مراسم تشییع پیکر مرحوم جعفر والی صبح امروز (دوشنبه 29 آذرماه) با حضور جمع کثیری از هنرمندان تئاتری و سینمایی در تالار وحدت تهران برگزار شد.

در ابتدای این مراسم اصغر همت که اجرای این مراسم را برعهده داشت پیام جامعه تئاتری را خواند.

ما اهالی تئاتر مستقیم و غیرمستقیم وامدار تک ستارگان آسمان والی این هنر والاییم. تک ستاره‌هایی که با همه بی‌بضاعتی با گوشه و گوشه این عرصه کنار آمدند، سوختند و ساختند و میراث گرانبهایی برای نسل بعدی خود به یادگار گذاشتند. بی‌هیچ شکی یکی از این ستاره‌های پرفروغ جعفر والی است که مثل همه هم نسلانش فقدان او صدمه جبران ناپذیری برای تئاترمان است او تا آخر لحظات عمر پربارش صحنه تئاتر را رها نکرد حتی تا همین لحظه آخر عمرش به فکر نمایش تئاتر بود.

 همین روزهای آخر هم قصد به صحنه بردن تئاتری را داشت که در سالهای دور در کنار عزت‌الله انتظامی و جمشید مشایخی درخشیده بود و حالا می‌خواست با همیاری ایرج راد و هرمز هدایت آن را بازسازی کند که اجل مهلتش نداد اما مطمئنم این عزیزان بار او را به سرمنزل مقصود می‌رسانند و آخرین یادگارش را تقدیم دوستداران تئاتر می‌کنند.

روحش جاویدان و یادش گرامی.

جمشید مشایخی بازیگر پیشکسوت عرصه تئاتر و سینما نیز در این مراسم گفت: سال 36 جعفر والی پیش من آمدند و با آقای اسکویی می‌خواستند تئاتر اوترلو را روی صحنه ببرند بعدها که گروه‌بندی شد نصیب بنده شد که با وی همگروه بودیم و تئاتری را اجرا کردیم. شاید حدود 20 نمایشی را که وی به روی صحنه برده بود من در آن نقش داشتم. در این تئاتر آخری هم من بازی داشتم و نقش پیرمردی را قرار بود اجرا کنم بیاید دروغ نگوییم بیایید راست بگوییم بیاییم الکی همدیگر را بزرگ نکنیم. تا کی دروغ بگوییم ما که همدیگر را می‌شناسیم ما که می‌دانیم جمشید مشایخی آدم خوبی نیست، چرا اینقدر از او تعریف می‌کنیم وقتی کسی فوت می‌کند می‌آییم و می‌گوییم او بی‌نظیر بود اما چرا زمانی که آن شخص زنده بود ما این موضوع را نگرفته‌ایم. هر چه می‌خواهید به من بگویید من عمرم را کرده‌ام و باید بروم.

علی مرادخانی معاونت هنری وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در این مراسم اظهار کرد: تسلیت عرض می‌کنم خدمت همه بزرگان و عزیزان تئاتر و سینما و همچنین  خانواده محترم استاد جعفر والی. دوست عزیز و دوست مهربان که هر زمانی خدمت او می‌رسیدیم چیزی از او یاد می‌گرفتیم. خدا رحمتش کند برایش آرزوی آرامش روح و علو درجات را دارم. جناب آقای دکتر صالحی امیری وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی نیز خدمت خانواده محترم استاد جعفر والی تسلیت عرض کردند اما به علت جلسه‌ای که داشتند نتوانستند در این مجلس حضور پیدا کنند. استاد جعفر والی یکی از بزرگان تئاتر ایران هستند کسی که شاید بعد از فوتش بیشتر شناخته شود. ما متاسفانه در زمان حیات کمتر به حال هم می‌پردازیم همانطور که استاد مشایخی فرمودند.
 
