مستند "ادوارد" روایتی متفاوت از فعالیت منافقان
در چهارمین روز از هفته فیلم انقلاب اسلامی مستند ادوارد با روایتی جنجالی از فعالیت منافقین اکران شد.
مستند ادوارد به کارگردانی محمدباقر شاهین روایتی متفاوت از منافقین است و نقد و بررسی آن در برنامه هفته فیلم انقلاب اسلامی را محمد محبوبی که پژوهشگر فیلم «ماجرای نیمروز» و نویسنده کتاب «عملیات مهندسی» است، انجام داد.
این فیلم مستند در مورد یک اقلیت مذهبی است، در واقع این فیلم در مورد یک ارمنی است که 9 سال اسیر جنگ بوده است و بعد از آن به دلایلی به سازمان مجاهدین خلق میپیوندد که 12 سال در آن به فعالیت میپردازد.
این فرد از همان سال اول احساس پشیمانی داشته اما به دلیل شرایط موجود در سازمان به وی اجازه خروج داده نمیشد که در نهایت او را تحویل زندان ابوغریب میدهند، او از آنجا به زندان اوین منتقل میشود که بعد از آزاد شدن به کشور آلمان مهاجرت میکند؛ او 35 سال است که در غربت زندگی میکند.
مارکسیست برای مجاهدین خلق علم شد
پژوهشگر فیلم ماجرای نیمروز با بیان اینکه با نگاهی به شروع عمل سیاسی مجاهدین خلق می توان به ماهیت آن ها پی برد، گفت: شروع عمل سیاسی این گروه از سال 57 تا 60 بود اما از سال 44 عملیات مخفیانه شان را آغاز کردند.
محمد محبوبی ادامه داد: این سازمان ابتدا تمرکز خود را روی بحثهای ایدئولوژیکی گذاشت و شروع به خواندن مباحث چپ و انقلابهای مارکسیستی دنیا کرد و مارکسیست برایشان علم شد.
وی فعالیت این گروه را بعد از انقلاب ایدئولوژیکی ندانست و اظهار داشت: این سازمان از تفکر ایدئولوژیکی جدا شد و حب قدرت گرفت.
نویسنده کتاب عملیات مهندسی سازمان مجاهدین خلق افزود: سازمان مجاهدین خلق از اول انقلاب بین 150 تا 200 نیرو داشت اما برای فعالیتهای سیاسی و انگیزههایشان نیاز به نیرو داشتند و این آمار بسیار کم بود تا تمامیت قدرت را به دست بگیرند.
عضویت چند صد هزار نفر در 3 سال
محبوبی در ادامه بیان کرد: افرادی که در رأس تشکیلات بودند دیدند صاحب قدرت نیستند و هرکاری برای رسیدن به آن کردند اما افراد در بدنه تشکیلات ایدئولوژیک و تشنه قدرت نبودند اما در 3 سال از 150 نفر به چند صد هزار نیرو رسیدند این نشان میداد که احساسات در این انتخاب دخیل بوده است.
وی با بیان اینکه این تشکیلات احساسات افراد را بر انگیخته می کرد تا به سمت سازمان حرکت کنند، گفت: مثلاً دانش آموز عضو سازمان که 18 سال سن داشته 20 ترور انجام داده بود و این موضوع نشان از جذب بالای تشکیلات داشت.
این پژوهشگر با برشمردن دو نوع ترور در سازمان اظهار داشت: ترورهای کمی ترورهایی بود که افراد تشکیلات برای کشتن تعداد زیادی از مردم که ظاهر مذهبی داشتند انجام می دادند.
محبوبی ادامه داد: در ترورهای کیفی مسوولان، نمایندهها، امام جمعهها و مقامات نظامی در راس عملیاتها شهید میشدند.
این مولف با بیان اینکه عملیاتهای کیفی سازمان مجاهدین خلق از سالها قبل با برنامه و ساماندهی شده بود، گفت: این عملیاتها که بار عمدهاش روی نفوذ و شناسایی بود یا توسط افرادی انجام میشد که توانسته بودند خود را در نظام جا دهند و یا افرادی آن را به عهده میگرفتند که از درون نظام جذب سازمان شده بودند.
ارسال نظر