درست در روزهایی که حسن روحانی آب خوردن مردم را نیز به تحریم‌ها گره می‌زد، علی جنتی، وزیر ارشاد دولت یازدهم ادعا کرده بود باید تحریم‌ها برداشته شود تا شرایط برای ساختن فیلم‌های فاخر مهیا شود. این ادعای تبلیغی که مانند همه گفتارهای اهالی پاستور در آن ایام برای حصول توافق به هر قیمتی صورت می‌گرفت، منطقی به نظر نمی‌رسید، چرا که فاخر بودن فیلم‌های ساخته‌شده پیشین را با چالش مواجه می‌کرد. 

به عبارت دیگر این سوال را در اذهان به وجود می‌آورد که آیا پیش‌تر و در همه این سی و چند سال که تحریم‌های مختلف وجود داشته، آیا هیچ فیلم فاخری ساخته نشده بود؟ از طرفی انتظارات برای دوران پساتحریم را نیز افزایش می‌داد. دورانی که با گذشت بیش از 6 ماه از آغاز برجام هنوز شروع نشده است، چرا که «تقریبا هیچ» تحریمی برداشته نشده است.

  هر توافقی بهتر از عدم توافق
در این میان وزارت فرهنگ که مانند دیگر دستگاه‌های دولت یازدهم خود را تمام و کمال در اختیار ظریف و مذاکرات قرار داده بود، حتی خبردار نشد که دستگاه دیپلماسی با کنار هم نشاندن عکس 6 کارگردان شعار جناح غربگرا را مطرح کرده و در تصویری که ساخته، نوشته بود: هیچ توافقی بدتر از عدم توافق نیست. ظریف معتقد بود این کمپین برای افکار عمومی خارج از کشور ساخته شده بود و خبرگزاری‌ها محتوای آن را در سایت‌های داخلی منتشر کردند و وزارت امور خارجه نمی‌خواست داخل کشور مردم از چنین کمپینی با چنین شعاری مطلع شوند. در این بین اما مجید مجیدی توضیحاتی ارائه می‌دهد: شعار «هیچ توافقی بدتر از عدم توافق نیست» مورد تایید امضاکنندگان این حرکت نیست.

 کدام عقل سلیمی می‌پذیرد؟
مجیدی با تایید درخواست وزارت امور خارجه از کارگردانان برای دفاع از مذاکرات می‌گوید: از سوی آقای محمدجواد ظریف، وزیر امور خارجه با ما تماس گرفته و خواسته شد عده‌ای از هنرمندان که وجهه بین‌المللی دارند در مسیر مذاکرات هسته‌ای و برای احقاق حقوق حقه مردم ایران، دولت را یاری رسانند و به همین منظور پوستری از سوی وزارتخانه آماده شد که ما نیز آن را تایید کردیم و موکدا تشکیل یک کمپین را رد می‌کنم. 

 من بشدت این تعبیر غلط را که شعار «هیچ توافقی بدتر از عدم توافق نیست» به حرکت ما نسبت داده است، رد می‌کنم و این سوال را می‌پرسم که کدام عقل سلیمی می‌پذیرد ایران به هر قیمتی بر سر پرونده هسته‌ای با غرب به توافق برسد که اگر قرار بود هر آنچه آنها می‌گویند ما بپذیریم، مذاکرات تاکنون چندین بار به نتیجه رسیده بود. حلال همه مشکلات دانستن برجام، پیش و پس از توافق، موجب ایجاد توهم در سطوحی از وزارت ارشاد می‌شود تا آنجا که برخی زیرمجموعه‌های این وزارتخانه با برگزاری همایش‌های مختلف تلاش می‌کنند برجام را یک فرصت تعریف کنند و برخی شوربختانه دوران هنری و فعالیت‌های فرهنگی خود را به 2 بخش پیشابرجام و پسا برجام تقسیم کردند. برخی دیگر حتی تلاش کردند فروش بالای سینما در ماه‌های گذشته را به «برجام» و «دوران تازه» نسبت دهند. دورانی که البته هنوز آغاز نشده است! در این میان در یکی از همایش‌ها با عناوینی که پسوند «پسابرجام» را نیز به همراه داشت، یکی از اساتیدی که به‌عنوان سخنران حضور یافته بود، تصمیم برگزارکنندگان این همایش‌ها را به چالش می‌کشد: «کدام برجام، برجام و توافق فقط حرف است. هنوز در انتقالات بانکی مشکلات مرتفع نشده است، چه انتظاری برای تاثیر برجام بر انیمیشن دارید، ما در دوران قبل خیلی راحت‌تر از امروز کار می‌کردیم».

