آقای وزیر! لازم است دوباره شخصاً دست به کار شوید!
وزیر محترم ارشادتجربه مثبت و شیرین مداخله او برای گنجاندن فیلم منقلبگر «شیار 143» در فهرست فیلمهای جشنواره فیلم فجر، این امید و بشارت را میدهد که وی از حمیت و جرئت دفاع از فیلم ایستاده در غبار در شرایط سخت برخوردار است.
هر ساله چند روز منتهی به مهرماه بخش سینمایی کشورهایی که در این هنر جادویی صاحب نام و اعتبار هستند برای شناسایی و انتخاب بهترین فیلمی که بتواند برای سینمای کشورشان شایستهترین نماینده در اسکار باشد، به تکاپو میافتند.
چند سالی است که سینمای ایران هم به نوعی در این عرصه فعال شده است. در راستای این فعالیت امسال نیز مقدمات گزینش نماینده سینمای ایران برای ارسال به اسکار فراهم شد و در حالی که رقابت اصلی بین دو فیلم «فروشنده» و «ایستاده در غبار» بود؛ انتخاب کنندگان بنیاد فارابی که مسئولیت انتخاب را به عهده داشتند؛ فیلم «فروشنده» را انتخاب کردند. نوشتار حاضر در صدد نقد «فروشنده» و بیان برخی مضامین سو آن که در تعارض با شاخصهای کلی فرهنگ ملی ایرانیان است، نیست، بلکه به برخی بایستهها درباره «ایستاده در غبار» میپردازد که به اتکا آن «ایستاده در غبار» شایستگی نمایندگی سینمای ایران در اسکار را پیدا میکند.
در مقدمه باید به شکل خلاصه به اسکار و ارزش جوایز آن اشاره کرد. به اعتقاد نگارنده اسکار فرصت است و اگر بتوان به هر مرحله از آن دست یافت اهمیتی به مراتب بیشتر از جوایز آن دارد؛ زیرا جوایز اسکار بعضاً به اهداف فیلمها داده میشود نه هنرهای به کار رفته در آن. به سبب تفصیلی بودن بحث در این باره، فعلاً از آن عبور میشود.
امروز داستان پیچیده، گنگ و مرموز ناپدید شدن حاج احمد متوسلیان، پس از سی و چهار سال سینمایی شد نه فقط برای اینکه از حاج احمد و دوستانش روایتی نمایشی شده باشد؛ هدف را باید بالاتر و والاتر دید و حتی اگر در برنامه اولیه، هدف همان روایت نمایشی بود، باید ضمن ارج گذاشتن بر تلاش دردمندانی که کار را به این مرحله رساندند، دیگران را نیز به ترسیم و تحقق هدف بالاتر و والاتر که همان جهانی کردن موضوع است، ترغیب کند و این میسر نیست مگر با تغییر نگاه و تعویض انتخاب در بنیاد فارابی!
بر فرض «فروشنده» با رفتن به اسکار جایزه بخش غیرانگلیسی زبان را به دست آورد، چه اتفاقی رخ میدهد؟ چون موضوع فیلم در تراز موضوعات ملی نیست جوایز فرضی اعطاء شده در شخصیت هنرمندانی که آن را تصاحب کردهاند میماند؛ یعنی آورده آن جایزه در کالبد شخصیت هنرمند میماند و در خوشبینانهترین حالت، از ایران هم نامی برده میشود و بس، که این نام بردن هم متأثر از موضوع و پیام فیلم بار مثبت و منفی پیدا میکند که قطعاً درباره این فیلم منفی خواهد بود.
درفرض بعدی، در بدترین حالت ممکن است «ایستاده در غبار» برای حضور در اسکار پذیرفته نشود. حتی این پذیرفته نشدن هم برای نظام آورده دارد چگونه؟ برای بسیاری این پرسش مطرح میشود که چرا این فیلم پذیرفته نشده است؟ ساختارش مشکل دارد؟ موضوع غیرمتعارف است؟ دفاع مقدسی بودن آن مانع شده است؟مستند بودن در این امر دخیل بوده است؟ و ... مهم ابن است که صرف پرسش، فیلم را مطرح میکند و در معرض دید قرار میدهد؛ ضمن آنکه افراد بسیاری در جهان متوجه میشوند که رژیم سفاک صهیونیستی در این قضیه چه نقشی دارد و نظام اسلامی چگونه از هر فرصتی برای فشار به رژیم صهیونیستی و تعیین تکلیف شدن شهروندان و کارگزارانش استفاده میکند و آنها را از یاد نمیّبرد. آیا دست یافتن به این دو مسئله که از اولویات منافع و امنیت ملی در عرصه هنر است و هر یک در درون خود در راستای منافع و امنیت نظام، شاخههای متعددی دارد، برتر از دستیابی به جوایز دوازده گانه اسکار که با شرح کفته شده، تنها زینت بخش قفسه یک هنرمند میشود، نیست؟!
ارسال نظر