پارس؛
اخلاق یک آقازاده؛ سه نکته از مرحوم یا شهید مصطفی خمینی
سیدمصطفی مهارت بالایی در ارتباط با طیفهای مختلف فکری داشته و از سعه صدر بالایی در شنیدن مخالفتها و حتی اهانتها برخوردار بوده است وی بیش از آنکه حال را ببیند و برآشوبد، مسائل را عمیقتر در نظر میگرفته است تا یک برداشت احساسی و سطحی. به مطلب زیر دقت کنید.
پایگاه خبری تحلیلی «پارس»- روحالله جلالی-1- حجتالاسلام رحمانی از قول همسر امامخمینی نقل میکند: یک روز در نجف وقتی حاجآقا مصطفی آمد پیش من [مادر]، کاری را به ایشان گفته بودم که ایشان انجام نداده بود. با تندی با ایشان حرف زدم!
ایشان بلافاصله برگشت و دستم را بوسید و عذرخواهی کرد و گفت من فراموش کرده بودم، حتماً انجام میدهم. امام برگشت و به من گفت از شما انتظار دارم که بعد از این با ایشان اینگونه برخورد نکنید. امروز مصطفی از من ملّاتر است، از نظر مقام معنوی مقام بالاتری دارد.ضمن اینکه جوان است ولی از همه جهات از من برتری دارد هر احترامی که برای من قائلید برای او هم قائل باشید.
ظاهر جملات امام مبالغه به نظر میرسد اما نگاهی به سایر خاطرات منقوله از علم و عمل سیدمصطفی، نشان از واقعی بودن این تعابیر دارد. مثلا در همین خاطره شاید رفتار ایدهآل صرفا سکوت در مقابل مادر بود نه اینکه بلافاصله پس از تندی دست ایشان را ببوسد و به سرعت عذرخواسته و برای انجام کار حرکت کند این نوع واکنش احتیاج به تمرین مداوم اخلاقی دارد.
2- سیدمصطفی مهارت بالایی در ارتباط با طیفهای مختلف فکری داشته و از سعه صدر بالایی در شنیدن مخالفتها و حتی اهانتها برخوردار بوده است وی بیش از آنکه حال را ببیند و برآشوبد، مسائل را عمیقتر در نظر میگرفته است تا یک برداشت احساسی و سطحی. به مطلب زیر دقت کنید.
مرحوم آیتالله عمیدزنجانی از همشاگردیهای سیدمصطفی نقل میکند که حاج آقا مصطفی رویهای داشت که اکثراً متوجه نمیشدند و آن این بود که دوستان و همگعدهای ها و هم بزمهایش همه یا اکثراً از مخالفان امام بودند!
همه ما ها این را ایراد به ایشان میدانستیم و میگفتیم این ارادت و اخلاصی که ایشان به امام دارند چطور با اینها نشست و برخاست دارند؟ آنها امام را مسخره میکنند حال چطور با اینها همنشین است؟ نه تنها هم نشین بلکه هم بزم است. وقتی آنها برای امام جوک میگفتند خود حاج آقا مصطفی یکی اضافه میکرد مثلاً با این عبارت: قربون جدش برم!
مرحوم «نصرالله خلخالی»که در بعضی از گعدهها حضور داشت خیلی ناراحت بود و میگفت: اگر پدرت یک دشمن داشته باشد تو برایش کفایت میکنی! این کارها چیه؟ حاج آقا مصطفی هم قاه قاه می خندید. شیخ نصرالله خلخالی مسن بود حاج آقا مصطفی هم سر به سرش می گذاشت بعدها ما می فهمیدیم چه در سر داشت. زمانی که همه آنهایی که به امام فحش میدادند، توهین میکردند یکی یکی به درس امام آمدند تازه فهمیدیم که این سیاستی که حاج آقا مصطفی اعمال می کرد با چه هدفی بود؛ اولاً اینها را کنترل میکرد و با خبر می شد که پشت سر امام چه خبر است و احتمالاً به امام میرساند. دوماً اعتماد اینها را جلب می کرد کمکم به درس امام آمدند. بعضی هایشان الان هم هستند کسانی که در اعلمیت امام تردید میکردند آمدند درس امام و شدند مرید امام.
3- با اینکه مرگ آقامصطفی بسیار مشکوک بود و به شدت به نفع مبارزه و امامخمینی تمام میشد، هیچ جا چه قبل و چه بعد از انقلاب سخنی از امام شنیده نمیشود که مصطفی را شهید یا مقتول خطاب کند و در این مورد قضاوت قاطعی داشته باشد.
(*)خاطره اول از کتاب پا به پای آفتاب و خاطره دوم از ضمیمه اعتماد 2آبان89 میباشد.
ارسال نظر