"مکیال المکارم فى فوائد الدعاء للقائم" یکى از کتاب هاى ارزشمند شیعه، نوشته آیت‏ اللّه‏ سیدمحمدتقى موسوى اصفهانى(1348 ـ 1301ق) است که به قصد اداء حق حضرت بقیة‏اللّه(عج) که حقش بر گردن ما افزون‏تر از همه مردم است، احسانش بیشتر و بهتر از همه شامل حال خلق مى‏ شود و نعمت ها و منت ها بر ما دارد، به رشته تحریر درآمده است.

اصل کتاب به زبان عربى است و مؤلف در مقدمه مى‏ نویسد: "چون ما نمی ‏توانیم حقوق آن حضرت(عج) را ادا نماییم و شکر وجود و فیوضاتش را آن طور که شایسته است، بجا آوریم بر ما واجب است آن مقدار از اداى حقوق آن حضرت (عج) را که از دستمان ساخته است، انجام دهیم. . . بهترین امور در زمان غیبت آن حضرت(عج)، انتظار فرج آن بزرگوار و دعا براى تعجیل فرج او و اهتمام به آنچه مایه خشنودى آن جناب و مقرب شدن در آستان اوست، می ‏باشد."

 

غیبت آن حضرت (عج)

این غیبت از دیدگان به حکم پروردگار واقع شده و پیامبر اکرم و ائمه اطهار از وقوع این غیبت خبر داده اند.

غیبت آن حضرت با لطف الهی که موجب آشکار کردن امام است منافات ندارد اما نسبت به مجرمین به خاطر اینکه خودشان سبب مخفی شدنش هستند و اما نسبت به صالحان برای دو وجه است.

اول اینکه خداوند متعال آنقدر عقل و فهم به آنان عطا فرموده که غیبت برای ایشان مانند مشاهده و دیدار است چنانکه در حدیث محمد بن النعمان از امام صادق(ع) آمده که فرمود: و البته خداوند می دانست که اولیایش به تردید نمی افتند و اگر می دانست که آنها به تردید می افتند حجت خود را از آنان چشم بر هم زدنی مخفی نمی داست.

دوم اینکه دیدار آن حضرت (عج) برای بعضی از صالحان ممنوع نیست چنانکه در قضیه علی بن مهزیار چنین آمده: سپس فرمود: ای ابوالحسن چه می خواهی؟ گفتم: امامی که از عالم پوشیده و محجوب است. فرمود: او از شما محجوب و پوشیده نیست ولی او را بدی اعمالتان پوشانده است.

سید مرتضی علم الهدی در کتاب الغیبه گفته است: اگر گفته شود چه فرق است بین اینکه امام وجود داشته باشد ولی غایب باشد و کسی به نزد او نرسد و بشری از وی نفعی نبرد و بین اینکه اصلا وجود نداشته باشد و به اصطلاح معدوم باشد و آیا روا نیست که در نیستی بماند تا هنگامی که خدای می داند که رعیت نیست به او تمکین کنند و از او بپذیرند چنانکه جایز می دانید که او را مستور و غایب گرداند تا وقتی که اطاعت و تمکین مردم را نسبت به او بداند که در آن موقع او را آشکار سازد.

در جواب گفته می شود: اولا ما جایز و ممکن می دانیم که عده کثیری از اولیا و دوستانش و معتقدان به امامتش به خدمتش برسند و از فیض وجودش نفع ببرند و کسانی هم که از دوستان و شیعیان آن جناب به خدمتش نمی رسند همان نفع را می برند که در تکلیف است زیرا که آنها با توجه به اینکه به وجود آن حضرت یقین دارند و اطاعتش را بر خودشان قطعی و لازم می دانند حتما در ارتکاب زشتی ها و خلاف ها از او ترس و واهمه دارند و بیمناک هستند که مبادا آنها را تادیب و تنبیه و مواخذه کند از این روی زشتی ها را کمتر مرتکب می شوند.