داستان ساخت سریال‌های ماهواره‌ای با عوامل ایرانی که اتفاقاً در آن‌ها بازیگرانی حضور داشتند که در سینما و تلویزیون ایران بازی کرده بودند، حاشیه‌ها و سروصداهای زیادی را به وجود آورد. به‌طوری‌که روزانه اخبار زیادی به گوش می‌رسید و انتشار عکس‌ها و اظهارنظرهای متفاوتی از سوی این افراد مباحث مختلفی ایجاد می‌کرد.

 

معمولاً مهاجرت معنای پیشرفت دارد. هر فردی وقتی در کشور خودش به موفقیت‌هایی دست پیدا می‌کند، سفر و کار در دیگر کشورها را نکته مثبتی در زندگی خودش دانسته و پیشرفت را این‌طور تعریف کند. به نظر می‌رسد در چند سال اخیر بازیگران و کارگردان‌ها پیشرفت را در کوچ به شبکه‌های تلویزیونی ترکیه‌ای دیدند و رفتند که آثار متفاوتی بسازند. آثاری که حالا و بعد از گذشت تقریباً یک سال از پخش چند نمونه آن‌ها مشخص‌شده که کیفیت این تولیدات با محصولات استانی داخلی خودمان قابل‌رقابت است! مجموعه‌هایی که کیفیت را نه در داستان و فیلم‌نامه، نه در کارگردانی و نه حتی دربازی‌هایشان می‌توان دید.

مظلومی: جنس کارم با سلیقه مدیران همخوانی نداشت

مهدی مظلومی که بیشتر با مجموعه‌های «بدون شرح» و «کمربندها را ببندیم» شناخته می‌شود، دلایل عجیبی برای جدا شدن از صداوسیمای ایران را بیان کرد. او گفته بود که «نوع یا جنس کارهای من باسلیقه تیم جدید مدیریتی همخوانی نداشت، در مواقعی هم که شرایط برای همکاری پیش می‌آمد نمی‌توانستم کاری که دوست دارم را انجام دهم و مجبور بودم آثاری را به تصویر بکشانم که خیلی با نگرش فیلم‌سازی من فاصله داشت.» و در ادامه می‌گوید: «جم شبکه‌ای است که هم از مخاطب انبوه بهره می‌برد هم ابراز تمایل به استفاده از تجربه و تخصص من داشت و این‌که اجازه داشتم آنچه علاقه داشتم را انجام بدهم.» با خواندن دلایل بالا نگاهی به آثاری که مظلومی در ایران تولید کرده و آن‌هایی که برای شبکه جم ساخته، داشتیم تا بدانیم مظلومی پس از رفع محدودیت‌ها چه آثاری تولید می‌کند.

«بدون شرح» روایتی طنز از تحریریه روزنامه «شهر قشنگ» بود که در سال ۸۱ از شبکه سوم سیما پخش می‌شد، فتحعلی اویسی، امیر جعفری، مریم سعادت، فلامک جنیدی، لیلی رشیدی و بیژن بنفشه‌خواه از بازیگران آن بودند و هنوز هم خیلی‌ها تکه کلام «دیجیتالم کجا بود؟» یا «کشتی عن‌قریب به‌گل‌نشسته» را در خاطر دارند.

آقای مظلومی تاکنون مجموعه‌های «ماگنولیا»، «منو تنها نذار»، «پیاده‌روهای خالی»، «ساحل تا دریا» و «شهر قشنگ» را برای جم کارگردانی است، ما فقط یکی از آن‌ها را با دلایل این کارگردان تطبیق می‌دهیم.

