مسئولان محترم مربوطه! یکبار برای همیشه این هراس را بگذارید کنار و فکر کنید که خودتان درباره یک فیلم چطور فکر می‌کنید. به فیلم پروانه نمایش داده‌اید. خب. پس لابد دلایلی برایش داشته‌اید. حتما دلایل معقول و متقنی وجود داشته که به فیلم پروانه نمایش داده‌اید. شورای پروانه نمایش هم که خداروشکر همگی آدم‌های معقول و موجه و ارزشمدار. لابد مورد تایید مجموعه نظام هستند که آنجا نشسته‌اند. حالا اینکه فلان روزنامه و بهمان گروه چطور فکر می‌کنند، به خودشان مربوط است. کار مملکت که با لحاظ کردن نظر همه آحاد جامعه پیش نمی‌رود. پس دولت، انتخاب می‌شود برای چه؟ مجموعه دولت موظف است کار درست را انجام دهد. طبعا پس از هر تصمیم، تعدادی هم ناراضی خواهند بود که خب، گریزی از آن نیست.
اکران سینمای ایران درگیر شعبان بی مخ ها


اما واقعا من اگر وزیر ارشاد بودم و یک گروه نامشخص به من نامه‌ای مجهول‌الهویه ارسال می‌کرد و تهدید می‌شدم که بابت اکران فیلم مجوزدار، سیلی می‌خورم، حتما به ام بر‌می‌خورد و حتما پای مجوزم سفت و سخت می‌ایستادم تا ببینم چه کسی می‌تواند بیاید به قانون سیلی بزند. محکم می‌ایستادم تا سنگ روی سنگ بند شود. تا خاطره شعبون‌ بی‌مخ‌ها زنده نشود. و تا باجگیری به سبک و شیوه او رواج نیابد.

حتما سفت می‌ایستادم تا حرمت قانون و حرمت دولت حفظ شود. اینکه هرکسی از راه برسد و وزیر مملکت را به سیلی تهدید کند و کارش هم پیش برود که نشد مملکت داری!

حالا فیلم "عصبانی نیستم" پروانه نمایش دارد. معنای پروانه نمایش هم که مشخص است. پس فیلمی که پروانه نمایش دارد، اجازه نمایش هم دارد. نمایش هم که یعنی اکران. پس فیلمی که اجازه نمایش دارد باید اکران شود.

نشود مثل "سنتوری" که تهیه کننده اش با یک پروانه نمایش در دستش، به این در و آن در می‌زد ولی هرگز نتوانست فیلمش را اکران کند، نتوانست صدایش را به جایی برساند و اخرش دق کرد.

ببخشید که اینها توضیح واضحات به نظر می‌رسد. ولی ظاهرا ناچاریم یکبار دیگر معنای کلمات بدیهی را مرور کنیم چرا که ظاهرا مشکل اساسی، تهی شدن کلمات است از معنای ساده و مستقیمشان. کم‌کم خیلی چیزها که باید واقعی باشد دارد صوری می‌شود. صوری و بلااستفاده.

"آشغال‌های دوست داشتنی" هم ایضا. پروانه نمایش دارد و اگر سایر شرایط قانونی ارائه به جشنواره فجر را داشته باشد، باید برای هیات انتخاب نمایش داده شود. اینکه هیات انتخاب ردش کند یا نه بحث دیگری است.

فیلم "خانه پدری" آقای عیاری هم با وجود پروانه نمایش چندسال است همچنان بلاتکلیفی را تجربه می‌‌کند.

ممکن است حق مادی درمیشیان و امیریوسفی تادیه شده باشد. آن را نمی‌دانم. اما حق شهروندی انها و بقیه کسان با وضعیتی مشابه، دارد تضییع می‌شود. همان حقی که آقای رییس جمهور دائم دارند از آن دم می‌زنند.

به گمانم لااقل از بخش‌های داخل مجموعه سازمان سینمایی که می‌شود توقع داشت مجوزهای سازمان خودشان را به رسمیت بشناسند. نمی‌شود؟/سینما سینما