 «جعفر والی» به سوی خانه ابدی خود بدرقه شد
امیدوارم این تذکرات باعث شود تا زمانی که عزیزان ما در حیات هستند همه از هم به خوبی یاد کنیم و برای هم دلمان بتپد و برای هم کار کنیم. ما با تمام توانمان نه به عنوان کسی که مسئولیتی دارد به عنوان کسی که دوست دارد با اهالی هنر و اهالی تئاتر باشد و تمام تلاشش را می‌کند تا این اندک فعالیت خوبی که می‌شود به ثمر برسد. تمام این مباحث و تمام این تذکرات برای این است که ما همدیگر را اینگونه که شایسته است دوست داشته باشیم و برای همدیگر کار و فعالیتی انجام بدهیم. خوشبختانه تئاتر ما در حال حاضر در شرایط بهتری از گذشته به سر می‌برد. امیدوار هستم از این هم بهتر شود.
 
چندی قبل که در بیمارستان کنار او حضور یافتم بسیار ذوق داشتند که تئاتر را به سرمنزلی می‌رسانند. البته آخرین نمایشنامه ایشان حتما اجرا خواهد شد. چقدر خوب است که عزیزان تئاتر و سینمای ما با همین ذوق و شوقی که کار می‌کنند ادامه دهند به خاطر این ضایعه‌ای که اتفاق افتاده است تاسف می‌خوریم هنرمند اینگونه است دیگر؛ هرچقدر هم عمر کند باز هم کم است. به خاطر اینکه مانند چشمه خروشانی است که مردم از آن استفاده می‌کنند و هر چقدر از این چشمه جاری و ساری باشد برای مردم محترم است. برای همه هنرمندان آرزوی سلامت دارم و این ضایعه را تسلیت عرض می‌کنم. والسلام
 

اکبر زنجانپور بازیگر پیشکسوت تئاتر، سینما و تلویزیون در این مراسم گفت: اینجا همه از غم و از دست دادن جعفر والی صحبت کردند ولی شخصیت هر  انسانی در نگاه که می‌کند معلوم است که چه کاره است. جعفر والی نگاه مهربانی داشت، نگاه عمیقی داشت که آدم را جذب می‌کرد. من افتخار دارم که اولین کار حرفه‌ای‌ام را که در سنگلج اجرا شد به نام «بامها و زیربامها» در کنار جعفر والی بودم و در کنارش انجام وظیفه کردم. یکی از کارهایی که جعفر والی کارگردان کرد و من افتخار آن را داشتم که در کنارش باشم کاری بود به نام شنل، خیلی خوب بود آن کار ما با آن تمام ایران را گشتیم و آخر آن داستان جعفر والی دیالوگی داشت که می‌گفت «نیست، شنل نیست»، در حال حاضر جعفر والی اینجا هست و شنلش نیست، شاید شنلش را هم با خود برده است. 

سعید پورصمیمی در این مراسم بیان کرد: عرض تسلیت می‌گویم به خانواده جعفر والی و جامعه هنری ایران. من آمادگی صحبت کردن نداشتم ولی آن چیزی که  می‌توانم در این لحظه راجع به جعفر والی بگویم این است که مهمترین خصوصیت او بی‌حاشیه‌بودنش بدون سر و صدا، بدون جنجال کار خودش را می‌کرد و به بهترین شکل کارش را انجام می‌داد. بی‌شک والی یکی از تاثیرگذارترین کارگردانان دهه‌های قبل بر نسلی است که امروز پرچمدار تئاتر ایران هستند. من اینجا چشمم افتاد و آقای محمود دولت‌آبادی یکی از دوستان قدیمی‌ام را دیدم. من را برد به آن سالها همان سالهایی که با هم کار می‌کردیم و جعفر والی کارگردانی می‌کرد. بدون شک نمی‌توانیم نادیده بگیریم تاثیر آن سالهای تئاتر ایران را، سالهایی که تئاتر ایران در غربت به سر می‌برد. 

