سریالهایی که ماندگار شدند
مثل یک غذای خوب و جاافتاده که با همه بستگان در مهمانی خانه مادربزرگ خوردهای و میتوانی تا مدتها دربارهاش حرف بزنی و خاطره بگویی، یک سریال ماندگار تلویزیونی هم یک خاطره خوب است که سالهای سال در یاد میماند و میشود بارها لحظههای خوب و ماندگارش را مزهمزه کرد و لذت برد.
کسی هست که سریالهایی مانند سلطان و شبان، سربداران، کوچک جنگلی، بوعلی سینا، گرگها، آرایشگاه زیبا، امیرکبیر و هزاردستان را در دهه 60 دیده باشد و آنها را به یاد نداشته باشد یا صحنهها و نماهای ویژهای از این سریالها را با جزئیات به خاطر نسپرده باشد!؟ یا همینطور سریالهای ماندگاری چون خانه سبز، همسران، پدرسالار، در پناه تو، پس از باران، مزد ترس، روزی روزگاری، امام علی(ع)، ولایت عشق و کیف انگلیسی که در دهه 70 پخش شدند و در دهه 80 سریالهای در چشم باد، روزگار قریب، زیرتیغ، مختارنامه، میوه ممنوعه، شب دهم، هزاران چشم، ارمغان تاریکی، دوران سرکشی، صاحبدلان و شبهای برره در خاطره جمعی مخاطبان جای گرفتند و آثاری چون وضعیت سفید، پروانه، پایتخت و پردهنشین را میتوان در زمره بهترینهای دهه 90 قرار داد که احتمالا بتوان سالها بعد درباره آنها حرف زد و لحظات تاثیرگذارشان را مرور کرد.
نکته و سوال مهمی که در این خصوص وجود دارد، این که براستی چه مولفههایی به ماندگاری یک سریال تلویزیونی کمک میکند؟ این آثار از چه ویژگیهایی برخوردارند و در تولید آنها چه مواردی رعایت شده که میتوانند سالها بعد از تولید در ذهن مخاطب زنده باشند و به حیاتشان ادامه بدهند، در حالی که برخی دیگر از سریالها خیلی زود فراموش میشوند؟ پاسخ این سوالها را از چند پیشکسوت رشتههای مختلف پرسیدهایم و از چند زاویه به ماندگاری سریالهای تلویزیونی نگاه کردهایم.
تناسب و هماهنگی
ضیاالدین دری، کارگردان پیشکسوت تلویزیون که سریالهایی چون «کیف انگلیسی» و «کلاه پهلوی» را در کارنامه دارد و امسال در جشنواره تولیدات مراکز استانها نیز مورد تقدیر قرار گرفته است، داشتن فیلمنامه پرکشش با محتوای مناسب بعلاوه ساختار نمایشی درست را از مهمترین مولفههای ماندگاری سریالهای تلویزیونی میداند.
دری درباره فیلمنامه پرکشش و شکلگیری چنین فیلمنامهای به جامجم توضیح میدهد: درامنویسی کاری نیست که از هر نویسنده جوان و تازهکاری بربیاید؛ چرا که تجربه در شکلگیری فیلمنامههای موفق سهم قابل توجهی دارد. هیچ جوانی نمیتواند یک درامنویس موفق باشد، چرا که تجربه و دریافتهای عاطفی و روحی در این باره نقش بسیار مهمی دارد.
کارگردان کلاه پهلوی در ادامه، ساختار نمایشی درست را این طور تشریح میکند: انتخاب بازیگران، قرار دادن آنها در جای درست، ایجاد هماهنگی در مجموعه بازیگران که در جنس بازی، چهره و حتی تناسب صدای آنها نمود پیدا میکند، از اهمیت ویژهای برخوردار است.به اعتقاد دری، یک کارگردان نمیتواند بدون دلیل مشخص یا بدون ضرورت، یک بازیگر زیبارو را در جمع بازیگران معمولی قرار بدهد و توجهها را از قصه منحرف کند یا همین طور استفاده از یک بازیگر با چهره نامناسب در مجموعه بازیگران میتواند به هماهنگی اثر لطمه وارد کند.
این کارگردان بر هماهنگی در صدای بازیگران، جنس بازی آنها و طراحی صحنه و لباس نیز تاکید میکند و میگوید: باید نمادهای زیباییشناسانه را رعایت کرد، اما باید توجه داشت تمام مولفههای بصری از ظاهر بازیگران گرفته تا نوع لباس، رنگبندی نماها، جنس اشیا، صحنهها و نور و بافت تصویر باید متناسب باشند. در سایر اجزا مانند کادربندی، موسیقی و تدوین هم تناسب با قصه اهمیت دارد.