 

مظلومی در گفت و گویش گفته بود آن‌طوری که دلش می‌خواسته نمی‌توانسته در صداوسیمای ایران کار کند، در «منو تنها نذار» داستان زندگی زوجی خوشبخت و پولدار را نشان می‌دهد که مرد خانواده با زن دیگری ارتباط برقرار می‌کند و کمی بعدتر این معشوقه را به‌عنوان خواهری که با برادرش قطع ارتباط بوده و هیچ عکسی از او نیست به خانه خود می‌برد!  خواهر دروغین  چندی بعد از مرد می‌خواهد طلاق بگیرد، اما مرد که حالا پشیمان شده نمی‌داند باید چه‌کار کند که دل هیچ‌کدام را نشکند، از طرفی همسرش هم مشکوک شده و دنبال حقیقت است، درنهایت هم داستان با مرگ ساختگی و مرگ مسخره دو شخصیت اول به نظر تمام‌شده است! البته کارگردان معتقد است که در این مجموعه از عواقب ارتباطات بدون فکر و فجایعی که پس‌ازآن رخ می‌دهد، صحبت کرده است.

مظلومی در همان گفت‌وگو می‌گوید: «اگر از آنتن جم آثار نزدیک به فرهنگ خودم روی آنتن برود، بهتر از آن است که فیلم‌های بافرهنگ کشور دیگری پخش شود. پس تصمیم به این کار گرفتم. تصور من از ایرانی بودن و مسلمان بودن تنها معطوف به حجاب نمی‌شود بلکه مضامین و مفاهیم دیگر مهمی هم هست که اکنون امکان عرضه و صدور آن به دیگر کشورها از طریق فیلم هست پس قبول کردم که پوشش‌ها به فراخور قصه‌ها و شخصیت‌ها باشد.»

حالا از این کارگردان که همچنان به ایران رفت‌وآمد دارد باید پرسید آیا می‌خواسته این روابط و جنس حرف‌ها را در سیمای ایران بافرهنگ ایرانی و اسلامی نشان دهد؟ یا این لباس‌ها و آرایش‌ها را به تصویر بکشد؟ احتمالاً جواب این‌ها «بله» است، چون حالا آنجا فیلم می‌سازد و مضامینی را به تصویر می‌کشد که کوچک‌ترین قرابتی با آموزه‌ها و فرهنگ داخلی ندارد.

مظلومی می‌گوید که ارتباطات برای حضور در این شبکه از طریق مدیر جم انجام می‌شود و برای مثال خودش در ارتباط مستقیم با مدیر به آنجا رفته است، این در حالی است که طبق پیگیری‌های انجام شده،  برخی دلالان در آموزشگاه‌های بازیگری حضور دارند و افرادی را که برای شرکت در کلاس‌های بازیگری به مسئولان جم وصل می‌کنند.

اتوپیای تحسین زاده و بازیگران دفاع مقدسی

علاوه بر کارگردان‌هایی چون مظلومی و سعید ابراهیمی فر، افرادی که در حوزه‌های دیگر فعالیت می‌کنند هم به جم رفته‌اند، ایمان تحسین زاده در ایران بیشتر صداگذار بود و حتی در جشنواره سینما حقیقت نامزد دریافت جایزه بوده است. البته فیلمی با نام «Ctrl+C»  و مستند «۱۰۳۰» را هم ساخته است؛ اما او در جم فیلم سینمایی «اتوپیا» را کارگردانی کرده است.​

فیلمی با بازی چکامه چمن ماه، بهارک صالح نیا و بنیامین احمدی که نکته جالب‌توجه آن این است که هر سه بازیگری که نام‌هایشان در این سریال دیده می‌شود، پیش از ترک ایران هرچند با نقش‌های کوتاه و یا حاشیه‌ای ولی در فیلم‌های سینمایی انقلابی و دفاع مقدسی با کارگردان‌های شناخته‌شده کارکرده بودند، چکامه چمن ماه با حامد کلاه‌داری در «پایان‌نامه»، بهارک صالح نیا در «یتیم‌خانه ایران» به کارگردانی ابوالقاسم طالبی و «محمد رسول‌الله» به کارگردانی مجید مجیدی حضورداشته و البته بنیامین احمدی در کنار ابراهیم حاتمی کیا در پروژه «چ» بازی کرده است.​

 

