نگاهی یه موضوع قاچاق دختران ایرانی در یک فیلم
لاتاری؛ نمایشِ غیرت ناب ایرانی
از مهدویان با عنوان فیلمساز نابغه میتوان یاد کرد چراکه او به جای پرداختن به موضوعات کلیشهای حرف از راز مگویی به زبان آورده است که هرروزه با گسترش فضاهای مجازی آمار این اتفاق بیشتر میشود و کمتر کسی این جرات و جسارت را دارد تا به آن بپردازد و غیرت ناب ایرانی را نشان دهد.
گروه تحلیلی خبری " پارس"_ زهرا راد: محمد حسین مهدویان ، که از او میتوان با عنوان فیلمساز نابغه نسل جوان نیز یاد کرد، این روزها با اخرین ساخته خود ، لاتاری موفق شده تا توجه مخاطبان زیادی را به خود جلب وگیشه سینماها را به خود اختصاص دهد.
مهدویان در دو اثرِ قبلی خود ؛ یعنی ایستاده در غبار و ماجرای نیمروز نشان داد که فیلمسازی علاقهمند به حوزه مسائل سیاسی و انقلاب است اما مهدویانِ لاتاری دقیقا روی دیگر سکه بود.
او این بار با جسارتی ستودنی در ساختن فیلم جدید خود ریسک زیادی کرد که استقبال مردم از آن نشان داد این ریسک کردن بی نتیجه نبوده است، این بار مهدویان در فیلم جدیدش به راز مگوی قاچاق دختران ایرانی به دبی پرداخت که حاشیههای بسیاری را با خود داشت.
فیلم جدید مهدویان فضا و محتوایی عاشقانه با دغدغههای اجتماعی روزِ جامعه دارد و فیلم تلاش میکند تا با پرداختن به مشکلات معیشتی و بولد کردن آن ، از زبان نسل جوان و دغدغههای آنها صحبت کند.
قصه نیز از همین قرار است که امیر علی (با بازی ساعد سهیلی) با نوشین (زیبا کرمعلی) که دلباخته او است قصد دارد ازدواج کند اما به دلیل مشکلات اقتصادی خانواده نوشین پدر خانواده مخالف این ازدواج است.
شاید بتوان گفت یکی از دلایل محبوبیت شخصیتِ امیر علی (ساعد سهیلی) این است که در فیلمنامه تلاش شده تا با اغراق زیادی از او چهره یک عاشق واقعی و چیزی مثل قهرمانان فیلم های قبل از انقلاب را به تصویر بکشد!
هرچند فیلم آغازی فوق العاده و یا هیجانی ندارد و مدت زمان نسبتا زیادی تنها راوی همین عاشقانه است و از جایی از قصه ، یعنی پس از رفتن شیرین به دبی و کشته شدن او فیلم نفس گرفته و به جریان می افتد و هرچند باید به این مساله نیز توجه داشت که وجود برخی ناهمواریها در ریتم فیلم که به بعضی حوادث توجه زیادی نشان داده و از برخی بیتوجه گذر کرده از نقاط ضعف فیلم است.
ایراد دیگری که میتوان به فیلم وارد کرد این است که از ابتدا تلاش میشود تا تمام جزیئات را با دقت زیادی به مخاطب نشان بدهد و این موضوع باعث شده تا روند فیلم به کندی پیش برود و برای مخاطب کسل کننده به نظر برسد.
بحث دیگر این است که به نوعی فیلم از مخاطب عقبتر است و همین باعث لو رفتن چیدمان فیلم میشود، وقتی مخاطب میبیند که نوشین برای کار به دبی میرود تا حدودی میتواند ماجرا را حدس بزند ، بعد از کشته شدن نوشین و حتی وقتی حرف از شیخ های عرب زده میشود مخاطب بطور کلی متوجه میشود داستان از چه قرار است!
