یادواره روانشاد طاهره صفارزاده از سوی انجمن زنان پژوهشگر تاریخ با همکاری سازمان اسناد وکتابخانه ملی ایران برگزار شد.

در این مراسم که در سالن فرهنگ مرکز همایش‌های کتابخانه ملی برگزار شد، جمع قابل توجهی از اهالی فرهنگ و ادب و پژوهشگران علم قرآنی و تاریخ حضور داشتند.

شعر طاهره صفارزاده، شعر اعتراض است

در این مراسم منیژه آرمین نویسنده و مجسمه ساز، با اشاره به اینکه یکی از دغدغه‌های طاهره صفارزاده هنر بود و در عبادتگاهش یکی از آثار استاد حمیدی با نام معراج وجود داشت، عنوان کرد: اعلام آمادگی می‌کنم که یک کار حجمی از طاهره صفارزاده در محل کتابخانه ملی اجرا کنم و مخالفت خود را با این مجسمه‌های مشاهیر که مثلاً یک کله یا نیمه تنه از آن‌ها درست می‌کنند، اعلام می‌کنم.

او ادامه داد: ما باید جوری شخصیت این بزرگان را نشان دهیم که شخصیت مثلاً خانم صفارزاده نه به‌عنوان کله یک زن، بلکه به‌عنوان آثاری که او خلق کرده است، در این کار حجمی خودش را نشان بدهد.

این نویسنده در ادامه با اشاره به اینکه شخصیت خانم صفارزاده را سیاسی، اجتماعی و مذهبی دیدم و روی همین کار می‌کنم، تصریح کرد: این شاعره دوران‌های مختلفی را گذراند و این هیچ اشکالی ندارد اما این را مطمئنم که خانم صفارزاده به‌عنوان اینکه یک نوع الگو باشد، فکر نمی‌کنم راضی باشند.

نویسنده کتاب «کیمیاگران نقش» با اشاره به سال‌های عجیب دهه پنجاه و هنگامی که او را از تدریس در کلاس‌های روزانه به کلاس‌های شبانه دانشگاه تهران تبعید کردند، افزود: طاهره صفارزاده استادی بود که گویی از سیاره‌ای دیگر آمده بود. معلوم نبود چگونه از میان انبوه دانشجویان و استادان دانشکده ادبیات که بوی پودر و ماتیک‌شان همه جا را برداشته بود، گذشته و بدون اینکه خطی بر صورتش بیفتد یا رنگی،‌ خود را به کلاس‌های دانشگاه رسانده بود.

آرمین با اشاره به شعر این شاعره اظهار کرد: شعر طاهره صفارزاده، شعر اعتراض در همه زمان‌ها است. با نگاهش چیزهایی را می‌بیند که دیگران نمی‌بینند و زادن خود را بهانه‌ای می‌سازد تا سنت‌های بیهوده را نفی کند: «من زادگاهم را ندیده‌ام/ جایی که مادرم بار سنگین بطن‌اش را در زیر سقفی زمین نهاد...»

او با تاکید بر اینکه فریاد اعتراض شاعرانه او همچنان ادامه دارد، خاطرنشان کرد: در کتاب «طنین در دلتا» جهان‌بینی او روزبه‌روز گسترده‌تر می‌شود. اندیشه‌هایش در جغرافیای جهانی انعکاس پیدا می‌کند و موقعیت خود را به‌عنوان آدمی که نمی‌تواند دیدگاه ماتریالیستی داشته باشد، معرفی می‌کند.

این مجسمه ساز، به یکی دیگر از ابعاد شعر صفارزاده اشاره و تصریح کرد: نکته دیگری که درباره اشعار او وجود دارد این است که مفاهیم روزمره زندگی را به مفاهیم فلسفی، اقتصادی و حتی سیاسی تبدیل می‌کند و این در خیلی از شعرهای او وجود دارد: «امروز به عبدالرحمان گفتم دیوارهای هتل را کمی ضدعفونی کند/گفت در کلکته مرض از این‌ها بیشتر است».