 

صالح نیا: برای رسیدن به آرزوهایم می‌خواهم عجله کنم

توجیه‌های عجیب صالح نیا در شبکه‌ها اجتماعی را با فیلم سینمایی که بازی کرده، در کنار هم قرار می‌دهیم؛ او نوشته بود که «حدود ۱۰ سال سعی کردم تا کاری را که دوست دارم یاد بگیرم، راه درست را بروم تا بتوانم سرم را بالا بگیرم ولی حالا که به سی‌سالگی رسیدم احساس می‌کنم زندگی کمی باعجله پیش می‌رود و من هم می‌خواهم برای رسیدن به آرزوهایم عجله کنم و در حسرت فرصت‌هایی نمانم که یا به من نداده‌اند یا هرگز اتفاق نمی‌افتند، از همین رو راه دیگری را انتخاب کردم، راهی که از امروزش مطمئن هستم و آدم‌هایی را در کنار خود داشته باشم که به وجودم و هنری که برای یادگیری آن تلاش کرده‌ام احترام بگذارند.» بعد از خواندن این حرف‌ها کافی است نگاهی به سینمایی «اتوپیا» بیندازیم که صالح نیا در آن با تیپ و ظاهری بسیار متفاوت ظاهرشده، به نظر می‌رسد بازی در نقش دختری که از عشقش مطمئن نیست و حتی زمانی که در بازی «جرئت یا حقیقت»، حقیقت را انتخاب می‌کند همچنان دروغ می‌گوید! البته صالح نیا در «ماگنولیا» و «شهر قشنگ» مظلومی هم‌بازی کرده است. شاید به آرزوهایی که می‌خواسته رسیده باشد! افشین علیزاده هم در ایران کارگردان و فیلم‌بردار بوده و حالا در جم مشغول ساخت سریال «ترنج» است، البته مدیریت فیلم‌برداری را هم بر عهده دارد، در «ترنج» چکامه چمن ماه و رامسین کبریتی بازی می‌کنند.

 

طاهریان: به خاطر فساد از ایران رفتم!

محمدتقی راوندی که این روزها سریال «زمین ناهموار» به کارگردانی او از شبکه جم پخش می‌شود، شاید یکی از سریال پر سروصدا ازنظر حضور بازیگران در آن باشد. بهروز وثوقی و بهمن مفید از بازیگران و هنرمندان کهنه‌کار سینمای ایران هستند که در آن حضور دارند. راوندی در ایران بیشتر کارگردان تلویزیونی بوده و همچنین تله‌فیلم‌هایی نیز ساخته است. «زمین ناهموار» داستان پرویز ۶۰ ساله‌ای است که در جوانی گناهی را به گردن گرفته و تاوان آن را پس می‌دهد، اما حالا می‌خواهد حقیقت را به گوش زنی که در همه‌سال‌ها دوست داشته برساند. از آن سریال‌هایی که به‌جز بازی چند نفر از بازیگرها که آن‌ها هم قدیمی هستند، مابقی‌اش را سخت می‌توان تحمل کرد! تم آرایشی که در همه خانم‌های فیلم تقریباً یکسان است و در خانه‌های مجلل زندگی خوبی دارند و همه دردشان غم عشقی است که یا ندارند، یا ازدست‌داده‌اند یا اشتباه انتخاب کرده‌اند. البته حضور صدف طاهریان که داستان‌های خروجش از ایران حرف‌های جنجالی که در گفت‌وگو با یکی از رسانه‌های فارسی‌زبان داشت، هم در سروصدای این سریال بی‌تأثیر نبود. طاهریان سال گذشته و پس از خروج از ایران در گفت‌وگویی از فساد در سینما و میان تهیه‌کننده‌ها صحبت کرده و گفته بود که دیگر نمی‌توانسته در این فضا کار کند و برای اینکه استعدادش تلف نشود ترجیح می‌دهد پیش کسانی که قدر او را می‌دانند، کار کند و حالا مُدلینگ تنها هنر او شده است.​

