. آن کس که خود خفته است و به‌هوش نیست چگونه می‌تواند خفته‌ای دیگر را از خواب برخیزاند و بیدار کند.

نویسنده کتاب «زیباشناسی سخن پارسی» ادامه داد: کدام یک از این دو رای و اندیشه درست و روا و پذیرفتنی است؟ پاسخ سنجیده و خردورانه به این پرسش این است که هر دو دید رواست. اما در قلمرو ویژه‌ خویش. این دو را نمی‌توان درآمیخت. اگر ما یکی را می‌پذیریم نمی‌توانیم دیگری را فرو بنهیم اما اگر سرانجام بخواهیم این دو دید را به هر روی و رای با هم بسنجیم در ارزش و ژرفا و گرانمایگی من بی‌گمانم که دیدگاه سنایی برتر است. سخن از آموختن نیست. سخن از افروختن است. سخن از بیگاری است. گفته‌ سعدی درست است اگر قلمرو آن قلمرو تنگ آموزش باشد. آنچه سنایی می‌گوید رهنمود و سخنی است که دل را آماج می‌گیرد. آموزه نیست، انگیزه است. اگر کسی خود به بیداری و هوشیاری راستین نرسیده باشد هرگز نمی‌تواند دیگری را به هوشیاری و بیداری برساند.

وی با اشاره به تفاوت دیدگاه سنایی و سعدی در به کارگیری شیوه‌ آموزش‌گرای و آموزگار گرای افزود: از نگاهی بسیار کلان و فراخ و فراگیر ما در آموختن به دیگران دو شیوه را در کار می‌آوریم: شیوه‌ آموزش‌گرای همان شیوه‌ای که سعدی از آن سخن می‌گوید و دو دیگر شیوه‌ آموزگارگرای، شیوه‌ای که سنایی در چامه‌ بلند خود از آن یاد می‌کند. یکی از پرسمان‌های بزرگ و گره‌های کور و دشواری‌های دیرینه در آموزش و فرهنگ ما، این است که کمابیش همه‌ی تلاش‌ها و کارکردها و نیروهایی که از آن‌ها بهره می‌بریم، آموزش‌گرای است. سر را می‌پرورد و رای را نیز اما راه به دل و نهاد نمی‌برد. سعدی سخن از آموزش سر می‌گوید و سنایی از افروزش دل. این دو با یکدیگر چندان پیوندی ندارد.

فائزه مردانی هم در بخش دیگری از این همایش در سخنرانی خود با نام «سعدی‌پژوهی در ایتالیا» به ارائه‌ گزارشی از ترجمه‌های گلستان به زبان ایتالیایی پرداخت.

نسرین فقیه ملک‌مرزبان هم در این نشست، سخنرانی خود را با عنوان «تفاوت گفتمان عشق در ادبیات فارسی و ادبیات ایتالیایی با مطالعه‌ موردی غزل‌های حافظ، سعدی و حافظ با لئوپاردی و پترارک» را ارائه کرد.

کوروش کمالی‌سروستانی هم به بررسی کارنامه‌ سعدی‌پژوهی در سال 96 پرداخت و گفت: بر اساس فهرست کتاب‌های منتشرشده در مورد سعدی موجود در خانه کتاب در سال ۱۳۹۶، جمعاً 193 عنوان کتاب در شمارگان 184380 در رابطه با سعدی منتشر شده است. کل کتاب‌های چاپ اول 119 عنوان در شمارگان 102480 است که از این تعداد 16 عنوان در شمارگان 9940 کلیات سعدی، 32 عنوان در شمارگان 35950 گلستان، 25 عنوان در شمارگان 19900 بوستان، 13 عنوان در شمارگان 10700 غزلیات، 2 عنوان در شمارگان 1270 قصاید و سایر آثار سعدی و 31 عنوان در شمارگان 25350 درباره سعدی است. کتاب‌های چاپ مجدد نیز 74 عنوان در شمارگان 81900 است که از این تعداد 8 عنوان در شمارگان 12600 کلیات سعدی، 23 عنوان در شمارگان 23250 گلستان، 14 عنوان در شمارگان 15800 بوستان، 7 عنوان در شمارگان 6600 غزلیات، 3 عنوان در شمارگان 3200 قصاید و سایر آثار سعدی و 19 عنوان در شمارگان 20450 درباره‌ سعدی است.

در پایان این همایش فاطمه عسگری با عنوان «چهره و هویت معشوق در اشعار پترارک» و ایمان منسوب‌بصیری هم با عنوان «پترارک و ادبیات روم باستان» به سخنرانی پرداختند.