اما فیلم انگار چند قدمی عقب تر از ببیننده ایستاده است و بعد از همه این اِلمان ها هنوز قهرمانِ عاشق قصه متوجه نشده داستان چیست و برای کشف حقیقت راهی دبی میشود!!!
تمام این موارد تنها به این دلیل است که فیلم تلاش میکند جزیئات را بازگو کند و مخاطب را در سینما نگه دارد و همین کشدار کردن قصه باعث میشود تا سرنوشت شخصیت های داستان مبهم بماند و علامت سوْال بزرگی در ذهن تماشاگر شکل بگیرد و از خود بپرسد که دلیل واقعی مرگ نوشین چه بود ؟سرنوشت امیر علی و حاج موسی چه شد؟ و به دلیل همین پرداختن به حاشیه ها کارگردان دیگر فرصتی برای توضیح این مسائل که مهم هم هستند ندارد و از این رو فیلم از پایان بندی ضعیف و نامناسبی برخوردار میشود.
یکی از شخصیت های فیلم حاج موسی با بازی (هادی حجازی فر) است که میتوان از او با عنوان قهرمان اصلی فیلم نام برد، حاج موسی شکل امروزی شخصیت قیصر فیلم مسعود کیمیائی است، عده ای او را نماینده یک جریان افراطی میدانند اما حاج موسی نمونه بارز یک مردِ باغیرت ایرانی است که وطن و ناموس برایش بسیار مهم و دقیقا در نقطه ای مقابل پدر شیرین ایستاده است.
مهدویان با خلق شخصیت موسی نشان داده همچنان به حوزه سیاست علاقه دارد و رگههایی از آن را میتوان در وجود موسی دید که هم در دوران جنگ حضور داشته و هم زمانی دارای پست و مقام بوده است، موسی برای کمک به امیر علی قید زندگیاش را زده و او را در دبی همراهی میکند، اما آن افراطی بودن این شخصیت آن جایی خود را نشان میدهد که موسی برای اجرای عدالت و حفظ غیرت دست به کشتن شیخ عرب آن هم در کشور خودشان میزند، در حالی که اگر هر کس برای اجرای عدالت اینطور رفتار کند که سنگی روی سنگ دیگر بند نمیشود !
شخصیت دیگر دوست موسی ، مرتضی است که حمید فرخنژاد این نقش را بازی کرده است اما نه آمدنش در قصه مشخص است نه نقش و تکلیف او در واقعیت معلوم نیست که او به فکر منافع ملی است یا منافع شخصی خود و اصلا چطور انقدر راحت با گلوله سر دسته یک باند را میکشد!
اما فیلم مهدویان جدا از این نقاط ضعف ، نقاط قوت بسیاری نیز با خود دارد، سکانس درگیری امیر علی و برادر نوشین با دیالوگ هایی با مضمون غیرت میتواند مخاطب را بشدت جذب کند.
از مهدویان در ابتدا با عنوان فیلم ساز نابغه یاد کردم چرا که او به جای پرداختن به موضوعات کلیشهای حرف از اتفاقی زد که زیرِ پوست شهر می افتد و هرروز با گسترش فضاهای مجازی آمار این اتفاق بیشتر میشود و کسی این جرات و جسارت را نداشته تا به آن بپردازد و غیرت ناب ایرانی را نشان دهد.
مهدویان تفاوت تمدن چند هزار ساله ایران و عرب را نشان میدهد و به خوبی میگوید که در بابل دنیای امروز یعنی دبی هر چیزی میتواند به محصول و کالا تبدیل شود حتی زنان و دختران اما این را گوشزد میکند که جماعت ایرانی اجازه نمیدهند این بلا بر سر ناموسشان بیایید وبه همین دلایل لاتاری مهدویان جنجال و سر و صدای زیادی داشت. برای پاسداشت این شجاعت و غیرت، لاتاری را در سینما بببینید و به احترامش بایستید و آن را تشویق کنید .
ارسال نظر