محسن ربیعی و سال‌های عاشقی

محسن ربیعی هم که حالا در جم کارگردانی می‌کند و سریال «سال‌های عاشقی» را ساخته، در ایران تله‌فیلم ساز بوده است. مانی کسراییان، سپیده ذاکری، ساناز زرین‌مهر از بازیگران آن هستند. کسراییان سال‌ها قبل در فیلم‌های مختلفی به ایفای نقش پرداخته بود و آخرین کاری که از او در سینما دیدیم، «ساکن طبقه وسط» بود. ذاکری هم که دختر دکتر قریب در سریال «روزگار قریب» بود با او همبازی است. زرین‌مهر هم در «ساختمان پزشکان» بازی کرده بود. نکته این است که خیلی از این بازیگرها برای بهتر شدن اوضاع به جم کوچ کردند، اما کسانی که در ایران جلوی دوربین کیانوش عیاری و سروش صحت قرارگرفته‌اند، بدون حجاب و با گذشتن از مرزهای اخلاقی و فرهنگی و شرعی درنهایت توانسته‌اند در اثری بازی کنند که یک کارگردان دسته چندمی تله‌فیلم ساز آن را می‌سازد و نه کیفیت فیلم فارسی‌های ۵۰ سال پیش را دارد و نه به لحاظ کیفیت تولید با تولیدات مناسبتی مراکز استانی قابل‌رقابت است! گویی «خیانت» و «برهنگی» قرار است همه کمبودهای فنی و هنری را برای این فیلم‌ها پر کند! که البته قابل پُر شدن هم نیست.

 

گرشاسبی؛ از سریالی برای امام علی تا جم

احمدرضا گرشاسبی در دانشگاه هنر کارگردانی سینما خوانده و فیلم‌های مختلفی را هم ساخته، اما تصمیم او برای کوچ به جم باعث ساخت «ملاقات در مه» می‌شود. یکی از فیلم‌هایی که این کارگردان در ایران ساخته، «اینجا شهر دیگری است» بود که دو روز از زندگی امام علی (ع) از زمان ضربت خوردن امام تا شهادت این بزرگوار را به تصویر می‌کشید.

 

 حالا در جم و در مجموعه جدیدش رامسین کبریتی بازی می‌کند، کبریتی را شاید بیشتر با «ستایش» بشناسیم، اما او پیش از رفتن از ایران مجری برنامه «ستاره بیست» بود که در آن به استعدادیابی برای بازیگری تلویزیون می‌پرداختند. البته نباید فراموش کنیم سال‌ها قبل جلوی دوربین حسن فتحی در «مدار صفر درجه» هم رفته بود.

 

​رابعه اسکویی از بازی در جم پشیمان است؟

رابعه اسکویی شاید عجیب‌ترین کوچ بازیگران یک سال گذشته باشد! او که در سینما و تلویزیون ایران جایگاه مقبولی داشت و با کارگردان‌ها و مجموعه‌های خوبی هم کار می‌کرد، به‌یک‌باره تصمیم به رفتن گرفت. عکس‌های بدون حجابش در فضای مجازی سروصدا کرد و بعد در «پیاده‌روهای خالی» به کارگردانی مهدی مظلومی بازی کرد، آن‌هم در نقش یک زنی که قدرت تکلم ندارد. بازی در فیلم‌های «نیمه‌شب اتفاق افتاد»، «یحیی سکوت نکرد»، «آیینه‌های روبرو»، «پوپک و مش‌ماشالله» و «سگ‌کشی» را در کارنامه او می‌توان دید و با کارگردان‌های بزرگ و مختلفی کارکرده است، شاید خودش به همین تفاوت‌ها فکر کرده که حالا اخباری مبنی بر بحث‌های این بازیگر با مدیران شبکه جم به گوش می‌رسد و حتی گفته می‌شود قرار است مثل برخی دیگر از این بازیگران و هنرمندان به ایران برگردند.