 این سخنان اگرچه با واکنش‌هایی انفعالی مواجه می‌شود اما تقریبا همه پذیرفته‌اند که برجام آبی برای فرهنگ و هنر گرم نکرده است، چرا که «اگر برجام بیل‌زن بود، باغچه خودش را بیل می‌زد» و در حوزه تعاملات و در عمل اتفاقات بهتری رخ می‌داد نه اینکه به فاصله‌ای کمتر از خشک شدن امضای توافق علاوه بر همه سوئیفت‌های حل نشده، آمریکا 2 میلیارد دلار از اموال ملت ایران را مصادره کند! و چیزی بدتر از «تقریبا هیچ» اتفاق بیفتد.

کن، فروش بالای سینما و برجام
همانطور که گفته شد توهم پس از امضای توافق باعث شد برخی، فروش‌های اخیر در سینما را هم به خاطر برجام بدانند و ادعا کنند برجام باعث شده سینماها با رونق مواجه شوند. اخیرا حتی جایزه بردن فروشنده فرهادی در کن را هم به تلاش‌های ظریف نسبت داده‌اند تا جایی که این موضوع تیتر یک برخی روزنامه‌های ذوق‌زده نیز شد. چیزی شبیه ادعای مدیران قبلی مبنی بر لابی کردن با اسکار! برای جایزه گرفتن «جدایی نادر از سیمین». 

به طور طبیعی هر چقدر آن ادعا به لطیفه شبیه است، ادعای ربط برجام و موفقیت فروشنده در کن خنده‌دار‌تر است.  درباره فروش بالای سینما هم ربط دادن فروش فیلم‌های من سالوادور نیستم و 50 کیلو آلبالو به «پسابرجام» علاوه بر خنده‌دار بودن، مضحک هم هست. آنجا که ادعای ساخت فیلم فاخر توسط مدیران فرهنگی در دوران بعد از توافق با فروش فیلم‌هایی چون 50 کیلو... و سالوادور نیستم پیوند می‌خورد. 

در واقع این روزها منظور ادعاهای پیشین درباره فیلم فاخر را بهتر می‌فهمیم. حال آنکه رونق مربوط به فروش نمونه‌هایی مانند 50 کیلو آلبالو، نمی‌تواند مورد قبول جنتی باشد، چرا که بارها در مخالفت با این فیلم سخن گفته است.

ادعای تازه درباره رونق سینماها
علی جنتی بتازگی گفته است: بازگشت رونق به فضاها و سالن‌های سینما موجب شده است، مجتمع‌های تجاری برای فروش بیشتر، سالن‌های سینمایی هم ایجاد می‌کنند. از آنجایی که روند ساخت این مجتمع‌ها فرآیندی بیش از 10 سال را طی می‌کند و اساسا نمی‌تواند ربطی به این دولت داشته باشد، توجه به این نکته نیز مهم است که وقتی از رونق سینماها سخن به میان می‌آید، بحث بیشتر معطوف به تهران است و در تهران نیز پردیس‌های سینمایی غالبا توسط شهرداری بنا شده است. 

در واقع رونق سینما پس از تغییر نگرشی که در خود سینماداران و توجه به پردیس‌های سینمایی ایجاد شد، روند روبه رشد گرفته است. مدیران سینمایی در ماه‌های اخیر با انتقادات گسترده‌ای مواجه بوده‌اند. فرهاد اصلانی در نوشته‌ای با دفاع از سینماگران به ایوبی کنایه زده بود که فقط اشعار مولانا را حفظ می‌کند. علیرضا رئیسیان هم ایوبی را مربی والیبالی دانسته بود که در فوتبال موفق نیست. با این همه سوال اساسی اینجاست که توفیقات سینمای کم‌توفیق (اگر توفیقی باشد) ایران چگونه به پای دولت یازدهم نوشته می‌شود؟