جشنواره الغدیر هم که در نجف برگزار شد، جایزه ویژه‌ این جشنواره را برای بازی در نقش عُمره به فریبا کوثری داد.

خودش می‌گوید: «خیلی خوشحال هستم که جایزه جشنواره چلچراغ و سه ستاره را با نظر مردم گرفتم چون معتقدم مردم واقعی‌ترین داورانی هستند که کار ما را قضاوت می‌کنند.» کوثری را سال‌هاست در نقش‌‌های مختلف سینمایی و تلویزیونی می‌بینیم. نقش‌های او بیشتر مثبت است و خودش از این موضوع چندان راضی نیست و می‌گوید: «بازیگران را در نقش‌های تکراری کلیشه می‌کنند».

کوثری در سریال مختارنامه نقش عمره، همسر دوم، مختارنامه را بازی کرده است با او درباره این نقش و دیدگاهش درباره بازیگری هم‌صحبت شدیم.

نجف بودید و این روز‌ها باید حال و هوای خاصی داشته باشید؟

اول مهر برای شرکت در جشنواره الغدیر به نجف رفتم و پنجم مهر برگشتم. به نظرم اعتقادات شخصی آدم‌ها نباید گفته شود چون امکان دارد برداشت‌های اشتباهی از آنها شود. این بار دوم بود که به نجف سفر کردم. بار اول چند سال قبل بود که برای داوری جشنواره بغداد به عراق رفتم و سفری هم به نجف داشتم. سفرهای معنوی معمولا خستگی را از روح و جسم آدم‌ می‌گیرد و روح صیقل خورده و آرامش پیدا می‌کند. در سفر اخیرم با بزرگانی مانند احمدرضا درویش و فرهاد قائمیان همسفر بودم. از تماشای فیلم «روز رستاخیز» بسیار لذت بردم و خوشحالم که آقایان درویش و قائمیان هم برای فیلم رستاخیز جایزه گرفتند. خیلی خوشحال شدم از این‌که دیدم بجز ایرانیان، مردم کشور عراق هم سریال «مختارنامه» را دیده‌ و با آن ارتباط برقرار کرده‌اند. برایم جالب بود که وقتی به مسجد کوفه و بر سر مزار مختار رفتم خیلی از مردم مرا شناختند و می‌دانستند که چه نقشی را در سریال مختارنامه بازی کرده‌ام. وقتی آثاری مثل مختارنامه، ولایت عشق، شب دهم و معصومیت از دست رفته با استقبال زیاد مردم داخل و خارج روبه‌رو می‌شود، متاسفم می‌شوم که چرا دیگر چنین آثاری ساخته نمی‌شود.

نقش‌های درخشانی در کارنامه‌ شماست، مثل نقش عمره در سریال مختارنامه، حتما ویژگی‌هایی داشته‌اید که این نقش‌ها را به شما داده‌اند.

به نظرم نقش باید قسمت بازیگر شود، بخصوص نقش شخصیت‌های مذهبی که حتما یک اتفاق ویژه است و عواملی باعث می‌شود که بازیگری را برای اجرای آن انتخاب کنند.

در سریال‌های غیرتاریخی مثل سقوط یک فرشته، دیوار، دلنوازان و ... نقش خانمی صبور و مهربان را به عهده داشتید ...

این موضوع را اصلا دوست ندارم. متاسفانه در کشور ما بازیگران را در یک سری از نقش‌ها، کلیشه می‌‌کنند و به آنها اجازه تجربه نقش‌های متفاوت را نمی‌دهند. مثلا نقش‌ زنان منفی و بدسیرت را معمولا به خانم رویا نونهالی پیشنهاد می‌دهند چون یک بار نقش ناتاشا را در سریال خواب و بیدار خوب بازی کرده و کارگردانان فکر می‌کنند چهره او مناسب چنین نقش‌هایی است. یکی از متفاوت‌ترین نقش‌هایی که بازی کردم در سریال یلدا بود؛ زنی عصبی و هیستریک که جای کار زیادی داشت. خودم تمایل دارم گاهی هم نقش‌هایی بازی کنم که بیننده مرا دوست نداشته باشد. چرا همیشه نقش‌ زن‌های مثبت و مهربان را بهم می‌دهند؟ واقعیت این است که از این جور نقش‌ها خسته شده‌ام.

