چهار «زن» در میان تمام بانوان برجسته جهان، از آغاز تا انجام و در بین قهرمانان راستین تاریخ، به خاطر ویژگی های خاص خود در صدرند.

یکی از آن چهار زن، «خدیجه کبری» است. خدیجه ای که از آغاز بعثت و هنگامی که پیامبر اسلام صلی الله علیه واله مسئله وحی را برای او بازگو کرد، به وی صادقانه گروید و در راه این ایمان، تمامی دارایی و راحتی و رفاهش را بذل کرد و پیوسته تا واپسین دم زندگی و آخرین نفس نیز آن چه در امکان داشت، نثار پیامبر صلی الله علیه واله و گسترش اسلام کرد. 

پشتیبان بزرگ اسلام 

این بانوی با اخلاص، در تکوین بنای اسلام و پیشبرد آن با بهره گیری از ثروت سرشار و موقعیت و جایگاه عظیمش در دنیای آن روز، سهم به سزایی دارد، تا آنجا که پیامبر اکرم صلی الله علیه واله درباره اش فرموده است: 

«ما قام الاسلام الاّ بسیف علیّ و مال خدیجة؛ اسلام پا نگرفت مگر به شمشیر علی و ثروت خدیجه».

وی در لحظات آغازین «بعثت» و سنگینی نزول وحی - که برای پیامبر صلی الله علیه واله دورانی بسیار سخت و بحرانی بود - در تأمین آرامش و امنیت خاطر او سخت می کوشید. با ایثار خالصانه ترین دوستی ها و جانفشانی های یک همسر، طعم شیرین محبت های یک مادر را - مادری که از فرزند در قبال حمله هر نوع دشمنی و تهدید هر خطری دفاع و حمایت می کند- بدو می چشانید. 

« بنت الشاطی»- بانوی دانشمند و نویسنده توانای مصری - می گوید: «آیا هیچ همسری را تاب آن هست که چون «خدیجه» دعوت تاریخی پیامبر صلی الله علیه واله را از صمیم دل و سویدای جان و با ایمانی نیرومند بدون یک ذرّه تردید و شک در صدق پیامش، بپذیرد و به استقبالش رود، با این یقین محکم که خداوند او را هیچ گاه خوار نخواهد ساخت؟ آیا در توان هیچ بانویی جز «خدیجه» با آن همه ثروت بی حساب و بخشش های فراوان هست که در اوج رفاه و آسایش، به نعمت و عزّت و شوکت شاهانه پشت کند تا در تیره ترین ایام سختی در کنار همسرش بایستد و با او در سخت ترین نوع شکنجه و آزار به پاس وفادار ماندن به ایمانش، شرکت کند؟! 

بعید است که چنین باشد! بلکه او یگانه بانویی است که تمام امکاناتش را برای یاری پیامبر صلی الله علیه واله و تأمین اعتماد و آرامش و سلامت او به کار گرفت.»

به خدا سوگند که هرگز بهتر از او نصیبم نشده! وی هنگامی به من گروید که دیگران تکفیرم کردند و هنگامی مرا تصدیق کرد که دیگران به تکذبیم پرداختند و هنگامی با دارایی اش به یاری من شتافت که دیگران محرومم ساختند. و خداوند از او، نه از زنی دیگر، به من فرزند عنایت کرد 

و باز «بنت الشاطی» می نویسد: 

«خدیجه سلام الله علیها در سنینی نبود که تحمل رنج و سختی بر او آسان باشد و از کسانی نبود که در جریان زندگی با ننگی معیشت، محرومیت ها و تلخ کامی ها بار آمده و خو گرفته باشد. اما او، با وجود کهولت، راضی شد سختی هایی را که در اثر محاصره شدن «بنی هاشم» در «شعب ابی طالب» از طرف قریش تحمیل شد، تا سر حدّ مرگ تحمّل کند.»

آری، در آن ایام این بانوی بزرگ پا به مرز 65 سالگی می گذاشت ولی علی رغم این فرسودگی و ضعف، بدون ذرّه‌ای تردید همچنان در کنار محمد صلی الله علیه واله و یاران اندکش صبر پیشه می ساخت و با آنان همگام شد و در این همگامی از خانه، مال و همه چیز خود با طیب خاطر و روحی آرام و مطمئن دست برداشت.

مصیبت بزرگ 

سرانجام دست تقدیر، سرنوشت دعوت اسلامی را این گونه پیش آورد که حضرت خدیجه سلام الله علیها سه سال قبل از هجرت و در ماه رمضان سال دهم بعثت اندکی پس از بیرون آمدن از شعب، از دنیا رفت و او را در کوه حجون، بالای مکه به خاک سپردند(6) و موقع دفن، پیامبر صلی الله علیه وآله خود وارد قبر شد.(7) به خاطر این مصیبت بزرگ که با وفات حضرت ابوطالب، عموی پیامبر گرامی اسلام و حامی و یاور وی همراه شد، رسول خدا صلی الله علیه وآله این سال را «عام الحزن»، یعنی سال ماتم و اندوه نامید.

