به گزارش پارس نیوز، 

بررسی‌ها نشان از بحران جدیدی تحت عنوان سالمندان مجرد دارد و این موضوع بناست در سال 97 در فراکسیون خانواده مجلس مورد بررسی قرار گیرد. هرچند از جامعه‌ای که روزبه‌روز به سمت میانسالی می‌رود گرفتار آمدن در اینگونه از مشکلات دور از ذهن نیست. خانواده‌های تک فرزند، عدم ازدواج جمعیتی از افراد دهه 60، کاهش تمایل به ازدواج و... از مهم‌ترین عوامل ایجاد پدیده میانسالان مجرد هستند.

هنگامی که فرزندان خانواده دارای برادر یا خواهر نباشند در سال‌های میانسالی و پیری نیز کمک‌رسانی نخواهند داشت. بنابراین در این سال‌ها دور از خانواده خواهند زیست؛ اگر به این معضل، مساله تجرد این افراد را نیز بیفزاییم آنگاه با پدیده‌ای ناگوار مواجهیم که باید برای آن راه‌حل منطقی جست. باتوجه به فرهنگ تک فرزندی در خانواده‌های ایرانی و جمعیت قابل‌توجهی که نسبت به ازدواج دید خوبی ندارند، پدیده میانسالان مجرد و تنها در آینده دور از تصور نخواهد بود.

مساله بحران سالمندی در آینده‌ای نزدیک در ایران از هم‌اکنون مسئولان را به فکر فراهم آوردن امکانات برای این قشر انداخته است. پدیده خانواده‌های تک فرزند به‌دنبال افزایش خیره‌کننده جمعیت ایران در دهه 60 روی داد. در آن زمان مسئولان به‌دلیل شرایط ویژه کشور به‌ویژه جنگ مردم را به باروری و فرزندان بیشتر ترغیب و تشویق می‌کردند. برنامه‌های حمایتگرایانه از خانواده‌های پرجمعیت جواب داد و در دهه 60 بیش از دهه‌های دیگر شاهد خانواده‌های پنج نفر به بالا بودیم.

این موضوع نگاه بسیاری از مسئولان را به سوی مشکلات پیش‌روی این نسل جلب کرد. در واقع آنها به آینده این جوانان نگاه امیدوارانه‌ای نداشتند و معضل تحصیل، اشتغال و ازدواج را برای آنها پیش‌بینی می‌کردند. متاسفانه پیش‌بینی‌های آنان تحقق یافت و بسیاری از این افراد شاهد معضلات مهمی در زندگی خود شدند. در واقع آنها در هنگام تحصیل و به‌ویژه ورود به دانشگاه متحمل ضرر و زیان بسیار شدند و گاهی برای راهیابی به رشته موردنظرشان چندین سال پشت کنکور باقی ماندند.

در زمان اشتغال نیز با بازاری اشباع شده از متولدان دهه 50 مواجه بودند و به‌دلیل کمبود اشتغال‌زایی، شغل چندانی برای آنها وجود نداشت. مشکلات حتی در زمان ازدواج هم برای متولدان دهه 60 کم نشد. جمعیت کمتر پسران متولد دهه 50 کار را برای ازدواج دختران متولد دهه 60 بسیار سخت کرد و برخی از آنها هنوز نتوانسته‌اند با فردی مناسب ازدواج کنند. تمام این مشکلات و بسیاری از مشکلات مالی و اقتصادی دیگر چشم خانواده‌های ایرانی را ترساند و آنها را از داشتن فرزند بیشتر منصرف کرد.

بنابراین بسیاری از زوج‌های ایرانی به‌رغم ازدواج تا سال‌ها به فکر باروری نیفتادند و بسیاری دیگر نیز به داشتن یک فرزند اکتفا کردند. بی‌شک مشکلات بروز یافته برای متولدان دهه 60 در کاهش میل باروری در سال‌های آتی میان خانواده‌های ایرانی بی‌تاثیر نبود و نیست. متولدان دهه 60 مادران و پدران امروز هستند که سال‌ها تاوان مشکلات متعدد ناشی از نرخ رشد بی‌سابقه جمعیت را پس دادند و بنابراین اکنون قصد فرزندآوری را نداشته و ندارند یا آنکه به داشتن یک فرزند اکتفا می‌کنند.

