پایگاه تحلیلی خبری «پارس» - «ملانی دیامز»، «پترا ون هلدن»، «لاچنیت گب کاستور»، «مانوئلا میرلاو»؛ این ها همه نام بانوانی است که پس از گرویدن به دین اسلام محجبه شده اند. این بانوان در کشورهای غربی و در خانواده هایی غالبا مسیحی و گاها متعصب متولد شده اند. دوران کودکی و نوجوانی را تحت فرهنگ و آموزش اندیشه های تربیتی حاکم بر کشورهای اروپایی و آمریکای شمالی گذرانده اند و غالبا در دوران جوانی به دلایل گوناگون با دین اسلام آشنا شده اند و با تحمل فشارهای بسیار در درون جوامع خودشان به این دین روی آورده و پس از آن محجبه شده اند.

از این سو می توان نام دخترانی را به میان آورد که در خانواده های مسلمان رشد یافته و در فرهنگ دینی و بومی این سرزمین قد کشیده اند اما حجاب را بر نمی تابند.

سوال اینجاست که چه حقیقتی در اسلام و حجاب وجود دارد که دسته اول از درون جوامع غربی به آن آگاه شده اند اما گروه دوم از آن بی خبرند؟

پاسخ در این نکته نهفته است که گروه اول ابتدا با اسلام و جوانب گوناگون آن آشنا شده اند و بعد با پذیرش آگاهانه اسلام و قبول آن به عنوان یک عقیده دینی و برنامه ی زندگی به عمل به احکام آن پرداخته اند.

حجاب معلول اندیشه ی اسلامی است. برای آنکه کسی را به حجاب ترغیب کنیم، غلط ترین کار این است که او را بواسطه ی قانون گذاری به حجاب وادار نماییم. حجاب میوه ی آگاهی به اصول و مبانی اسلامی و فهم مسئله ی عبودیت و اطاعت دینی است. اگر ما نگاه اسلام به زن و جایگاه آن و فلسفه ی حجاب از نگاه دین را روشن ننماییم، نمی توانیم از هیچ فرد جامعه چه زنان و چه مردان انتظار داشته باشیم که به مسئله ی حجاب قائل باشند.

تبدیل شدن حجاب به یک چالش اجتماعی برای ما به دلیل رویکرد نادرست داخلی و فعالیت های رسانه ای ناتوی فرهنگی دشمنان در کشور ماست.

قانون حجاب در ساختار قانونی جمهوری اسلامی ایران تنها در مواجهه با عملکرد ساختارشکنان پذیرفته شده است. وقتی که یک چالش اجتماعی دارای ریشه های فرهنگی است قطعا تجویز اسلام و نظام اسلامی برای درمان آن وضع قانون و برخورد انتظامی وقضایی نیست. چه آنکه اسلام و تمامی ادیان توحیدی اصیل، بر پایه ی یک مبارزه ی فرهنگی در جهت روشنگری جوامع گام برداشته اند. انبیاء و اولیاء الهی هیچگاه بر مبنای یک عمل زورمآبانه مانند کودتا اقدام نکرده اند و همواره برنامه های خود را بر اساس ایجاد آگاهی و بیداری در جوامع قرار داده اند. پیامبر اسلام نیز پس از آنکه در مراسمی تاریخی در مکه با مردم یثرب گفتگو نمود و قلوب آنان را به دین مبین اسلام هدایت فرمود، پس از هجرت به مدینه و بر اساس یک مشروعیت عمومی گام در تشکیل حکومت برداشت و آنگاه با وضع قانون از سوی خدای تعالی برای برقراری نظم، آرامش و تکامل حقیقی جامعه اقدام نمود.

حتی در این میان نگرش حقیقی دین به مسأله امر به معروف و نهی از منکر نیز عمل به یک تکلیف فرهنگی است. معنای دقیق این حکم الهی ترویج فرهنگ صحیح از سوی تمامی اعضای جامعه است. و این نکته بدیهی می نماید که هر جامعه ای برای رستگاری خویش و دستیابی به اهدافش نیاز به ترویج فرهنگ به صورت یک تعهد عمومی با نگرش خیرخواهانه دارد.

اما در این میان باید با آگاهی با ساختارشکنان نیز مواجه شد. ساختار شکنان هیچگاه دارای پشتوانه ی مردمی نبوده اند. چه آنکه مردم همواره بر رفع مشکلات در فضایی آرام و بدور از تنش تمایل داشته اند. اما این افراد به دو دسته تقسیم می شوند. دسته اول از سر یک هیجان کاذب دست به چنین اقداماتی زده اند که مشخصا با آنان باید از در مهربانی و آگاهی سازی مواجه شد. دسته دوم اما گاها افرادی هستند که در یک طرح ریزی معاندانه زمینه های تصویب تحریم های حقوق بشری را بر علیه ملت ایران فراهم می سازند. قطعا چنین رخدادهایی به جز ایجاد وضعیت بغرنج تر اقتصادی برای ملت ایران نتیجه دیگری به دنبال نخواهد داشت.

مردم ایران بر اساس یک سنت قدیمی و هوشمندانه دریافته اند که ورود بیگانگان به مشکلات آنان نتیجه ای جز پیچیده تر شدن اوضاع و ضرر عمومی جامعه در پی نخواهد داشت. باید تلاش نمود تا با این مسئله اجتماعی نیز با رویکردی خانوادگی و به دور از دخالت بیگانگان برخورد نماییم تا بتوانیم در یک فضای صمیمی و آگاهانه به رفع این چالش بپردازیم. برای مواجهه با پدیده دختران خیابان انقلاب حتما باید آگاهی بخشی را مورد توجه قرار داد.