فرناز رهنما در ذهن بیشتر مخاطبان، هنوز هم همان نازنین سریال «ساختمان پزشکان» است. او با وجود این که قبل از این سریال هم سابقه‌ی بازیگری در سینما و تلویزیون را داشت هیچ وقت بازی‌اش تا این حد به چشم نیامده بود. نقش کمدی‌اش در سریال «هفت سنگ» باعث شد که یک جورهایی بین مخاطبان به عنوان بازیگر کمدی تثبیت شود. حالا در سریال «هشت و نیم دقیقه» نقشی کاملا متفاوت با آنچه در ذهن‌ها مانده بود، بازی کرده و اتفاقا می‌شود گفت یکی از بهترین بازی‌ها را بین بازیگران سریال از خود به نمایش گذاشته. گفت و گوی همشهری جوان با این بازیگر را بخوانید.

 از کمدی نجات پیدا کردم

 

*سریال «هشت و نیم دقیقه» طبق الگوی کارتون معروف «سیندرلا» پیش می‌رود؛ دختری ثروتمند که قرار است ارث و میراث فراوانی به او برسد. یک مرتبه سر ماجرای کلاهبرداری، از اوج به حضیض می‌رسد و همه‌ی راه‌ها به رویش بسته می‌شود. کاراکتر نسرین در واقع دارد یک تنه بار کل نیروهای کمک‌رسان در کارتون را به دوش می‌کشد. اگر آنجا سیندرلا با کمک پرنده‌ها، موش‌ها و فرشته‌ی مهربان، کم‌کم از آن وضعیت ناخوشایند خارج می‌شود، این جا نسرین دارد به یکتا کمک می‌کند تا وضعیت زندگی‌اش به حالت طبیعی برگردد. خودت به چنین الگویی رسیده بودی؟

 

این تعبیر یک مقدار فانتزی است. می‌تواند شباهتش این باشد که هر دو از طرف خانواده‌ها و اطرافیان محکوم به این نوع زندگی هستند اما تفاوت یکتا با سیندرلا خیلی زیاد است. کسی یکتا را از شرایط سخت نجات نمی‌دهد و خودش باید در این شرایط سخت با انتخاب‌هایش در زندگی، خودش را نجات دهد اما درباره‌ی نسرین باید بگویم که او یک وکیل است و وظیفه‌ی وکالت بر دوشش است. او قسم خورده که حق را به حق‌دار برساند، حتی بعد از عزل هم به عنوان دوست و غمخوار یکتا در صحنه حضور پیدا می‌کند. با وجود تمام مشکلاتی که در زندگی دارد، سعی می‌کند عدالت را اجرا کند. به دلیل این که همه‌ی قسمت ها پخش نشده نمی‌توانم بیشتر از این توضیح بدهم. اما در همین حد می‌توانم بگویم که نسرین که دوست مهربان و دلسوز یکتاست درآخر می‌تواند تصمیم‌هایی بگیرد که در طول قصه قابل پیش بینی نیستند.

 

 

 از کمدی نجات پیدا کردم

*در همان سیندرلا هم وضعیت زندگی خود کمک‌رسان‌ها هم خوب نیست؛ از یک طرف باید با مشکلاتشان دست و پنچه نرم کنند و از طرف دیگر به فکر رفع مشکلات سیندرلا باشند. در ماجرای نسرین هم ما با زنی روبه‌رو هستیم که در مرز میان مشکلات یکتا و مشکلات زندگی خودش حرکت می‌کند. چقدر تلاش کردی که شخصیت نسرین روی این مرز باریک حرکت و تعادش را حفظ کند؟

 

