هرچند «عرق سرد» خالی از ایراد به خصوص در زمینه فیلمنامه و کارگردانی نیست، اما بیرقی پس از تجربه نسبتاً موفق «من» در دومین اثر سینمایی اش کوشیده تا بر اساس یک داستان واقعی درامی جذاب بسازد و محدودیت های مدنی برای زنان در جامعه را به نقد و چالش بکشد. به نوعی می توان بر این امر صحه گذاشت که «عرق سرد» در امتداد مسیر «من» ساخته شده چرا که فیلمساز همچنان متفاوت با سایر ساخته های سینمای کشور عمل می کند و به پیش می رود.
توجه به سوژه ممنوع الخروجی و مسائل و مشکلات زنان در جامعه باعث شده تا فیلم «عرق سرد» فیلمی جسور و بی پروا در سینمای کشور محسوب شود. فیلمی که شخصیت پردازی های باورپذیر و قابل قبولی دارد، همذات پنداری مخاطب را برانگیخته می کند و به جزئیات توجه ویژه ای دارد. فیلمی که برخلاف رویه بسیاری از فیلمسازان در سال های اخیر به طرزی غیرمعقول و باورنکردنی نمی خواهد قصه اش را پیچیده به مخاطب ارائه دهد، دست به دامان قاب بندی های پست مدرن و انجام حرکات نامعقول در دکوپاژ و میزانسن و…نمی شود و در آرامش قصه ای جذاب را برای مخاطبان خود روایت می کند. «عرق سرد» معنای خود زندگی است، یک زندگی واقعی با داستان و فضاسازی های رئال که از ملودرام های کلیشه ای، هزاران بار تکرار شده و کهنه سینمای ایران فاصله بسیار زیادی دارد.
یکی از نکات قابل تأمل در جدیدترین اثر سینمایی بیرقی ریتم تند و روان آن است. تمام فیلم با ریتمی یک دست و مناسب برای یک اثر ورزشی پرتحرک جلو می رود به نحوی که مخاطب در هیچ کجای فیلم احساس خستگی نمی کند. شخصیت ها در «عرق سرد» تک بعدی نیستند، با اینکه فیلمساز وارد جریان زندگی خانوادگی کاراکترها و یا بازگویی پیشینه زندگی و سابقه آن ها نمی شود، اما مخاطب به خوبی با شخصیت ها احساس قرابت می کند و می تواند خود بر اساس گمانه زنی هایش به برداشتی معقول از کاراکترها دست پیدا کند.
نکته مهم دیگر اینکه بیرقی بسیار هوشمندانه و زیرکانه «عرق سرد» را از اتهام فمینیستی بودن دور کرده است! بیرقی که در دو اثر سینمایی خود توجه ویژه ای به مقوله زنان و اجتماع داشته و آن ها را افرادی می داند که در جامعه ظلم زیادی را از جانب مردان، جامعه و قوانین نسبت به ایشان صورت می گیرد برخلاف برخی از فیلمسازان مانند «تهمینه میلانی» و «منیژه حکمت» که با آثار هیجانی اما واقعی شان به صورت تند و تیز با این نوع مسائل برخورد می کنند در آرامش کامل زن را محق اصلی نشان داده و البته برای آنکه از هرگونه اتهامی مبرا شود، در لحظاتی کوتاه و اندک شخصیت مرد فیلمش را نیز محق جلوه می دهد! در واقع بیرقی از شعارهای گل درشت فمینیستی در فیلمش اجتناب کرده و این در حالی است که مضمون و سوژه فیلمش کشش آن را داشت که سرشار از این نوع شعارها باشد! بیرقی بیش از آنکه بخواهد شعار بدهد و فریاد بزند در پی تصویری از آزادی خواهی های پیش پا افتاده زنانه است. آزادی هایی که به زعم فیلمساز نیاز امروز زنان در جامعه است و باید به آن دست پیدا کنند. زن در دو فیلم بیرقی به هیچ عنوان توسری خور، مفعول و نادان نیست؛ زنان در فیلم های بیرقی جسور و بی پروا هستند، به فرداها امید دارند از پا نمی نشینند و می خواهند به رشد، شکوفایی، تعالی و سازندگی برسند.
انتخاب بازیگران فیلم آگاهانه است و همه بازیگران از پس ایفای نقش شان به خوبی برآمده اند. «باران کوثری» و «امیر جدیدی» به عنوان بازیگران نقش اصلی این فیلم به بهترین و باورپذیرترین شکل ممکن نقش شان را در این فیلم ایفا کرده اند به نحوی که بده بستان های دو نفره شان در سکانس طولانی دادگاه هرگز مخاطب را خسته و آزرده نمی کند و اصولاً یکی از ستون های اصلی فیلم این دو بازیگر هستند؛ از سوی دیگر «سحر دولتشاهی» و «لیلی رشیدی» هم نقش های بسیار متفاوتی را از خود ارائه کرده اند. نقش هایی که شاید بتواند کارنامه سینمایی آن ها را متحول کند و بسیاری از فیلمسازان را به این فکر وادار کند که به جای نقش های کلیشه ای و هزاران بار تکرار شده از این پس نقش های متفاوتی برای این دو بازیگر توانمند در نظر بگیرند.
از: سیدرضا منتظری- منتقد سینما
فراهنگ**9246**1368
انتشار: خیراله شفیعی