اما نقش عُمره در مختارنامه متفاوت بود و فراز و نشیب زیادی داشت؟

نقش‌های تاریخی با دیگر نقش‌ها فرق می‌کند. نقش‌های تاریخی را دوست دارم چون هویت خاصی دارند و کمتر شبیه هم هستند. البته این را هم بگویم نقش‌های تاریخی انرژی زیادی از بازیگر می‌گیرد چون باید بخشی از تاریخ را روایت کند که مردم آن را ندیده‌‌اند و زمانی که همه عوامل یک کار دست به دست هم می‌دهند تا آن اثر خوب و عالی باشد، بازیگر هم باید برای نقشش سنگ تمام بگذارد.

بازی مقابل فریبرز عرب‌نیا که نقش مختار را بازی می‌کرد، چگونه بود؟

اقای عرب‌نیا به عنوان بازیگر نقش مقابلم بسیار همراه خوبی بود. بده و بستان‌های بسیار خوبی در زمان بازی داشتیم و همین باعث شد نقش‌ها به دل بنشیند. من به سهم خودم از او تشکر می‌کنم که در بیشتر صحنه‌ها حتی زمانی که لازم نبود مقابل دوربین باشند، روبه‌روی من می‌ایستاد و بازی می‌کرد تا من بتوانم نقشم را بهتر ایفا کنم. به عنوان بازیگر نقش مقابل خیلی به ایشان احترام می‌گذارم. انرژی خیلی خوبی به من می‌دادند؛ مختار نقش اصلی سریال بود و بازی آقای عرب‌نیا خیلی عالی بود و من تلاش می‌کردم هم‌اندازه و هم‌قد او ظاهر شوم تا سکانس‌های خوبی را شکل بدهیم.

متولد زاهدان هستید. آیا اقلیم و بافت فرهنگی این شهر در شکل‌گیری شخصیت و رویاهای کودکانه شما تاثیری داشت؟

من در زاهدان به دنیا آمده‌ام. اما اصلیتم زاهدانی نیست البته این به‌آن معنا نیست که مردم این شهر و استان سیستان و بلوچستان را دوست ندارم. به مردم این استان بسیار احترام می‌گذارم و آنها را دوست دارم. پدرم معاون اداره پست، تلفن و تلگراف بود به همین دلیل قبل از تولدم، خانواده‌ام به زاهدان رفته بودند و من در آنجا متولد شدم. حدود 40 سال است که از زاهدان به تهران آمده‌ام. این که زاهدان در شکل‌گیری رویاهایم تاثیری داشته؟ باید بگویم: نه! ‌راستش را بخواهید این حرف‌ها مال بچه‌های امروزی است که دنیای مجازی خیال‌پردازشان کرده است! اما من هم مثل همه آدم‌ها آرزوها و اهدافی داشتم که تلاش کردم به آنها برسم و به برخی از آنها رسیدم و به بعضی‌ هم نرسیدم. این‌که در زاهدان که منطقه محروم است به دنیا آمدم و بعد تصمیم گرفتم رشد کنم از آن شهر بیرون بیایم، نه! اصلا اینطور نبود. والدینم تهرانی بودند و بعد از انتقال پدرم به تهران آمدیم. اما هیچ‌کدام از اینها مهم نیست چون در هر کجای ایران که باشم در بخشی از سرزمینم هستم. به مردم سیستان و بلوچستان بسیار احترام می‌گذارم چون مردم بسیار شریفی هستند، هر چیزی که دارند را در طبق اخلاص می‌گذارند و به شما می‌دهند و اگر با شما عقد اخوت و برادری ببندند تا پای جان پای این عهد و پیمان می‌مانند.