پایگاه خبری تحلیلی «پارس»- مرتضی روحانی- چند روز پیش که از روبه‌روی کیوسک روزنامه فروشی عبور می‌کردم تیتر یکی از مجلات اندیشه نظرم را جلب کرد و آن را خریدم. بعدازظهر، مطالعه آن مطلب را شروع کردم. مصاحبه با یکی از اساتید سرشناس ایران بود و می‌خواستم ببینم درباره موضوع مطرح شده در تیتر دقیقاً چه نظری داده‌اند. سرتان را درد نیاورم.

بعد از خواندن حدود هفت، هشت هزار کلمه بیهوده - به معنای حقیقی کلمه بیهوده‌- جناب استاد حدود 20 تا 30 کلمه درباره آن موضوع حرف زده بودند. 20، 30 کلمه کلی و بدون هیچ توضیح، تبیین و استدلالی. از خطای آن استاد سرشناس که بگذریم که اینچنین حرف بزرگی را بدون استدلال و توضیح بیان کردند، نوبت به گناه مصاحبه کننده و سردبیر مجله می‌رسد که به خاطر جنجالی بودن آن 20، 30 کلمه، تصمیم گرفته‌اند که آن را تبدیل به تیتر روی جلد کنند. که چه شود؟ احتمالاً فروش و...

راستش مشکلی با این حرکات ژورنالیستی در جرائد و مطبوعات سیاسی ندارم اما وجود چنین رفتارهایی در ژورنالیسم اندیشه قابل توجه به نظر می‌رسد. احتمالاً غرض از ژورنالیسم فکری این است که قصد دارد با بالا بردن سطح دانش و تفکر در جامعه به اصلاح کنش‌های اجتماعی و شخصی‌مان کمک کند، ولی وقتی اینچنین رفتارهایی از خود بروز و ظهور می‌دهد یعنی به روزگاری رسیده‌ایم که نمک گندیده است.

اما می‌خواهم این معضل را از منظری دیگر نیز مد نظر قرار دهم. به نظرتان آیا مصاحبه کننده و سردبیر مجله نمی‌دانند که این کار خلاف اخلاقیات است؟ آیا نمی‌دانند که این کار موجب غش در معامله می‌شود؟ آیا خودشان خوش دارند که مورد چنین ترفندی قرار بگیرند؟ به نظرم پاسخ واضح است و من در همین واضح بودن پاسخ‌هاست که مساله را جست‌وجو می‌کنم.

فکر می‌کنم نیاز به توضیح و ذکر مثال‌های متعدد نیست که در بسیاری از موارد ما کارهای درست بسیار کوچکی را می‌دانیم که باید انجام دهیم و انجام نمی‌دهیم؛ و بسیار کارهای کوچک ناپسندی هم هست که با علم به ناپسند بودنشان به راحتی انجام می‌دهیم. این سهل‌گیری مضاعف و نادیده انگاری بایدها و نبایدها کم‌کم به تمامی شئون زندگی‌مان تسرّی پیدا می‌کند. از حوزه اخلاقیات گرفته تا امور پزشکی.

همین بی‌توجهی به رعایت باید و نباید در کارهای کوچک دو مشکل اساسی را برای ما به‌دنبال می‌آورد؛

اول آنکه ما را در نظر و عمل بی‌قید و بند می‌کند. آنکه ما را از الهامات الهی و فیوضات رحمانی محروم می‌کند؛ چراکه رسول اکرم(ص) فرمودند: «من عمل بما یعلم ورّثه الله علم ما لا یعلم.» (مرآه العقول ج 3 ص 286) یعنی هر کس به آنچه می‌داند، عمل کند؛ خداوند دانش آنچه را که نمی‌داند نیز به او ارزانی می‌فرماید.  با این احتساب مشکل بسیاری از مجهولات و نادانسته‌های ما در همین عمل نکردن به چیزهایی است که می دانیم چراکه اگر به دانسته‌هایمان عمل کرده بودیم طبقه وعده رسول خدا خداوند نادانسته‌هایمان را نیز به ما می‌آموزاند.

ممکن است برخی گمان کنند که این حدیث صرفاً در حوزه اخلاق کاربرد دارد در حالی‌که این حدیث دلالت عام دارد و تخصیص زدن آن وجهی ندارد و به همین دلیل است که می‌توانیم به عنوان یک دستورالعمل عام در همه شئون زندگی به آن نگاه کنیم و آن را در همه شئون زندگی‌مان جاری و ساری بدانیم و توجه داشته باشیم که علت سردرگمی و بهْ تبع آن عقب‌افتادگی ما در بسیاری از مسائل زندگی‌مان -اعم از خرد و کلان- این است، به اموری که می‌دانسته‌ایم توجه نکرده‌ایم و به همین جهت از فهم راه حل بسیاری از مشکلات کلانترمان محروم شده‌ایم.