مولی‌الموحدین امیرالمومنین حضرت امام علی‌بن ابی طالب(ع) در آموزه‌های قرآنی به عنوان نفس پیامبر(آل عمران، آیه 61)، ولی‌الله (مائده، آیه 55)، ابرار(انسان، آیات 5 و 9)، مردان اعراف(اعراف، آیه 46)، اهل بیت (احزاب، آیه 33)، مقربان(واقعه، آیات 10 تا 14)، مجاهد فی سبیل‌الله(توبه، آیه 19)، حافظ علم پیامبر(حاقه، آیه 12)، حامی و ناصر پیامبر(انفال، آیه 62؛ تحریم، آیه 6)، ذی‌القربی(انفال، آیه 41؛ اسراء، آیه 26)، خیرالبریه(بینه، آیه 7)، سابقون(توبه، آیه 100؛ واقعه، آیه 10)، کلمه طیبه(ابراهیم، آیه 24)، شاخه شجره طیبه(همان)، صالح‌المومنین(تحریم، آیه 4)، صادقین(توبه، آیه 119)، عبدالله(انسان، آیه 6)، معصوم(احزاب، آیه 33)، مطهر(همان)، عالم الکتاب(رعد، آیه 43)، شاهد و گواه اعمال امت(همان؛ بقره، آیه 143)، شاهد بر رسالت و نبوت(هود، آیه 17؛ رعد، آیه 43)، منادی برائت(اعراف، آیه 44؛ توبه، آیه 3)، مناجی پیامبر(مجادله، آیه 12)، وافی نذر(انسان، آیه 7)، صادق در عهد(احزاب، آیه 23)، مهاجر فی سبیل‌الله(آل عمران، آیه 195؛ توبه، آیه 100)، هادی انتخابی پیامبر(یونس، آیه 35)، یتیم‌نواز(انسان، آیه 8)، مخلص و اهل اخلاص(همان)، محب‌الله(همان)، فقیرنواز(همان)، اسیرنواز(همان)، ایثارگر(همان)، خائف‌الله(همان)، خائف قیامت(همان)، اطعام‌گر(همان)، مظهر توحید(انعام، آیه 82)، انفاقگر آشکار و نهان(مائده، آیه 55؛ بقره، آیه 247)، منتظر شهادت(احزاب، آیه 23)، اهل ذکر(نحل، آیه 43؛ انبیاء، آیه 7)، مکمل دین و تمام‌کننده نعمت(مائده، آیه 3)، خلیفهًْ‌الله(اسراء، آیه 26) و ده‌ها صفت و عنوان دیگر که در آیات و روایات تفسیری بیان شده است و پیامبر(ص) این آیات و عناوین و صفات را بر ایشان تطبیق کرده و آن بزرگوار را مصداق این عناوین و صفات و همانند آنها دانسته است.

امام علی(ع) مفسر کتاب‌الله

 

قرآن کتاب روشن و روشنگری است. از این‌ رو خود را به عنوان تبیان(نحل، آیه 89) و کتاب مبین(مائده، آیه 15) معرفی می‌کند. قرآن کتابی است که می‌توان آن را این‌گونه توصیف کرد: «یفسربعضه بعضه؛ برخی برخی دیگر را تفسیر می‌کند». لذا با عباراتی چون مثانی (زمر، آیه 23) و ام‌الکتاب(آل عمران، آیه 7) خود را معرفی می‌کند که به مساله تناظر آیات به یکدیگر و امکان رجوع متشابهات به محکمات به عنوان مادر و مرجع آن‌ها اشاره دارد.

با این همه قرآن خود را نیازمند تبیین دانسته است؛ زیرا در کتاب‌الله مطلق و مقید، محکم و متشابه، عام و خاص، مجمل و مبین و مانند آن‌ها است که نیازمند تبیین است. خداوند مسئولیت تبیین را نخست بر عهده پیامبر(ص) گذاشته و او را به عنوان مفسر معرفی می‌کند و می‌فرماید: وَأَنزَلْنَا إِلَیْکَ الذِّکْرَ لِتُبَیِّنَ لِلنَّاسِ مَا نُزِّلَ إِلَیْهِمْ وَلَعَلَّهُمْ یَتَفَکَّرُونَ؛ بر تو قرآن را نازل کردیم تا آنچه رابرای مردم نازل شده است برایشان بیان کنی و باشد که بیندیشند.(نحل، آیه 44)