سخنگوی جدید وزارت خارجه، واسطه آشنایی سیدمحمود دعایی و طاهره صفارزاده

در ادامه برنامه حجت الاسلام و المسلمین سید محمود دعایی، برای سخن گفتن از صفارزاده به روی سن دعوت شد. او با اشاره به زمان آشنایی خود با طاهره صفارزاده، گفت: سال 59 بود که مرحوم امام ما را مأمور کردند که مسئولیت اداره روزنامه اطلاعات را برعهده بگیریم و طبیعتاً سال‌ها من ایران نبودم و ایران هم که بودم اصلاً در تهران ساکن نبودم و احتیاج داشتم به راهنمایی و ارشاد جمعی که بتوانند کمکم کنند و دستم را بگیرند و به‌هر حال این کار را با هم پیش ببریم.

مدیر مسئول روزنامه اطلاعات ادامه داد: به مرحوم شهید بهشتی مراجعه کردم و از او کمک خواستم که نیروهایی را در اختیارم بگذارند. پایان تقریباً دوران فعالیت شورای انقلاب نزدیک بود و جمعی که به‌عنوان مسئولان روابط عمومی و همکاران او در آن‌جا گرد آمده بودند، فراغتی داشتند که همان جمع را تقریباً در اختیار من قرار دادند.

دعایی عنوان کرد: یکی از آن افراد بهرام قاسمی بود که الان سخنگوی وزارت امور خارجه شده است. پیشنهاد او بود که سراغ شخصیت‌های اندیشمند، ادیب، شعرا و بزرگانی برویم که از وجودشان در روزنامه بهره بگیریم. برای اولین بار اسم مرحوم صفارزداه را او بیان کرد.

او با بیان اینکه من ذهنیتی را از صفارزاده داشتم، افزود: قبل از انقلاب دو اثر از او در من خیلی تأثیر گذاشته بود. یکی شعری بود که در رثاء و بعد از فقدان دکتر علی شریعتی سرود و یکی هم شعری است که متعلق به زمانی است که امام در پاریس بودند خطاب به ایشان سروده بود.

ماجرای دیدار طاهره صفارزاده با امام خمینی(ره)

مدیر مسئول روزنامه اطلاعات،‌ با بیان اینکه پس از دیدار با مرحوم صفارزاده کار را با لطف پذیرفت و همان فضای اولین فضای خیلی ساده، صمیمی و به‌دور از هر آلایشی بود، بیان کرد: پیدا بود که اسم صفارزاده تدوام دارد. وقتی که فهمید من با امام مرتبط هستم، گفت که من خواسته‌ای دارم و دوست دارم که از طریق تو به آن خواسته‌ام برسم.

نماینده ولی فقیه در موسسه اطلاعات، درباره خواسته صفارزاده اظهار کرد: ایشان گفت در زندگی حالاتی به من دست می‌دهد و به‌دلیل تداوم اذکار و اورادی که مرتباً ذکر می‌کنم، حالات خوشی دارم. در این حالات گاهی چیزهایی بر من کشف می‌شود، مشاهداتی بر من وارد می‌شود و نگران می‌شوم که آیا این مسیر، این مشی و این حالات را ادامه بدهم که من به دست می‌دهد، با آنها دلخوش باشم یا اینکه جای نگرانی هست و من می‌خواهم با یک شخص و شخصیت قابل احترام و ارجمندی که به او اعتقاد دارم در تداوم راهم مشورت کنم و اگر تو بتوانی از امام یک وقت خصوصی ویژه‌ای برای من بگیری که من لحظاتی با ایشان رازهایم را در میان بگذارم و راهم را انتخاب کنم.

دعایی در ادامه اظهار کرد: من در اجابت خواسته او به حاج احمد آقا مراجعه کردم و شخصیت صفارزاده را بیان کردم و گفتم که تمایل دارد لحظاتی را خصوصی در محضر امام باشد. حاج احمد آقا هم هماهنگی کرد و یک روز صبح زود قراری گذاشت.

مدیر مسئول روزنامه اطلاعات خاطرنشان کرد: صبح روزی که قرار بود به محضر امام برویم دنبال خانم صفارزاده رفتم و او به من گفت حجاب من، حجاب شرعی است اما چادر سر نمی‌کنم. با همین حجاب خدمت امام بیایم یا چادر سر کنم که من گفتم شخصیت‌هایی را که حجاب‌شان کامل بوده و چادر نمی‌پوشیدند، خدمت امام آمدند و امام به راحتی پذیرفتند و امام این حجاب را قبول دارند.

