مونا فرجاد امسال تنها با فیلم «ماهورا» به کارگردانی حمید زرگرنژاد در جشنواره فیلم فجر حضور داشت. از قرار معلوم فیلمنامه ماهورا طی چهار سال تحقیق بر اساس یک واقعه تاریخی نگاشته شده است و همین واقعی بودن قصه فیلم باعث شد تا عوامل دنبال لوکیشن‌های بکر در تالاب خوزستان بروند و در نهایت عاشقانه‌ای را در بستر جنگ به تصویر بکشند.

فرجاد بازی در فیلم‌های سینمایی چون «راز فانوس»، «قرار بعدی همان جا» و سریال‌هایی مانند «ساختمان پزشکان»، «خسته دلان»، «پایتخت 2» و «شاید برای شما هم اتفاق بیفتد» را در کارنامه خود دارد. به بهانه بازی مونا فرجاد در ماهورا با این هنرمند جوان به گفت‌وگو پرداخته‌ایم که در ادامه می‌خوانید.

خانم فرجاد در ابتدا از ماهورا به کارگردانی حمید زرگرنژاد بگویید. پیش از آغاز جشنواره شنیده‌ها همه حاکی از این بود که ماهورا از فیلم‌های خوب این دوره است؟

ماهورا، فیلم بسیار سخت و دلی بود که آقای زرگرنژاد سال‌ها پیش مستند آن را ساخته بودند. قصه این فیلم تلخ و واقعی است و با عواطف و احساس انسان‌ها بازی می‌کند و تمام اعضای گروه با عشق آنچه بهترین بود را ارائه کردند. امیدوارم مخاطب بتواند ارتباط خوبی با این فیلم برقرار کند و از دیدن آن لذت ببرد.

در این فیلم دیگر شما را در نقش یک دختر سانتی مانتال شهری نمی‌بینیم و نقش یک دختر روستایی در فضای عشیره‌ای شهرهای جنوبی را به‌عهده دارید. برای بازی در این نقش به‌دنبال ما به ازای خاصی هم در جامعه بودید؟

در تمام کشورها و در تمام تاریخ، جنگ برای مردم ناراحتی، خرابی و آوارگی به بار می‌آورد. اما در کشور ما اسم جنگ یادآور رشادت‌ها و دلیری‌های مردان و زنانی است که چه در پشت جبهه و چه در خط مقدم از کشور دفاع کردند. جنگ برای مردم کشور ما و بخصوص جنوب کشور که یکباره چشم باز کردند و دشمن را در آستانه ورود به شهرهایشان دیدند، لطمات جبران ناپذیری به همراه داشت. ما به ازای این نقش برای من تمام مردان و زنان دلیری هستند که در آن روزها برای دفاع از تمامیت ارضی کشور جنگیدند و جان دادند. شاید الان این کلمات به گونه‌ای آرمان گرایانه باشد، اما اگر برای لحظه‌ای خودمان را به جای آن آدم‌ها تصور کنیم بزرگی‌شان بیشتر در نظرمان می‌آید. شما در نظر بگیرید زلزله‌ای که اخیرا در تهران آمد چقدر مردم را پریشان کرد. حالا در شرایط بحرانی مانند جنگ برخی انسان‌ها از جان خودشان برای حفظ جان و ناموس و مال دیگران می‌گذرند و در ازایش هیچ نمی‌خواهند. بنابراین مابه ازای نقشی که من بازی کردم تمام دلیر مردان و زنان ایرانی هستند.

شما در آثار مختلف توانسته‌اید شمایل یک دختر مدرن امروزی را خیلی باورپذیر ارائه کنید. چطور و با چه تکنیک و روشی موفق به این کار شدید؟

آنچه من تا امروز یاد گرفتم این است که ما باید زیاد ببینیم و زیاد یاد بگیریم و دانش و اندوخته محیطی مان را بالا ببریم تا وقتی خواستیم نقشی را با ویژگی‌های خاصی بازی کنیم از آن اندوخته‌ها استفاده ببریم. بالاخره من دختری هستم که در جامعه مدرن امروزی زندگی می‌کنم و به انسان‌های به‌روز و فناوری شهری دسترسی دارم و به همین دلیل بازی در نقش یک آدم امروزی برایم خیلی سخت نیست، اما این‌که چقدر نقش هایم باورپذیر باشد را مخاطب است که باید تشخیص دهد. به‌نظرم مهم این است؛ وقتی در قالب هر نقشی قرار می‌گیریم مخاطب آن را باور کند.

خصوصیات رفتاری و اخلاقی شما روی بازی‌تان هم تأثیر دارد؟

بله. به هر حال خصوصیات فردی و اخلاقی هر فردی در نقشش تاثیرگذار است. چون من هر نقشی را که در نهایت بازی کنم بالاخره فیلتری دارد به نام خصوصیات فردی خودم و این‌که من به‌عنوان مونا فرجاد با این خصوصیاتی که دارم اگر در چنین شرایط و خانواده‌ای بودم چه واکنشی را از خودم بروز می‌دادم. من در وهله اول این حالت را برای خودم ترسیم می‌کنم و بعد به این می‌رسم که چطور از من واقعی خودم دور شوم و به نقش مورد نظر برسم.

حمید زرگرنژاد، کارگردان پیشنهادپذیری بودند و آیا خودتان هم به نقش چیزی اضافه کردید؟

آقای زرگرنژاد انسان انعطاف‌پذیر و پذیرایی بودند و مانند برخی دوستان نویسنده و کارگردان تعصبات عجیبی نسبت به کار نداشتند و هر آنچه در راستای بهتر شدن فیلم بود، اعمال می‌کردند. ما زمان پیش تولید آنچه می‌شد را به آقای زرگرنژاد پیشنهاد می‌دادیم و ایشان قبول می‌کردند، اما در طول دوران فیلمبرداری به قدری شرایط جوی جنوب (ریزگردها، آب و هوا و...) به لحاظ فیلمبرداری سخت بود که ترجیح می‌دادیم همه چیز همان‌طور که هست، جلو برود.

به نظرتان آیا با بازیگری می‌شود بین مردم سلیقه‌سازی کرد؟

به‌طور کلی یک بازی خوب در یک فیلم یا در یک سریال چنانچه الگوی خوبی باشد در جامعه تاثیرگذاری خود را دارد. البته این الگو می‌تواند از جنبه‌ای بد هم باشد. چون بعضی مواقع انسان وقتی بدی‌ها را می‌بیند یاد می‌گیرد که نباید بدی کند و از بدی به خوبی می‌رسد.

با توجه به این‌که در مدیوم‌های مختلف سینما، تلویزیون و تئاتر مشغول هستید آیا به مرزبندی میان این مدیوم‌ها اعتقادی دارید؟

به نظرم تفاوتی وجود ندارد. البته به‌عنوان مثال بازی در تئاتر جزئیات بیشتری مثل کنترل قدرت و حجم صدا و... را می‌طلبد که در سینما و تلویزیون این ویژگی‌ها به شکل دیگری بروز می‌کند و در نتیجه آن‌که بازیگر باید شیوه بازی در مدیوم‌های مختلف را بشناسد. در مجموع به نظرم در زمانی بازیگران مدیوم‌های مختلف را از هم تفکیک می‌کردند، اما الان آن دوره گذشته و یک واقعگرایی در بازی‌ها به وجود آمده که مرزبندی را برنمی تابد.