در شعر فارسی محبوب همچنان یک چهره آرمانی است
با گذر زمان چهره محبوب در شعر فارسی زمینی تر شده، اما با این وجود همچنان چهره آرمانی خود را حفظ کرده است.
حسنا محمدزاده شاعر گفت: در شعر معاصر متناسب با تحولات اجتماعی و تغییر در شیوه زندگی، خواه ناخواه روش عشق ورزی به معشوق و بیان احساسات درونی نسبت به گذشته با تحولاتی روبرو شده است. در شعر گذشته معشوق نامشخص است. در حالی که شاعر امروز با صراحت به این موضوع پرداخته و حتی گاهی او را به نام می خواند و شاید همین ناشناس بودن محبوب در شعر گذشته وقتی که با توصیفات معنوی او همراه می شد، یکی از دلایلی باشد که محبوب با خدا یکی شده و در شعر جنبه عرفانی پیدا می کرده است.
وی افزود: درست است که با گذر زمان و همه عواملی که دست به دست هم داده اند، چهره محبوب زمینیتر شده اما با همه این ها محبوب همچنان چهره آرمانی خود را حفظ کرده است.
محمدزاده در پاسخ به این سوال که در شعر شاعران جوان آیا می توان هرگونه احساسی که در قالب کلمات بیان می شود را عشق نامید، اظهار داشت: متاسفانه در شعر جوانان امروز کم نیست مواردی که احساسات سطحی و رشد نیافته را به عنوان عشق در شعر منعکس میکنند. در این گونه عاشقانه ها هرگز از عشق به عنوان زیباترین و پاکیزه ترین عواطف انسانی یاد نمی شود.
وی ادامه داد: متاسفانه روز به روز شاهد تکثیر بی رویه نظم های بی مایه ای هستیم که حتی از ابتدایی ترین عناصر شعر هم برخوردار نیستند؛ اما چه بسا در فضای مجازی لایک خور بالایی داشته و سرایندگانشان را دچار توهم شاعر بودن می کند.
شاعر کتاب های «یک مشت آسمان» و «عشق های بی حواس» در پایان خاطرنشان کرد: عشق می تواند به موضوعات غیر عاشقانه هم راه پیدا کند؛ مثلا پرداختن به دل هایی که رنج می برند یا انسان های نادیده ای که شاید فرسنگ ها دور از شاعر اما در هجوم ظلم و بیعدالتی اند و این همان عشق به همنوع و به عبارتی عاشقانه انسان گراست که می توان گفت از عشق به هستی و معبود آن نشات گرفته است. در واقع عشق ورزیدن به حق و حقیقت و آینده ای بهتر که مسلما خالی از ارزش های ماورایی نیست و می توان از آن به عنوان رسالتی بر دوش شاعران آگاه و دردمند روزگارمان یاد کرد.
ارسال نظر