دعایی ادامه داد: قبل از این‌که برویم داخل، کیفش را باز کرد و چادر نمازش را درآورد و سر کرد. گفت که من فکر کردم با چادری که نماز می‌خوانم خدمت امام برسم و این چادر هم متبرک شود و در عین حال چادر هم سرم باشد.

او افزود: خدمت امام (ره) رسیدیم ومن برای معرفی ایشان، سروده خانم صفارزاده که برای امام سروده بودند با عنوان سروش قم را خواندم و خوب هم خواندم، اواسط شعر که رسیدم دیدم خانم صفارزاده در حال اشک ریختن است و به اواخر شعر که رسیدم دیدم آن هق هق گریه ایشان بلند شد، پس از شعرخوانی به امام گفتم که ایشان می‌خواهند خصوصی با شما ملاقات کنند، نزدیک نیم ساعت، طول کشید و این ملاقات انجام شد و پس از آنکه بیرون آمد دیدم که حال خوشی دارد و کسی است که یک اطمینان و آرامشی به او دست داده است، سبک و راحت شده است و برای من دعا کرد و تشکر کرد که این فرصت را برای او فراهم کردم.

مدیر مسئول روزنامه اطلاعات یادآور شد:تصادفا همان روز یک بانوی دیگری هم وقت ملاقات با حضرت امام داشت و او مودب‌ترین و تواناترین و ادیب‌ترین مجری تلویزیون وقت آن ایام بود یعنی خانم مریم ریاضی، او هم که برگشت از ملاقات امام، معلوم شد که در محضر امام متاثر شده و اشکی ریخته بوده است و با حال خوشی آمد. همه دل مان می‌خواست بدانیم که این بانو از امام چه خواسته است. یک بانوی محترمی که مورد توجه و احترام است، هنرش در عرضه کلامش، امام را خشنود کرده بوده، در حضور شخصیت اول نظام وارد شده است چه می‌خواسته است؟ کنجکاوانه سئوال کردیم. گفت از امام خواستم که در قیامت من را شفاعت کند. من به‌عنوان یک روحانی آنجا از خودم خجالت کشیدم. یک فرصت طلایی برای انسان پیش می‌آید و بهترین چیز را می‌خواهد. باور دارد و ایمان دارد که روزدیگری هست، روزی که محتاج است و باید برای آن روز تدارک ببیند و فکر کند.

ماجرای دیدار طاهره صفارزاده با مقام معظم رهبری

وی در بخش دیگری از سخنانش به رفت و آمدهای خانم طاهره صفارزاده به موسسه اطلاعات بعد از دیدار با امام راحل اشاره کرد و گفت: مواردی پیش می‌آمد که ایشان لازم می‌دید که خطابی به مسئولین داشته باشد، درخواستی از مسئولین داشته باشد و یا تذکری به مسئولین داشته باشد، طبیعتا رابطش من بودم. در یک موقعیتی تقاضای ملاقاتی با مقام معظم رهبری کرده بود. جالب اینجاست که آقا به سرعت وقت داده بودند و تاکید کرده بودند به کسانی که در مسیر پذیرش مراجعین هستند که نسبت به خانم صفارزاده هیچ اهانتی نشود، هیچ تحمیلی به ایشان نشود که حجابی داشته باشند، چرا که خانم صفارازده با همین وضع و حجابی که دارد مطلوب همه علاقه‌مندان و کسانی هستند که نسبت به هنر، ادب، ادبیات و معنویت و آرمان‌هایی که ما به آنها اعتقاد داریم، پای‌بند هستند.

دعایی ادامه داد: خانم صفارزاده  به‌راحتی و بدون اینکه تجسس شود و جیزی به ایشان تحمیل شود، خدمت مقام معظم رهبری رسیدند و ایشان هم فوق‌العاده به او علاقه‌مند بودند و به همین دلیل هم در جریان فقدان ایشان پذیرفتند که در یکی از بهترین جاهایی که امکانش هست، ایشان دفن شود. البته آرزوی خودش بود که در ابن‌بابویه دفن شود که جناب آقای مسجدجامعی در آن زمان همت کردند و جای بسیار مناسبی را در ابن بابویه تدارک دیدند منتها بعدا بستگانشان علاقه داشتند که در امامزاده صالح نزدیک منزلشان دفن بشوند که شدند.