البته نقش تفسیرگری و تبیین‌گری پیامبر(ص) فراتر از بیان ساده و توضیح معمولی است. خداوند در آیه 46سوره نحل می‌فرماید: وَمَا أَنزَلْنَا عَلَیْکَ الْکِتَابَ إِلاَّ لِتُبَیِّنَ لَهُمُ الَّذِی اخْتَلَفُواْ فِیهِ وَهُدًی وَرَحْمَهًًْ لِّقَوْمٍ یُؤْمِنُونَ؛ و ما این‏ کتاب را بر تو نازل نکردیم، مگر برای اینکه آنچه را در آن اختلاف کرده‏اند، برای آنان توضیح دهی و آن‏ برای مردمی که ایمان می‏آورند، رهنمود و رحمتی است.

پس مسئولیت تبیین‌گری فراتر از آن تفسیر ساده است. این مطلب را می‌توان از آیه 7 سوره حشر به دست آورد که خداوند می‌فرماید: وَمَا آتَاکُمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَمَا نَهَاکُمْ عَنْهُ فَانتَهُوا؛ هر چه پیامبر به شما داد بستانید و از هر چه شما را منع کرد اجتناب کنید.

 

از همین رو سخن پیامبر(ص) فصل‌الخطاب در همه امور حتی قضاوت و حکم در مسائل قضایی است.(نساء، آیه 59، احزاب، آیه 36)

 

اما این مسئولیت تنها به پیامبر(ص) اختصاص ندارد، بلکه از آیه 7 سوره آل عمران به دست می‌آید که افرادی به عنوان «الراسخون فی العلم» یعنی علم کتاب‌الله از محکم و متشابه نیز این مسئولیت را به عهده دارند. اینان همان عالم‌الکتاب(رعد، آیه 43)، اهل‌الذکر(نحل، آیه 43؛ انبیاء، آیه 7) و مانند آن‌ هستند که باید از آنان پرسید.

از آیات و روایات تفسیری به دست می‌آید که اینان جز اهل بیت عصمت و طهارت(احزاب، آیه 33) کسی دیگر نخواهند بود که به عنوان ولی‌الله(مائده، آیه 55)، اولواالامر(نساء، آیه 59) و خلیفه‌ًْالله (اسراء، آیه 26) معرفی شده‌اند.

 بر همین اساس پیامبراکرم‌(ص) در روز عید غدیر درباره مقامات و فضایل امیرمومنین علی(ع) فرموده است: علی تفسیر کتاب خدا و دعوت‌کننده به سوی خداست، آگاه باشید که حلال و حرام بیش از آن است که من معرفی و به آنها امر و نهی کنم و بشمارم. پس دستور داشتم که از شما عهد و پیمان بگیرم که آنچه را در مورد علی امیرمؤمنان و پیشوایان بعد او از طرف خداوند بزرگ آوردم، بپذیرید. ای مردم! اندیشه کنید و آیات الهی را بفهمید، در محکمات آن دقت کنید و متشابهات آن را دنبال نکنید. به خدا قسم هرگز کسی نداهای قرآن را نمی‌تواند بیان کند و تفسیر آن را روشن کند، جز آن کسی که من دست او را گرفته‌ام و او را معرفی کردم.(وسایل‌الشیعه، ج 18، ص 142، حدیث 43)

روایات فراوانی است که حضرت علی(ع) و همچنین فرزندانش «لسان و کتاب ناطق الهی و قرآن ناطق» هستند. ابوبصیر گوید: درباره آیه «هَذَا کِتابُنا ینطقُ عَلَیکُم بالحق» از امام صادق(ع) پرسش کردم، ایشان فرمودند: «قرآن سخن نمی‏گوید٬ لیکن محمد و اهل بیت او(ع) ناطق به کتاب - یعنی قرآن - هستند.(‌بحارالانوار، ج 23، ص 198 - 197، حدیث 29؛ تأویل الایات الظاهرهًْ، سیدشریف‏الدین استرآبادی، ص 560 – 559)

 امام صادق(ع) در حدیثی دیگر فرمود: «امیرمؤمنان(ع) می‏فرماید: من علم خداوند و... زبان گویای خداوند... هستم. (التوحید، شیخ صدوق، ص 164، بحارالانوار، ج 24، ص 198، ح 25)