راستش چیزی که من یادم می‌آید این نیست که کمک‌رسان‌های سیندرلا با مشکلات فراوان دست و پنجه نرم می‌کردند. در واقع در سیندرلا فقط یک فاکتور برای موش‌ها مهم بود، آن هم ترس از گربه بود. این ترس هم یک سمبل و نماد است، چون می‌خواهد بگوید برای هر طبقه و قشری یک زور گو وجود دارد مثل لوسیفر. قبول دارم که نسرین با وجود مشکلاتی که در زندگی دارد و مدت‌هاست به خاطر کودک معلولش کار قبول نکرده، به خاطر رفاقتی که با یکتا دارد، تمام تلاشش را می‌کند تا یکتا و طاها به حق طبیعی خود برسند. نسرین شخصیتی صبور دارد که به جای آه و ناله و غر زدن سعی می‌کند پا را فراتر بگذارد و بخش دیگر زندگی‌اش را که مربوط به حرفه‌اش می‌شود، پیش می‌برد.

 

*کاراکتر نسرین یکی از حساس‌ترین کاراکترهای سریال است. نسرین وکیل دادگستری است؛ زنی که در جامعه به شدت قدرتمند ظاهر می‌شود، در تصمیم گیری‌هایش جدی است و قابلیت این را دارد که آدم‌ها را تهدید کند و از هیچ نیرویی نترسد اما در عین حال، زمانی که در جایگاه مادر و همسر قرار می‌‌گیرد، کاملا شکننده و ضعیف است. این رفت و برگشت مداوم از زنی قدرتمند به مادری دلشکسته و پر رنج را چطور مدیریت کردی؟

 

همان طور که در سوال قبلی توضیح دادم، زندگی هر کس از دو بخش تشکیل می‌شود. یک بخش زندگی خانوادگی و فرزندش است، دوم حرفه و محیط کارش است که اصولا همه‌ی آدم‌ها سعی می‌کنند بین این دو زندگی تعادل ایجاد کنند که نسرین هم از این قاعده مستثنا نیست. با این توضیح که اگر بخواهم با خودم مقایسه‌اش کنم، بعید می‌دانم بتوانم با داشتن چنین فرزندی از پس این کار بربیایم. این را هم باید بگویم که متن و فیلمنامه آن قدر کامل بود که وقتی برای اولین بار با نرینی مواجهه شدم که هم به کارهای فرزندش می‌رسید و هم به کارهای بیرون، برایم دور از ذهن نبود و کامل آن را پذیرفتم.

از کمدی نجات پیدا کردم  
 

 

*این ماده‌ی قانونی که به همسر و فرزند مردی که زودتر از پدرش از دنیا رفته باشد، هیچ ارثی تعلق نمی‌گیرد. جزء ماده‌های قانونی است که معمولا محل بحث و گفت و گوی زیادی قرار می‌گیرد. برای ایفای نقش وکیلی که مستقیما در ارتباط با چنین قانونی قرار گرفته، چقدر سعی کردی اطلاعات به دست آوری؟

 

اطلاعات شرعی و قانونی که در خود متن وجود داشت،‌ آن قدر کامل بود که جای شک و شبهه‌ای باقی نمی‌گذاشت. علاوه بر این در خانواده‌ی خود من این مسئله برای مادربزرگم چنین اتفاقی افتاده بود؛ یعنی مادربزرگم شرایطی مثل طاها داشت. جالب است که از زمان شروع پخش این سریال در هر جمعی می‌نشینم می‌بینم که حداقل برای یک یا دو نفر در یک جمع اتفاق افتاده است.

 

*وضعیت مادران دارای فرزندانی با این بیماری، طبیعتا با مادران معمولی فرف می‌کند. درباره‌ی زندگی و سختی‌های آن‌ها و موقعیتی که می‌توانند در جامعه داشته باشند، چقدر مطالعه داشتی‌؟‌ یعنی می‌دانستی این بیماری چه مشکلاتی برای یک مادر ایجاد می‌کند؟

 

در طول کار تحقیقات و صحبت‌های زیادی با مادر واقعی شایان که بسیار هم بانوی نازنینی بود،‌ انجام دادم. این باعث شد بیشتر با شرایط، بیماری و راهکارهایش آشنا شوم و این مسئله خیلی به من کمک کرد اما می‌توانم این را با جدیت بگویم که کار کردن با شایان نه تنها سخت نبود بلکه بی‌دردسرترین کار بود. من اصلا اذیت نشدم و بسیار هم لذت بردم. شایان بسیار مهربان، دوست داشتنی و شیرین بود. شاید فکر کنید که کار کردن با چنین بچه‌هایی سخت است اما به نظر من آسان‌تر از کار کردن با بچه سالم است.

