امیرالمومنین علی(ع) شنید که مردی دنیا را نکوهش می‌کند، در پاسخ او فرمود: ان‌الدنیا دار صدق لمن صدقها و دار عافیهًْ لمن فهم عنها و دار غنی لمن تزود منها و دار موعظهًْ لمن اتعظ بها. مسجد احباءالله و مصلی ملائکهًْ‌الله و مهبط و فی‌الله و متجر اولیاءالله، اکتسبوا فیها الرحمهًْ و ربحوا فیها الجنهًْ. همانا دنیا، سرای راستی برای راستگویان و خانه تندرستی برای دنیاشناسان و خانه بی‌نیازی برای توشه‌گیران و خانه پندآموزی برای پندآموزان است. دنیا سجده‌گاه  دوستان خدا، پرستشگاه فرشتگان الهی، فرودگاه وحی و الهام پروردگار، جایگاه تجارت دوستان خداست که در آن رحمت خدا را بدست آوردند و بهشت را به غنیمت بردند. (نهج‌البلاغه، حکمت 131)

شیخ عطار این جریان را در مصیبت‌نامه به شعر درآورده است:

آن یکی در پیش شیر دادگر

ذم دنیا کرد بسیاری مگر

حیدرش گفتا که دنیا نیست بد

بد تویی زیرا که دوری از خرد

هست دنیا بر مثال کشتزار

هم شب و هم روز باید کشت و کار

زآنکه عز و دولت دین سر به سر

جمله از دنیا توان برد ای پسر

تخم امروزینه فردا بردهد

ور نکارد، «ای دریغا» بر دهد

پس نکوتر جای تو دنیای توست

زآنکه دنیا توشه عقبای توست

تو به دنیا در مشو مشغول خویش

لیک در وی کار عقبا گیر پیش

چون چنین کردی تو را دنیا نکوست

پس برای این تو دنیادار دوست

(سیری در نهج‌البلاغه ص267- 268)

دنیا از نظر مکتب اسلام، مدرسه و محل تربیت انسان و جایگاه تکامل اوست. رابطه انسان و جهان از نوع رابطه کشاورز است با مزرعه (فرهنگ سخنان پیامبر اکرم(ص)، ص 453) و یا اسب دونده با میدان مسابقه(نهج‌البلاغه، خطبه 28) و یا سوداگر با بازار تجارت (همان، حکمت 131) و یا عابد و معبد است. (همان)

دنیای خوب و دنیای بد

دنیایی که در معارف اسلامی به دنیای منفی و مذموم موسوم است، خود جهان مادی نیست بلکه دنیای خود انسان است. یعنی دلبستگی و محبت به دنیا مذموم است. دنیای بد به قلب و دل و توجه و رفتار انسان مربوط می‌شود. لذا داشتن دنیا و در دنیا بودن بد نیست بلکه وابستگی و تعلق خاطر به دنیا و مادیات بد است. امام صادق(ع) فرمود: راس کل خطیئهًْ حب الدنیا. سرچشمه تمام مفاسد و خطاها دوست داشتن دنیاست. (اصول کافی، ج4، ص2) بنابراین برای انسان دو دنیا هست. 1) دنیای خوب: دنیایی است که همچون مزرعه از آن برای آخرت و سعادت ابدی توشه می‌گیرد. 2) دنیای بد: دنیایی است که دل و فکر انسان وابسته به آن باشد. هرچه دلبستگی به آن زیادتر باشد حجاب میان انسان و خدا بیشتر و غلیظ‌ترخواهد شد. (چهل حدیث، ص121)

شیخ صدوق از ریان‌بن صلت روایت کرده که گفت: امام رضا(ع) برایم این اشعار که از جناب عبدالمطلب است خواند و ترجمه‌اش چنین است. تمام مردم، ‌روزگار را عیب می‌کنند در حالی که برای روزگار جز خودمان عیب و سرزنشی نیست. عیب روزگار، خود ما هستیم. اگر ما نبودیم روزگار عیب نداشت. اگر روزگار می‌توانست تکلم کند ما را هجو می‌کرد. همانا گرگ، خوردن گوشت گرگ را رها می‌کند اما بعضی از ما انسان‌ها، برخی را آشکارا می‌خورند. (منتهی‌الامال، ج2، ص 426)