 

 «جعفر والی» به سوی خانه ابدی خود بدرقه شد

یدالله صمدی کارگردان سینما و تلویزیون در این مراسم اظهار کرد: من در یک فیلم سینمایی دستیار کارگردان بودن به نام دادشاه استاد والی هم در آنجا نقشی داشتند و بازی می‌کردند. در آن جمعی که حدود 60، 70 نفر بودیم برای ضبط آن فیلم در آن جمع با دو نفر همکلام شد خسرو شکیبایی و دیگری جعفر والی و تمام مدتی که ضبط نبود و به قول فرهنگی‌ها آف بودیم با او همکلام شدم و بسیار از صحبت کردن با او لذت بردم. کاری را با او انجام دادم و او در آن نقش پیرمردی را بازی می‌کرد. بسیار برایم جالب بود وقتی که ضبط داشت از شب قبل دیالوگ‌هایش را می‌نوشت و تغییراتی در آن می‌داد و فردا که سر صحنه می‌آمد به من نشان می‌داد و می‌گفت «ببین اینها را نوشتم به نظرت خوب است» و من هم می‌دیدم که انصافا بهتر نوشته است. یک کلمه‌ای بین من و جعفر والی وجود دارد و آن بی‌حاشیه بودن است.

 ایرج راد در این مراسم بیان کرد: بنام خداوند جان و خرد عزیزی که در اینجا آرمیده است 65 سال از عمر عزیزش را صرف فرهنگ و هنر این مملکت کرد. چه بخواهیم چه نخواهیم تا آخرین لحظات زندگی‌اش و تا آخرین نفسهایش برای هنر این مملکت دل سوزاند و بی‌حاشیه کار کرد. خیلی‌ها حاشیه دارند، خیلی‌ها تبلیغات شدید دارند، خیلی‌ها به رخ کشیدن‌ها دارند، و خیلی‌ها هم آرام و خاموش خدمتگذارند و فقط کار می‌کنند. بخواهیم و نخواهیم، بخواهند و نخواهند، نام جعفر والی یکی از افتخارات تاریخ هنر نمایش این مملکت خواهد بود. جعفر والی در حالی که بیمار بود و در بستر بیماری بود با انواع و اقسام سوزنها و سرمها و نفس کشیدن‌ها باز هم از تئاتر می‌گفت باز هم می‌خندید، باز هم می‌گفت بلند می‌شوم و کار تئاتر انجام می‌دهیم، تمرین می‌کنیم و اجرا می‌کنیم این همه عشق، این همه دوست داشتن، در کنار خواستن و محبت و همه چیز است ولی جعفر والی ساری و جاری خواهد بود.

دیگرانی هم هستند که چون جعفر والی زحماتی فراوانی برای این مملکت کشیدند و متاسفانه جوانان امروز نام آنها و زحمات آنها را نمی‌شناسند و از آن بی‌خبرند. خوشحالم از اینکه در آخرین روزهای زندگی جعفر والی در کنارش بودم، تمرین می‌کردیم، سرزنده درب را به روی ما باز می‌کرد، و وقتی به خانه‌اش می‌رفتیم صبحانه نخورده برای تمرین تئاتر می‌آمد و آخر سر که تمرین تمام می‌شد متوجه می‌شدیم که صبحانه هم نخورده است. او حتی فراموش می‌کرد داروهایش را بخورد وقتی که سرگرم تمرین تئاتر بود و همسرش صبورانه می‌آمد و دارویش را به او می‌داد. این همه عشق به تئاتر، این همه عشق به فرهنگ این همه علاقه یعنی ممکن است که اینجا خوابیده باشد، نه. او زنده است و هست و روح او همواره خدمتگذار فرهنگ ایران خواهد بود. من افتخار می‌کنم که بتوانم ادامه راه تمرینی که با هم داشته‌ایم را انجام بدهم و این کار به همراه دوست عزیزم هرمز هدایت به نتیجه برسد. همانطور که جعفر والی می‌خواست. همانطور که جعفر والی هدایت کرد. 

 پیکر مرحوم جعفر والی پیشکسوت عرصه تئاتر و سینما پس از خواندن نماز به سمت منزل ابدی‌اش رفت.