مسجدجامعی: روایت‌های رسمی، برخی وجوه شخصیتی صفارزاده را نادیده می‌گیرد

آخرین سخنران این برنامه احمد مسجد جامعی بود. او در ابتدای سخنان خود با اشاره به اینکه بحث‌هایی که انجام شد درباره وجوهی از شخصیت سرکار خانم صفارزاده بود اما به برخی نکات به نظرم لازم است توجه شود، تاکید کرد: یکی زمانه خانم صفارزاده است و در بررسی شعر خانم صفارزاده و زمانه خانم صفارزاده حتماً لازم است که به آثار و زندگی برخی از شاعران توجه شود.

عضو شورای اسلامی شهر تهران ادامه داد: روایتی که به طور رسمی از زندگی خانم صفارزاده ارائه می‌شود به نظرم یک وجوهی را پنهان می‌کند. الان شعری قرائت شد که خانم آرمین گفتند که مثلاً این شعر جزو آن شعرهای خانم صفارزاده هست ولی هیچ وقت معلوم نیست آن شعرهای خانم صفارزاده چیست و اتفاقاً این شعرهای خانم صفارزاده جزو این شعرهای خانم صفارزاده است نه آن شعرها!

وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی دولت اصلاحات افزود: ما روایت داریم که کسی در شرایط غیرمعمولی بود مثلاً شاید دهانش بوی نامناسبی می‌داد و معصوم از آن مسیر رد می‌شد و او رویش را برگرداند و این ظاهراً کلام معصوم است که فرمودند در هیچ شرایطی رویتان را از ما برنگردانید. یعنی حتی آن خانمی که لاک به دستش زده، نمازش را می‌خواند و این لاک مانع ارتباط و حضورش نیست.

آنهایی که اهل ظاهرند، داعشند

مسجدجامعی تصریح کرد: این از قضا مبتنی برهمان نگرش معنایی و معنوی که برخاسته از نگاه ائمه ماست، ما موارد مشابه زیاد داریم کسانی که  با شرایط مختلف و هویت‌های ویژه خودشان در مثلا مجلس عزای حضرت سیدالشهدا شرکت کردند  و بسیار عاقبت به خیرتراز آن هایی شدند که اهل ظاهر بودند‍ الان بالاخره اینهایی که اهل ظاهرند، داعشند؛ تعارف ندارد که! اینها هستند که به هر نشریه و هر روزنامه‌ای، هر کنسرتی، هر مسابقه فوتبالی و همه جا حمله می‌کنند خب اینها هستند.

عضو شورای شهر تهران تاکید کرد: این رفتارها در حالی است که لااقل ملاک در حوزه تفکر شیعه این رفتارها و برخوردها نیست، انگشت دست افراد را می‌برند و می‌گویند این لاک انتخابات است و در انتخابات شرکت کرده و ما در خلافت اصلا چیزی به اسم رای مردم نداریم.

مسجد جامعی ‌ گفت:‌ این نگاه را که مرحوم صفارزاده داشت این با همان نگاهی که محضر امام می رود همپوشانی دارد، همان رفتنش مثلا یک حس شاعرانه است. می‌گوید اینجا من چادر نمازم را می‌خواهم بیاورم چادر خلوتم را می‌خواهم بیاورم و آن مسیری خودش را در پیش می‌گیرد.

ماجرای عکس صفارزاده با دعایی و مسجدجامعی

عضو شورای اسلامی شهر تهران، با اشاره به آشنایی خود با صفارزاده، بیان کرد: من هم با او آشنایی نزدیکی داشتم و در همین نمونه بگویم آخرین عکسی که از مرحوم صفارزاده هست احتمالاً باید در آرشیو روزنامه اطلاعات باشد، من و آقای دعایی بودیم که یک خانمی گفتند خانم صفارزاده با نامحرم عکس نمی‌گیرد و خانم صفارزاده گفت نه اتفاقاً عکس می‌گیرم. ایشان مثل برادر من است و عکس را بگیر.

او با تاکید بر اینکه از حوزه شریعت و دین و رفتار و روال ائمه نباید فراتر برویم،‌ خاطرنشان کرد: وقتی در شریعت یک چیزی مباه است که ما نباید مثلاً آن را بر دیگران و بر خودمان تنگ بگیریم و دشوار بیاندیشیم.

