خط قرمزهای بیرنگ در ممیزی کتاب
ولنگاری از نظارت و باورهای نادرست سرچشمه میگیرد و اکنون کماهمیت پنداشتن حوزه کتاب در میان اهالی رسانه موجب شده در چند ماه گذشته کتابی از «نشر آموت» اجازه انتشار پیدا کند که نویسنده آن در دو داستان آن به روایتهایی میپردازد که همه خطوط قرمز و ممیزی را زیر سؤال برده است.
هیئت نظارت طبق ماده 4 مصوب شورای عالی انقلاب فرهنگی که درباره حفظ و حراست دین و اخلاق است باید بر نشر کتاب نظارت کند و از انتشار مواردی چون «بیان جزئیات مراودات جنسی، گناهان، کلمات رکیک و مستهجن، به نحوی که موجب اشاعه فحشا شود.» (بند الف شماره 5) جلوگیری کند. اما از سوی دیگر در چند ماه گذشته خبرهایی از فعالیت هیئت نظارت نامحسوسی به گوش میرسد که در نهایت یکی از اعضای هیئت بررسی اداره کتاب وزارت ارشاد این خبر را در مصاحبهای تأیید میکند؛ فردی که با وجود فاش نشدن نام خود، اما از تمرکز جریان شبهروشنفکری بر دو محور در کتابهای داستان و رمان خبر میدهد و میگوید: «طی سالهای اخیر شاهد رشد نگارش کتابهای داستان و رمان در دو محور «تطهیر گروهکهای تروریستی» و «ترویج فحشا و فساد اخلاقی» هستیم، یعنی کتابهایی را میبینیم که در آنها به طور صریح و آشکار، جنایات گروهکهای تروریستی، مثل گروهک منافقین، امری مثبت و لازم جلوه داده میشود!
همچنین کتابهایی به وفور در زمینه داستان و رمان تولید میشوند که به طور مشخص، قصد تخریب خانواده و نجابت و عفاف را دارند. این جریان از سوی طیف ناشران «شبهروشنفکر» نه تنها حمایت میشود، بلکه حتی برخی از این ناشران، به طور مشخص و آشکار به نویسندهها سفارش تولید اثر با مضامین مذکور را میدهند. اعضای هیئت بررسی کتابها، روی برخی از کتابهای متضاد با ضوابط قانونی، مهر «غیرقابل چاپ» میزنند، اما اتفاق شگفتانگیز این است که برخی از همین کتابها، بهرغم تشخیص غیرقابل چاپ از سوی بررسها، گاهی مجوز انتشار میگیرند.
حالا در چند ماه گذشته کتابی از«نشر آموت» (ناشر برگزیده ویژه سال 92 وزارت فرهنگ و ارشاد)، با چند داستان کوتاه منتشر شده است، کتابی که نویسنده در دو داستان آن به روایتهایی میپردازد که برای بازگو کردن آن پوزش میطلبیم، اما این کتاب اکنون در حال فروش است و متأسفانه آن را به صورت آنلاین یا فیزیکی به راحتی میتوان تهیه کرد.
در داستان دوازدهم روایت پسری است که پدرش بیماری «مانیا» (بیماری دوقطبی یا همان شیدایی) دارد و به خواهر خود چنین نگاهی دارد: «یک جوری سرد است که همه سرشان را کردهاند زیر لحاف. من زیر لحاف نفس تنگی میگیرم. خواهرم یک وقت زیر لحاف با دوستپسرهایش حرف میزد حالا از وقتی بابا این طوری شده، میآوردشان توی خانه میروند توی اتاقی که قبلاً مال من بود، نمیدانم چرا گوشهایم را تیز میکنم.
اما چند سؤال:
یکم: حقیقتاً چه نیازی به هیئت نظارت با این چنین ضریب خطایی وجود دارد؟ آن هم زمانی که سیدعباس صالحی علت مجوز انتشار لیست بلند و طویل اشتباهات هیئت نظارت را اینگونه توجیه میکند و میگوید: «هر مجموعهای میتواند احیاناً خطاهایی داشته باشد، خطاها گاهی از این زاویه است که کتابی که باید مجوز میگرفته مجوز نگرفته یا از آن سو کتابی که نباید مجوز میگرفته، مجوز گرفته است.»
دوم: چگونه از چنین هیئت نظارتی (با وجود دو روحانی) و قوانین صریح مندرج در مصوبات شورای عالی انقلاب فرهنگی کتابی فاسد منتشر میشود، مطمئناً معاونت فرهنگی وزارت فرهنگ و ارشاد دیگر نمیتواند مانند گذشته چنین پاسخی دهد: «وقتی اشکالات و انتقاداتی به کتابهای مجوزدار صورت میگیرد، طبیعی است که ما هم به اسناد پیشین مراجعه میکنیم که ببینیم بررسها چطور کتابها را بررسی کردهاند و احیاناً خود ما بخواهیم دفاعی از کتاب داشته باشیم با یک آگاهی تکمیلی و کاملتری باشد»، زیرا مجوز به این کتاب تنها در صورت نخواندن آن میسر است.
سوم: آیا زمان آن فرا نرسیده است تا سخنگوی هیئت نظارت حجتالاسلام محمدعلی مهدویراد که ریاست آن را هم برعهده دارد یا دیگر اعضا از حیثیت خود دفاع کنند؟ و اگر از خود دفاعی ندارند چرا با وجود وتو «هیئت نظارت نامحسوس» به مردم خیانت کردهاید و آشکارا حقیقت را به مردم نگفتهاید؟
چهارم: اگر هیئت نظارت این اشتباه را انجام داده است و شورای دیگری وجود ندارد و دروغ است، پس تنها راهحل این مشکلات تغییر اعضا و قوانین سختگیرتر است، اما اگر «هیئت نظارت نامحسوس» حقیقت دارد پس وزارت فرهنگ و ارشاد چگونه چنین رفتار غیرقانونی را انجام داده است و آیا حجتی در برابر خداوند برای انتشار این کتاب دارند؟
پنجم: شورای عالی انقلاب فرهنگی و کمیسیون فرهنگی چگونه بر این مسائل نظارت میکنند و تا کجا میخواهند سکوت کنند؟ آیا منتظر هستند بیشتر از این فرهنگ کشور ولنگار و فاسد شود؟ آیا زمان آن نرسیده است تا شما هم در جریان مسائل فرهنگی کشور قرار بگیرید؟ آیا زمان بیدار شدن از خواب غفلت با تأکید مقام معظم رهبری درباره ولنگاری فرهنگی نرسیده است؟
در آخر باید به این نکته اشاره کرد که اگر وزارت فرهنگ و ارشاد قصد نظارت بر فرهنگ کشور را ندارد، مردم باید نظارت خود را انجام دهند، زیرا شاید مسئولان تمام سعی خود را کرده باشند تا بیانات امام راحل را از یاد ببرند، اما هیچگاه مردم فراموش نخواهند کرد که امام فرمودند: «این مسئله مهم است. و آقایان توجه کنند همه و همه ملت موظفند که نظارت کنند بر این امور. نظارت کنند اگر من یک پایم را کنار گذاشتم، کج گذاشتم، ملت موظف است که بگویند پایت را کج گذاشتی، خودت را حفظ کن. مسئله، مسئله مهم است.
ارسال نظر