**کاهش تمایل به ازدواج
براساس آمار و اطلاعات سازمان آمار کشور به مرور میزان‌های طلاق و ازدواج به یکدیگر نزدیک شدند و میزان طلاق در سال 96 در طول تاریخ ایران بی‌سابقه بود. اگر از عوامل متعدد تمایل جوانان به طلاق عبور کنیم به واقعیتی هولناک‌تر تحت‌عنوان «تمایل کم جوانان به ازدواج» می‌رسیم. جوانی که به هر سو می‌نگرد زوجی طلاق گرفته را می‌بیند بی‌شک نسبت به ازدواج نگاه خوشبینانه‌ای نخواهد داشت.

اگر بحران را قدری گسترده‌تر بنگریم با توجه به میزان بالای طلاق و همچنین پدیده تک فرزندی با سیل قابل‌توجهی از افراد مواجه خواهیم بود که در زمان میانسالی و پیری نه‌تنها مجرد هستند بلکه قطعا تنها نیز هستند. البته قطعا افرادی به‌عنوان دوست، همکار، خانواده درجه دوم یا پدر و مادر وجود دارند، اما آیا آنها قابلیت و کارایی همسر را برای آنها خواهند داشت؟! پاسخ روشن‌تر از آن است که به زبان جاری شود.

از سوی دیگر عدم تمایل خانواده‌های ایرانی به فرزندآوری غیرمنطقی نیست و بزرگ‌ترین معضل آنها مسائل گسترده مادی است، اما گاهی نیز باید ریشه تمایل به تک‌فرزندی را در مسائل‌فرهنگی جست تا مسائل‌مادی. در واقع اکنون پدیده تک‌فرزندی در حال تبدیل شدن به فرهنگ ایرانی است. هرچند فرهنگ کنونی با فرهنگ سنتی و اصیل ایرانی مبنی بر وجود خانوارهایی بزرگ و صمیمی تعارضات جدی دارد، اما دور از تصور نیست که خانواده‌ها به مرور زمان و گذار از تمام مشکلات اجتماعی و اقتصادی فرهنگ و شیوه زندگی خود را تغییر دهند و به تک‌فرزندی به‌صورت جدی‌تری بیندیشند یا به آن عمل کنند.

**شیوه درست را برگزینیم
به‌رغم تمام مشکلات پیدا و پنهان خانواده‌های ایرانی اکنون آنها در مقابل دو راهی سرنوشت‌سازی قرار دارند که انتخاب میان حال یا آینده بهتر است. در واقع آنها می‌توانند موقعیت بهتر زندگی در حال را در نظر گرفته و به این دلیل تن به افزایش فرزند ندهند و مشکلاتی از قبیل میانسالان مجرد یا بحران سالمندی را برای فرزندان خود یا خودشان به جان بخرند یا آنکه راه آینده را روشن‌تر از حال ببینند و به باروری بیشتر و تشکیل خانواده‌های پرجمعیت فکر کنند.

در هر حال بحران میانسالی در آینده‌ای نه چندان دور گریبان کشور را به‌سختی خواهد گرفت و ایجاد خانه‌های سالمندی یا افزایش حمایت‌های تامین‌اجتماعی از میانسالان و سالمندان تنها درمان‌های موقتی خواهند بود و بر معضل سرپوش می‌گذارند. اصل مساله جامعه‌ای به‌شدت پیر، کهنسال و با بهره‌وری پایین است که هیچ‌آینده‌ای را نمی‌تواند برای ایران آینده بسازد.

**نادیده گرفتن معضلات میانسالان
یک جامعه‌شناس در گفت‌وگو با «آرمان» در ارتباط با پدیده میانسالان مجرد می‌گوید: بحران میانسالی از مسائلی است که به آن توجه لازم نمی‌شود، در حالی که حدود هشت‌درصد جمعیت کشور را میانسالان تشکیل می‌دهند.