جای خالی دوست 

خدیجه سلام الله علیها از دنیای مردم جاهل زمانه خود رخت بر بست، ولی از قلب همسر بزرگ و با وفایش هرگز نرفت، بلکه همواره چون نوری در جلوی دیدگان وی حضور داشت. 

رسول خدا صلی الله علیه واله در فراق خدیجه اشک می ریخت و هر گاه از او یاد می کرد، می گریست و می فرمود: «خدیجه! کجا دیگر مانند خدیجه پیدا می شود؟...» 

آن گونه که تاریخ بیان می دارد، بعد از حضرت خدیجه سلام الله علیها زنانی چند به زندگی پیامبر صلی الله علیه واله وارد شدند، ولی هیچ کدام در گستره قلب آن حضرت مقام و موقعیت خدیجه سلام الله علیها را با آن شکوه پیدا نکردند، بلکه همواره جای او در دایره دل و دنیای پیغمبر صلی الله علیه واله خالی ماند و هیچ یک از همسران بعدی جای خالی او را پر نکرد. 

عایشه که از همسران پیامبر صلی الله علیه واله است و رسول خدا سال ها پس از وفات حضرت خدیجه سلام الله علیها با وی ازدواج کرد، می گوید: «من آن قدر که به خدیجه حسادت می ورزیدم به هیچ یک از زن های پیامبر حسادت نمی‌ورزیدم.»(10) سپس او علت آن را چنین بیان می کند: 

« زیرا رسول خدا از او بسیار یاد می کرد. او قبل از ازدواج پیامبر با من، از دنیا رفت و خداوند به پیامبر دستور داد که خدیجه را به منزلی از لولو بشارت دهد. آن حضرت هر گاه گوسفندی می کشت، از آن به دوستان حضرت خدیجه هدیه می کرد. گاهی به پیامبر می گفتم: گویا در دنیا زنی غیر از خدیجه نبود! آن حضرت می فرمود: «به درستی که محبت او روزی من شده است.»

روزی از روزها عایشه که نمی توانست خویشتن داری کند، خطاب به رسول خدا صلی الله علیه واله فریاد زد: 

«همیشه با حسرت و درد از عجوزه ای از پیرزنان قریش که از شدّت فرسودگی گونه هایش سرخ شده بود، یاد می کنی؛ در حالی که سال هاست که او مرده و خداوند بهتر از او را نصیب تو کرده است!» 

نبیّ اکرم صلی الله علیه واله سخت خشمناک شد، به گونه ای که موی های جلو سر حضرت از عصبانیت راست شد و سپس فرمود: 

«نه، به خدا سوگند که هرگز بهتر از او نصیبم نشده! وی هنگامی به من گروید که دیگران تکفیرم کردند و هنگامی مرا تصدیق کرد که دیگران به تکذبیم پرداختند و هنگامی با دارایی اش به یاری من شتافت که دیگران محرومم ساختند. و خداوند از او، نه از زنی دیگر، به من فرزند عنایت کرد». 

عایشه از سخن باز ایستاد و گفت: 

«به خدا سوگند! بعد از این دیگر از وی سخنی به میان نمی آورم.»

وی در لحظات آغازین «بعثت» و سنگینی نزول وحی - که برای پیامبر صلی الله علیه واله دورانی بسیار سخت و بحرانی بود - در تأمین آرامش و امنیت خاطر او سخت می کوشید. با ایثار خالصانه ترین دوستی ها و جانفشانی های یک همسر، طعم شیرین محبت های یک مادر را - مادری که از فرزند در قبال حمله هر نوع دشمنی و تهدید هر خطری دفاع و حمایت می کند- بدو می چشانید 

مقام والای بانوی اسلام 

عظمت خدیجه کبری سلام الله علیها نزد خدای متعال و کروبیان به قدری والا بود که در همان سال های نخست بعثت که حادثه «معراج» پیش آمد، خدیجه سلام الله علیها مخاطب سلام الهی قرار گرفت. 

از زبان پیامبر اکرم صلی الله علیه واله روایت است که: در شب معراج، هنگام بازگشت از آن سفر آسمانی، به جبرئیل گفتم: آیا حاجت و کاری نداری؟ گفت: چرا؛ حاجتم این است که از سوی خدا و از طرف من به خدیجه سلام برسانی. 

وقتی پیامبر اکرم صلی الله علیه واله سلام خدا و جبرئیل را برای خدیجه سلام الله علیها نقل کرد، وی گفت: «خداوند، خود سلام است، سلام از اوست و سلام به او باز می گردد و بر جبرئیل هم سلام باد.»

خدیجه سلام الله علیها، 25 سال با رسول خدا صلی الله علیه واله زیست و در دل و جان آن حضرت جای داشت و هیچ زنی چون او محبوب و مورد احترام پیامبر صلی الله علیه واله نبود. امروز در دل شهر مکه، در قبرستان ابوطالب که به «مقبره معلّا» هم معروف است، قبر این بانوی بزرگوار قرار دارد و شیفتگان آن بانو و علاقه مندان حضرت ابوطالب، کنار این قبرستان می ایستند و از آن دو مومن راستین یاد می کنند. یادشان گرامی باد.