 در روایات تعبیرهایی چون «لِسانُهُ النّاطِقُ»(الکافی، کلینی، ج 1، ص 144، ح 1؛ التوحید، شیخ صدوق، ص 152، ح 9)، «أنَا الکِتابُ النّاطِقُ؛ من زبان ناطق خداوند هستم»(بحارالانوار، ج 39، ح 5، ص 272)، «أَنَا کَلامُ اللَّهِ النّاطِقِ»(‌همان، ج 79، ص 199)، «النّاطِقُ بِالقُرآنِ»(عیون اخبارالرضا(ع)، شیخ صدوق، ج 1، ص 54، ح 20)، «النّاطِقُ عَنِ القُرآنِ»(همان، ج 2، ص 121، ح 1) مطرح است که بیانگر مفسر بودن اهل بیت عصمت و طهارت نسبت به قرآن و کتاب‌الله است.

پس امیرمومنان علی(ع) و فرزندانش مفسر واقعی قرآن، مظهر علم الهی و عالم به کلیه علوم مربوط به قرآن هستند. در روایات اهل سنت نیز آمده است که: «مَن عِندَهُ عِلمُ الکِتابِ‌؛ کسی که علم کتاب و قرآن نزد اوست » در آیه 43 سوره رعد، همان علی‌بن ابی‏طالب است که به تفسیر، تأویل، ناسخ، منسوخ، حلال و حرام قرآن عالم بود. (ینابیع المودّهًْ، القندوزی، ج 1، ص 308، ح 11؛ شواهد التنزیل، الحاکم الحسکانی، ج 1، ص 405، ح 427)

 از آن حضرت(ع) نیز نقل شده است که فرمود: «فَوَالذی نفسی بِیَدهِ ما نَزَلت آیة الاّ وَ أَنَا أَعلَمُ بِها أَینَ نَزَلَتَ وَ فیمَن نَزَلَت؛ قسم به کسی که جانم به دست اوست! هیچ آیه‏ای نازل نشده است، مگر اینکه من می‏دانم کجا و درباره چه کسی نازل شده است»(شواهد التنزیل، همان، ج 1، ص 42‌- 40، ح 35)

آن حضرت در حدیث دیگری می‏فرماید: «پیامبر به من هزار باب علم آموخت، که از هر بابی هزار باب دیگر گشوده می‏شد، تا اینکه به علم گذشته و آینده تا روز قیامت آگاه شدم». (ینابیع الموده، ج 1، ص 231، ح 70)

همچنین در روایت آمده است: «حضرت علی(ع) شب تا صبح برای ابن عباس تفسیر باء بسم‌اللَّه را می‏گفت و فرمود: «لو شئت لاوقرت من تفسیر الفاتحهًْ سبعین بعیرا؛ اگر بخواهی از تفسیر فاتحه هفتاد شتر بار می‏کنم‌»(ینابیع المودهًْ، همان، ج 3، ص 209، باب 69)

و در جای دیگر فرمود: «أَنَا تَرجُمان وَحیِ‌اللهِ؛ من ترجمان وحی الهی هستم.‌»(احقاق الحق، التستری، ج 4، ص 332) رسول خدا نیز درباره آن حضرت می‏فرماید: «أَنتَ بابُ عِلمی وَ الإِیمانُ مِخالِط لَحمَکَ وَ دَمَکَ کَما خالَطَ لَحمی وَ دَمی؛ تو باب علم منی... و ایمان با گوشت و خون تو درآمیخته، همان‌سان که با گوشت و خون من درآمیخته است.( ینابیع الموده، ج 1، ص 392، ح 4)

تفسیر واقعی قرآن

حقیقت تفسیر قرآن بر اساس آیات و روایات اجرای و اقامه آن در جامعه است؛ از همین رو خداوند وقتی از تفسیر پیامبر(ص) سخن می‌گوید از فصل‌الخطاب بودن او در همه امور سخن به میان می‌آورد، به طوری که هر چه پیامبر(ص) گفت باید اطاعت شود؛ زیرا اطاعت ایشان عین اطاعت از خداوند است.(آل عمران، آیات 31 و32 و 132)