فیلمنامه درست، شرط لازم
احمد طالبینژاد، منتقد سینمایی و تلویزیونی، نقش فیلمنامه منسجم و دقیق را در شکلگیری یک اثر ماندگار بسیار قابل توجه میداند و معتقد است فیلمنامهنویسی کار هر کسی نیست.ایده پخته و تاثیرگذار، قصه منسجم، فضای گرم و دلنشین، دیالوگهای جذاب، شخصیتپردازی دقیق و پرهیز از شعارزدگی از مهمترین مولفههای ماندگاری یک سریال از نگاه طالبینژاد است.
او در این باره میگوید: یک فیلمنامه درست و منسجم میتواند یک اثر را به واقعیت نزدیک و باورپذیری را در مخاطب بالا ببرد. زبان یک سریال باید شیرین و جذاب باشد و دیالوگها با دقت و ذوق برای هر شخصیت نوشته شده باشد. در طراحی شخصیتها باید به زیر و بمهای روانی هر کدام از آنها توجه شود تا از مجموع این عناصر، اثری شکل بگیرد که به خاطره جمعی مخاطبان بدل شود.
این منتقد و کارگردان به سریالهایی مانند هزاردستان، سربداران و سلطان و شبان اشاره میکند و میگوید: این سریالها، هم خوب نوشته شدهاند و هم در اجرای آنها به جزئیات توجه شده است؛ اما متاسفانه در تمام آثاری که دیدهایم و فراموش کردهایم، تیپسازی جای شخصیت پردازی را گرفته است. شخصیتها یا خوب مطلق هستند یا بد مطلق، ایدهها دمدستی و نپخته است و از همه مهمتر این که در چنین اثر ناپختهای تلاش میشود حتما پیام یا حرفی گنجانده شود.
از نگاه طالبینژاد، ارزانسازی هم دیگر دلیلی است که به سریالهای تلویزیونی آسیب میزند. وی تاکید میکند: متاسفانه برخی تهیهکنندگان وقتی بودجه سریال را از تلویزیون میگیرند، اول سهم خودشان را برمیدارند و با مابقی بودجه به سراغ ارزانترین عوامل میروند و نگارش فیلمنامهها را به کسانی میسپارند که خام و کمتجربه هستند.
زمانی برای پختگی
علی اکبر محلوجیان، فیلمنامهنویس پیشکسوت که نگارش فیلمنامههای موفقی چون پدرسالار و زیر تیغ را در کارنامه دارد، مهمترین و اصلیترین دلیل ماندگاری سریالهای موفق را در نگارش فیلمنامه در زمان مناسب و به دور از شتاب و تعجیل میداند. این فیلمنامهنویس معتقد است: سریالهایی که بسرعت نوشته و ساخته میشوند، عمدتا در زمینه درام، شخصیتپردازی و دیالوگنویسی مشکل دارند و رفع ایراد نشدهاند.
محلوجیان درباره آثار ماندگار توضیح میدهد: یک سریال ماندگار قبل از هر چیز مدیون یک اندیشه درست و دقیق است که داستان فیلمنامه را شکل میدهد و در مرحله بعد نگارش دقیق و بیعیب. اگر قرار است یک سریال ماندگار شود باید ابتدا یک اندیشه درست، دلیل اصلی نوشتن فیلمنامه باشد و در مرحله بعد شخصیتپردازی آن با دقت صورت بگیرد. دیالوگها براساس ویژگیهای هر شخصیت نوشته شود و همه اینها نیازمند زمان لازم برای پختگی و رفع ایراد و اصلاح است.
وی میگوید: یک فیلمنامه خوب باید نتیجه قوام گرفتن یک ایده و اندیشه خوب باشد و بعد از آن باید درست کارگردانی شود تا اثری ماندگار شکل بگیرد. فرقی نمیکند یک فیلمنامه مسائل روز را مطرح میکند یا به یک موضوع بیزمان اختصاص دارد. مهم این است که شیوه روایت در سطح باقی نماند و عمیق و دقیق باشد. به گفته محلوجیان، فیلمنامه، 50 تا 60 درصد یک سریال را شکل میدهد؛ اما لازم است کارگردان هم، اندیشه و ایده داشته باشد تا همه چیز دست به دست هم بدهد و یک اثر ماندگار ساخته شود.
نیاز به دانش و تجربه توامان
به اعتقاد ضیاءالدین دری، شاید جوانها بتوانند در آثار مبتنی بر تکنیک خوب عمل کنند؛ اما درامنویسی نیازمند دانش و تجربه توامان است. دری در این باره میگوید: نویسنده خوب باید اصول و قواعد اولیه را خوب بشناسد، مصادیق آنها را در رمانها و نمایشنامههای بزرگ و مطرح دنیا درک کند و از همه مهمتر این که شم نویسندگی داشته باشد و تازه بعد از همه اینها به میزانی از پختگی و تجربه برسد که صاحب نگاه بشود و حرفی برای گفتن داشته باشد.
ارسال نظر