مسجد جامعی با اشاره به اینکه دوره‌ای از زندگی صفارزاده هست که الان آن دوره از زندگی در دسترس نیست و اتفاقاً خانم صفارزاده ای متفاوت است که آن دوره را تجربه کرده و از آن دوره گذر کرده است، عنوان کرد: من در همین اشعاری که دوستان خواندند برخی را یادداشت کردم ردپای شعر فروغ را می‌بینم. ببینید الان این شعر را که خوانده شد: «باید به برادر که علیه تو توطئه می‌کند حق بدهی»، خب اولاً به لحاظ زبانی این دو فضا یعنی فضایی که فروغ تجربه می‌کند با فضایی که صفارزاده تجربه می‌کند هم به لحاظ زمانی هم به لحاظ سیاسی و هم به لحاظ زبانی هم خوانی‌هایی دارد.

وزیر اسبق فرهنگ و ارشاد اسلامی با بیان اینکه در این مجموعه که او گفته «به برادر که علیه تو توطئه می‌کند»، می‌توانست به مادر، به پدر یا به عمو بگوید ولی به برادر می‌گوید،‌ اظهار کرد: فکر می‌کنم یک نوع ذهنیت مشترک بین فروغ و شعر صفارزاده هست. من هیچ جا ندیدم شاید شما که اهل تحقیق هستید به این بپردازید این‌ها هم که می گویم براساس حافظه خودم هست و اطلاعات پراکنده‌ای که دارم که کسی بیاید ادبیات و زمینه‌های ذهنی فروغ و خانم صفارزاده را بررسی کند و اتفاقاً در مورد فروغ هم این هست. خود خانم صفارزاده این دوره را می‌پذیرد ولی اشاره می‌کند که از این دوره گذشته است.

ما هم خودمان را سانسور می‌کنیم هم دیگران را

او با اشاره به اینکه ما فرهنگی در جمهوری اسلامی داریم و آن سانسور است و هم خودمان را سانسور می‌کنیم هم دیگران را، تاکید کرد: در این حقیقت روشن نمی‌شود ما تحقیق که می گوییم رسیدن به حق است. حق یعنی آن چه که هست. این زیارتی که ما به پیشگاه امام علیه السلام هر روز عرضه می‌کنیم می‌گوید حق، یعنی هست.

مسجد جامعی در ادامه به صمیمیت شاعرانه صفارزاده و صراحت او اشاره و خاطرنشان کرد: خود ایشان این دوره را می‌گوید، فهم خانم صفارزاده و این تحول روحی بدون آن مسیر میسر نیست؛ یعنی او که دارد غرب را نقد می‌کند که من دیگر خیلی به آن نخواهم پرداخت این اصلاً بدون طی این مسیر ممکن نیست. من حتی راجع به فروغ هم می‌خواهم این را بگویم که او یک تجربه‌ای داشته که آن تجربه مبنای فهم دیگری از عالم شده است.

عضو شورای اسلامی شهر تهران، با اشاره به ارادت ویژه طاهره صفارزاده به اهل بیت(ع) گفت: برخی از اشعار ایشان در خصوص اهل بیت آثار متفاوتی است، مثلا خانم صفارزاده درباره  حمزه سیدالشهدا  که کمتر کسی را داریم که شعری درباره ایشان گفته باشد شعر گفته است.

 در ادامه این مراسم فخرالسادات محتشمی‌پور، عضو هیئت مدیره انجمن زنان پژوهشگر تاریخ به نمایندگی از این انجمن از حاضران در مراسم تشکر کرد و بزرگداشت طاهره صفارزاده را در راستای معرفی و تبیین شخصیت زنانی که در عرصه‌های شعر، ادب، فرهنگ و هنر ایران در تاریخ معاصر و پیش از آن فعال بودند عنوان کرد.

حجت الاسلام و المسلمین محمدرضا نوراللهیان، مشاور رئیس سازمان اسناد و کتابخانه ملی ایران آخرین سخنران این مراسم بود.

او گفت: خانم دکتر طاهره صفارزاده که فردی جهان دیده، ادیب، دانا، روشنفکر متعهد، دارای رسالت والای انسانی به عدالت بشری با آن پشتوانه عظیم علمی با بیست و هفت سال کار روی قرآن به دقت در بیان نظم و شعر دقت کرده و به مباحث حقوق مظلومین توجه کرده است.

نوراللهیان تصریح کرد: هنر بزرگ صفارزاده ارتباط بیست و هفت ساله با قرآن و آسمان است که او را تبدیل به بانویی جهان شناس، زمان شناس و با آن همه وقار کرد.