پس اگر کسی بخواهد در برابر نص پیامبر(ص) اجتهاد کند و برای خودش اختیاری فرض نماید، به گمراهی رفته است.(نساء، آیه 59، احزاب، آیه 36) از این‌رو هر چه آن حضرت (ص) امر و نهی کرد باید اطاعت شود و خلاف آن رفتار نشود.(حشر، آیه 7)

بر اساس آنچه بیان شد تفسیر واقعی قرآن همان نطق به قرآن برای اقامه و اجرای محتوای آن در جامعه است. اگر شبهات علمی و موجبات فتنه است باید با مراجعه به تفسیر قرآن ناطق آن فتنه و شبهه برطرف شود و با محکمات کلام نص رسول‌الله متشابهات تاویل شود. (آل عمران، آیه 7) پیامبر(ص) صاحب ذکر یعنی قرآن است و باید از آن حضرت که صاحب قرآن است سوال شود. (نحل، آیه 43؛ انبیاء، آیه 7)

 اگر در جامعه فتنه‌ای نظامی و امنیتی و اقتصادی و مسئله و معضل اجتماعی و سیاسی است باید با مراجعه به مفسران واقعی آن را حل و فصل کرد و بر اساس آن حکم و تفسیر، عمل نمود.(نساء، آیه 59)

این تفسیرگری واقعی و حقیقی قرآن و کتاب‌الله به عنوان یک مسئولیت الهی به انتخاب الهی و نصب خداوندی در روز عید غدیر به امیرمومنان علی(ع) و سپس دیگر اوصیا و خلفا و اولیای الهی سپرده شده است.(مائده، آیات 3 و 55 و 67)

از همین رو رسول خدا(ص) می‌فرماید: وِلایَةُ عَلِیِّ بْنِ اَبیطالِبٍ وِلایَه‌ًْاللّهِ وَ حُبُّهُ عِبادُهًْ‌الله وَاتِّباعُهُ فَرِیضَهًْ‌اللهِ وَ اَوْلیاؤُهُ اَوْلِیاءُ‌الله وَ اَعْداؤُهُ اَعْداءُ‌الله وَ حَرْبُهُ حَرْبُ‌الله وَ سِلْمُهُ سِلْمُ الله عزّ و جلّ؛ ولایت علی‌بن ابیطالب ولایت خداست، دوست داشتن او عبادت خداست، پیروی کردن او واجب الهی است و دوستان او دوستان خدا و دشمنان او دشمنان خدایند، جنگ با او، جنگ با خدا و صلح با او، صلح با خدای متعال است. (امالی، صدوق، ص 32)

انتخاب ولی‌الله و مفسر واقعی قرآن، به این معناست که پس از پیامبر(ص) راه حق ادامه خواهد یافت و رهبرانی خواهند آمد که مردم را پیشوایی کرده و از ضلالت برهانند. این در حالی است که دشمن آشکار انسان یعنی ابلیس لعین در انتظار بود تا با خاتمیت پیامبران دست او بازتر شده و بتواند به گمراهی مردم بپردازد و ایشان را به دوزخ رهنمون شود. اما انتخاب اولیای الهی به ویژه امام علی(ع) موجب نومیدی رهبر گمراهان و کافران و طائفه و اولیای او شد. این گونه است که فریادی از نومیدی سر داد.

 امام باقر(ع) از پدر بزرگوارش امام صادق(ع) نقل کرد که فرمـود: شیطان دشمن خدا چهار بار ناله کرد: روزی که مورد لعن خدا واقع شد و روزی که به زمین هُبوط کرد و روزی که پیامبر اکرم مبعوث شد و روز عید غدیر.(قرب الاسناد، ص 10)

به هر حال، تفسیر واقعی قرآن همان اجرا و اقامه قرآن است که توسط امامان و پیشوایان انجام می‌گیرد و هم آنان باید در قیامت آنچه را در عصر خویش دیده‌اند شهادت دهند.(توبه، آیه 105) و همان‌ها نیز به عنوان پیشوایانی قرار می‌گیرند که امت‌ها در پشت سر آنان صف می‌بندند و هر کسی به نام امام زمان خودش خوانده می‌شود و کتاب اعمال خودش در قالب اعمال شخصی و اجتماعی در دستشان نهاده می‌شود.(اسراء، آیه 71)