از کمدی نجات پیدا کردم 
 

 

*درست است که قبل از «ساختمان پزشکان‌» در چند سریال بازی داشتی اما مردم اولین بار در این سریال با بازی فرناز رهنما مواجه شدند و بعد از آن در «هفت سنگ» به عنوان بازیگر سریال‌های کمدی او را پذیرفتند. «هشت و نیم دقیقه» اولین مواجهه‌ی مخاطبان با بازی جدی فرناز رهمناست. کاراکتر نسرین علاوه بر این که وکیل است،‌ زندگی پر درد و رنجی دارد و حالا این بازیگر کمدی باید چنین نقش متفاوتی را ایفا کند. تغییر مسیر از کمدی به سمت درام سخت نبود؟

 

ممکن است محبوبیت من از سریال «ساختمان پزشکان» اتفاق افتاده باشد اما قبل از آن در سریال‌های‌«زیرزمین» و «مأمور بدرقه» که کارهای مناسبتی ماه رمضان بودند، شناخته شدم. کارهای جدی و درام‌ هم بازی کرده‌ام چه در سینما و چه در تلویزیوین، مثل فیلم «اقلیما» و تله فیلم‌ «سوگند»، «روبات» و ... اما درست است، پس از ساختمان پزشکان در واقع بیشتر شناخته شدن و چهار یا پنج سالی در وادی کمدی گیر افتاده بودم و خیلی تلاش کردم که خودم را نجات بدهم و بتوانم هر دو ژانر فعالیت کنم، چون این اقتضای حرفه‌ی من است که بتوانم بعد از یک کار کمدی،‌ یک کار درام و جدی داشته باشم. پس فکر می‌کنم که خیلی سخت نباشد و اتفاقا باعث خوشحالی من است که بتوانم در هر دو زمینه فعالیت داشته باشم.

 

*تجربه‌ی یک کار دارم و نقشی تا این حد متفاوت چقدر در مسیر آینده‌ات به عنوان یک بازیگر اثر گذار است؟‌ فکر می‌کنی مسیر بعدی کارنامه‌ات بیشتر از کمدی بگذرد یا درام؟

 

من فقط سعی کردم خودم را از قالب کمدی نجات بدهم و به یاد مردم بیاورم که من هم دارم بازی کرده‌ام و آن‌ها من را دیده‌اند. البته این کار را در تئاتر انجام داده‌ام اما مخاطب تئاتر به طبع کمتر است، بعد از سریال «هشت و نیم دقیقه» برای انتخاب‌های بعدی‌ام، به قصه‌ی خوب توجه می‌کنم و درام و طنز بودنش خیلی مهم نیست.

از کمدی نجات پیدا کردم 
 

 

*از جمله بازیگرانی هستی که از تئاتر به تلویزیون وارد شدی اما کماکان حضور در تئاتر را ادامه دادی. بازیگری تئاتر در قیاس با بازی در تلویزیون و سینما چقدر اهمیت دارد؟

 

تئاتر برای من جایگاه ویژه‌ای دارد و سعی می‌کنم سالی یک تئاتر را داشته باشم. چون تئاتر برایم بستر یادگیری و تمرین است. اگر من خودم را در این شرایط قرار ندهم، طبیعتا افت می‌کنم و واقعا نمی‌خواهم این اتفاق بیفتد، بنابراین برای رشد به تئاتر نیاز دارم.