امیر محمود حریرچی می‌افزاید: دوره 30 تا 65 سال را اصطلاحا دوره میانسالی می‌نامند و‌ درصد میانسالان مجرد به دلایل متعدد مانند نبود شرایط ازدواج و طلاق در حال افزایش است. متاسفانه در فرهنگ ما با افزایش سن، امکان ازدواج کمتر و توقعات افراد از ازدواج بیشتر می‌شود. او می‌گوید: این افراد غالبا جوانی را پشت سر گذاشتند و از نظر تحصیلی، شغلی و ازدواج تاخیر داشته‌اند. اگر میانگین سن ازدواج را نیز در نظر بگیریم، اکنون زنان حدودا در سن 26 سال و مردان نیز چند سال از آنها دیرتر ازدواج می‌کنند.

حریرچی خاطرنشان می‌کند: دولت گمان می‌برد که این افراد در سن اشتغال هستند، کار می‌کنند و زندگی خود را می‌گذرانند. در حالی که با نرخ بیکاری فعلی و حدود 10‌میلیون فارغ‌التحصیل دانشگاه، مسائل زندگی میانسالان در کشور رها شده است. در واقع برای هر رده سنی جز میانسالان برنامه و دغدغه‌ای مدنظر مسئولان است. او تاکید می‌کند: در تمام جوامع میانسالان اصلی‌ترین گروه جمعیتی هستند و نیروی مولد و فعال نام دارند. بنابراین باید توجه کافی به این رده سنی صورت بگیرد که غالبا در کشور ما این کار رخ نمی‌دهد.

حریرچی می‌افزاید: در نهایت باید مساله تامین‌اجتماعی را در جامعه حل‌و‌فصل کنیم. در حال‌حاضر بیمه تامین‌اجتماعی مختص افرادی است که تحت‌عنوان قانون کار مشغول به کار هستند و در صورت بازنشستگی یا اخراج حقوق بیکاری دارند. در حالی که جامعه باید مولفه‌ای تحت عنوان «تامین اجتماعی جامعه» داشته باشد. براساس این مولفه تمام مردم باید تحت پوشش بیمه باشند و این حق هر شهروند است که اطمینان داشته باشد در صورت بیکاری یا بیماری خود و خانواده‌اش دارای تامین مالی حداقلی هستند.

او تاکید‌ می‌کند: زنان مجرد از حداقل حقوق‌ها محروم‌اند، از نظر قانونی اولویت زنان تحصیلکرده مجرد در زمان اشتغال پس از مردان متاهل، مجرد و زنان متاهل است و این کار اجحافی آشکار در حق آنهاست. بنابراین نیازمند تغییر و بازنگری قوانین هستیم.

حریرچی می‌گوید: اصل موضوع تبدیل بخش‌نامه حقوق شهروندی به قانون است تا براساس آن حقوق افراد باید تعیین و تامین شود. متاسفانه حقوق زنان در زمان ازدواج نیز در نظر گرفته نمی‌شود و به‌عنوان مثال هیچ‌حمایت اجتماعی از زنان مطلقه و دارای فرزند نداریم.

او خاطرنشان می‌کند: مشکلات مالی مردان میانسال مجرد نیز باید در نظر گرفته شود و براساس قانون جامع تامین‌اجتماعی باید از آنها حمایت شود. در واقع باید به زنان و مردان مجرد جرئت تشکیل خانواده را بدهیم. آقایان مجرد از نظر جسمی و روانی نسبت به زنان در وضعیت ناسالم‌تری به‌سر می‌برند و زندگی مجردی برای مردان میانسال سالم نیست، بنابراین باید عوامل تشویق‌کننده‌ای در ارتباط با ازدواج آنها داشت.

حریرچی‌ خاطرنشان می‌کند: با افزایش سن تمایل به ازدواج در افراد کمتر می‌شود و یکی از دلایل این عدم‌تمایل مشاهده طلاق‌های متعدد پیرامون افراد است. نیازمند فرهنگسازی در زمینه ازدواج در سنین بالا و شکستن تابوهای آشنایی زنان و مردان با یکدیگر هستیم. تجرد در اوج دوران کاری سبب ضربه به سلامت جسمی، روانی و اجتماعی به افراد می‌شود. اصل موضوع حمایت از تشکیل نهاد خانواده است.