از آن جا که حضرت مهدی علیه السلام به ناچار مدت درازی از زندگی خود را پشت پرده غیبت گذرانده است، برای هدایت جامعه ناگزیر از برگزیدن افرادی به عنوان نایب بوده اند. و نیز از آن جا که آن حضرت (عج)‌ دارای دو نوع غیبت بوده و ماهیت هر یک با دیگری متفاوت بود، این نیابت نیز در هر مرحله با مرحله دیگر متفاوت است.

در اصطلاح نیابت در دوران غیبت صغرا را «نیابت خاص» و نیابت در غیبت کبرا را « نیابت عام» می نامند.

نیابت خاص آن است که امام (عج) در شرایط ویژه شخص معین و مشخصی را نایب خود قرار دهد و به اسم و رسم ، او را معرفی کند. البته از آن جا که آغاز نیابت خاص با آغاز غیبت آن حضرت (عج) همزمان بود نصب نخستین نایب حضرت مهدی علیه السلام پیش از آن به دست پدر بزرگوار آن حضرت امام عسکری علیه السلام صورت گرفته بود.

 امام حسن عسکری علیه السلام در این باره فرمودند: «عمری و پسرش (عثمان بن سعید ، نایب اول و محمد بن عثمان، نایب دوم ) مورد اعتماد هستند هرچه آنان به تو برسانند از من می رسانند و آن چه به تو می گویند از سوی من می گویند»

 و درجای دیگر فرمود: « گواه باشید که عثمان بن سعید عمری(نایب اول) وکیل من و فرزندش محمد بن عثمان(نایب دوم) وکیل فرزند من مهدی شما است.» اما پس از آن خود حضرت مهدی علیه السلام نایبان پس از عثمان بن سعید (نایب اول) را معین و به وسیله نایب قبل به مردم معرفی م یفرمود.

 نیابت از حضرت مهدی علیه السلام در دوران غیبت صغرا، از مسئولیت های مهم به شمار می رفت. در نیابت خاص، حضرت (عج) اشخاص معین و مشخصی را نایب خود قرار داده و به اسم و رسم آنان را معرفی کرده است.

 از مهم ترین ویژگی های نواب خاص در این دوران ، «سرّ نگهداری» بود. از این رو می توان ویژگی های دیگر را از نظر اهمیت در درجه دوم دانست.

 در این باره نقل است عده ای از ابو سهل نوبختی پرسیدند : چه شد که امر « نیابت» به ابوالقاسم حسین بن روح واگذار شد، ولی به تو واگذار نگردید؟ او پاسخ داد: آنان (ائمه اطهار) بهتر از هر کس می دانند چه کسی را به این مقام برگزینند. من آدمی هستم که با دشمنان رفت و آمد دارم و با ایشان مناظره می کنم اگر آن چه را که ابوالقاسم بن روح درباره امام (عج) می داند، می دانستم شاید در بحث هایم با دشمنان و جدال با آنان می کوشیدم تا دلیل های بنیادی را بر وجود امام (عج) ارائه دهم و در نتیجه محل اقامت او را آشکار سازم.؛ اما اگر ابوالقاسم امام (عج)‌را در زیر جامه خود پنهان کرده باشد و بدنش را با قیچی قطعه قطعه کنند تا او را نشان دهد هرگز چنین نخواهد کرد.»

 نمایندگی و نیابت از امام زمان علیه السلام در دوران غیبت صغرا دو هدف اساسی را دنبال می کرد:         

الف) آماده کردن مردم برای «غیبت کبرا» و عادت دادن تدریجی آنها به پنهان زیستی امام و جلوگیری از غافلگیر شدن آنها در موضوع غیبت؛ بدون تردید اگر امام مهدی علیه السلام به طور ناگهانی غیبت می کردند چه بسا باعث انکار مطلق وجود آن حضرت (عج) و انحراف افکار عمومی می شد. نمایندگان خاص امام زمان علیه السلام در دوران غیبت صغرا به این هدف و غرض نایل آمدند و افکار و اذهان عمومی را برای «غیبت کبرا» آماده ساختند.

 ب) انسجام بخشی به دوستداران و طرف داران امام (عج)؛ در این دوره کمبودی که از ناحیه عدم حضور و فقدان امام (عج) در اجتماع شیعیان پیدا شده بود، با این نیابت پُر شد و امام زمان علیه السلام توانستند به وسیله نایبان خاص، رهبری خویش را در جامعه اعمال کنند و خسارت های ناشی از عدم حضور مستقیم خود را جبران کرده و مصالح اجتماع آن زمان و دوست داران را در سخت ترین و پیچیده ترین شرایط اجتماعی و سیاسی حفظ کنند و نگذارند شیعیان منحرف شده و متلاشی گردند.

 نواب چهارگانه حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف چه کسانی بودند؟

در مدت غیبت صغرا چهار سفیر یا نایب خاص ، نامه ها و توقیعات حضرت مهدی علیه السلام را به مردم می رساندند و خود به زیارت ایشان نایل می شدند. این سفیران یا نواب چهارگانه به ترتیب عبارتند از :

1- ابوعمروعثمان بن سعید عمری

2- محمد بن عثمان

3- حسین بن روح

4- علی بن محمد سمری

 برخی از مهمترین وظایف نایبان خاص – که حضرت مهدی علیه السلام بر عهده آنها گذاشته بود – عبارت بود از:

1- پنهان نگه دانشتن نام و مکان حضرت و رفع شک و تردید درباره آن حضرت؛ از احادیثی که نواب خاص نقل کرده اند و از توقیعات صادر شده از طرف امام زمان علیه السلام به دست آنان معلوم می شود که نایبان  یک وظیفه دوجانبه داشته اند:

 از یک طرف نام و محل زندگی امام را نه فقط از دشمنان بلکه از شیعیان پنهان نگه می داشتند و به وکلای خود آموزش می دادند که مبادا اسمی از آن حضرت به میان آوردند. از این رو توانستند شیعیان را از خطر عباسیان حفظ  کنند.

از سوی دیگر  بر آنان لازم بود که وجود مبارک امام علیه السلام را برای هواداران مورد اعتماد به اثبات رساندند تا خط انحراف، نتواند شک و تردیدی در میان آنها پدید آورد.

 ایشان در موقعیت های گوناگون به افراد مورد اطمینان می گفتند که حضرت را دیده اند و مکان های حضور او را یادآور می شدند تا غبار شک از قلوب آنها زدوده شود.

 2- جلوگیری از فرقه گرایی واختلاف بین شیعیان؛ فعالیت های سفیرا ن با این هدف صورت می گرفت که گروه امامیه را از اختلاف حفظ  کنند. برای رسیدن به این هدف آنها آن دسته از گفتارهای پیامبر و ائمه علیهم السلام را که دلالت دارد مجموع امامان به دوازده ختم می شود و واپسین آنان غیبت خواهد داشت، بیان می کردند. نواب در این مرحله به توفیق های چشم گیری دست یافتند و توانستند شاخه های پدید آمده در مکتب تشیع را کمتر کرده و در نهایت به حداقل برسانند.

 3- پاسخگویی به پرسش های علمی - عقیدتی؛ نایبان خاص افزون بر پاسخ گویی به پرسش های شرعی و فقهی شیعیان مشکلات علمی و عقیده ای آنها را نیز جواب می دادند.

 4- مبارزه با مدعیان دروغین نیابت

 5- گرفتن اموال متعلق به امام و توزیع آن در موارد لازم

 6 - سامان بخشی به سازمان وکالت و وکیل های حضرت (عج)‌ در مناطق مختلف