بررهای که به «خندوانه» آمد
بچههای کار به خاطر کارهای سختی که انجام میدهند، هیچ گاه فرصت کودکی کردن را به دست نیاوردند.
شب گذشته رامبد جوان بعد از خنده 30 ثانیهای، شادی برنامه را به کودکان تازه متولد شده تا 10 ساله تقدیم کرد و سپس به گفتگو با دکتر افغانستانی احمد شاه فرهت متخصص کودکان در مشهد پرداخت.
احمد شاه فرهت معتقد بود کسی که مردم را شاد نگه میدارد، بزرگترین هنر را به نمایش میگذارد و برنامه «خندوانه» بهترین هدیه برای ایجاد یک فضای شاد برای مردم است.
وی در ادامه درمورد مهمترین خصلتهایی که یک فرد باید داشته باشد اظهار داشت: حفظ فرهنگ، ساده زیستن و اصالت خانوادگی از مهمترین ویژگیهایی است که هر انسانی برای حفظ هویتش باید آنها را داشته باشد.
وی افزود: مدت 34 سال است که به ایران آمدم اما همچنان لهجه خودم را حفظ کردم. به نظر من باید هر قومیتی لهجه خود را حفظ کند و به آن افتخار کند؛ چون زیبایی هر شهر و کشوری در لهجه آنها نهفته و سرمایه ملی آنهاست.
وی در ادامه خاطرهای از یک کودک سه ساله تعریف کرد و گفت: کودک سه سالهای به همراه مادربزرگش به من مراجعه کرده بودند و زمانی که با زبان افغانی با آن کودک صحبت میکردم، به مادربزرگش گفت «چرا بررهای صحبت می کند»، حالا نمیدانم لهجه ام بالا بررهای بوده و یا پایین بررهای.
وی در پایان برای شاد کردن هموطنانش قول داد تا تعدادی از بچههای کار را بدون دریافت هیچ هزینهای درمان کند.
در ادامه این برنامه رامبد جوان از حسیبا ابراهیمی بازیگر نقش اول «چند متر مکعب عشق» دعوت کرد تا با او به گفتگو بنشیند و با تشویق حضار حسیبا ابراهیمی وارد استودیوی «خندوانه» شد.
ابراهیمی در ابتدا در خصوص انتخاب شدنش برای بازی در فیلم سینمایی «چند متر مکعب عشق» بیان کرد: در نزدیکی خانه ما انجمن حمایت از کودکان کار قرار داشت و میدیدم که دختر همسایهمان به آنجا میرود. من هم رفتم آنجا و ثبت نام کردم و تا کلاس پنجم درس خواندم. البته درس خواندنمان به این راحتی نبود و اول باید کارهایمان را تمام می کردیم و بعد به درس خواندن میپرداختیم؛ چون کار در زندگی من و دوستانم نقش بسیار مهمی داشت. یکی از کلاس هایی که انجمن برای ما گذاشته بود کلاس تئاتر بود که من شروع به فعالیت کردم و در سال 86 در فرهنگسرای ارسباران تئاتر «بابام تو کاغذ گم شد» را اجرا کردیم که استقبال خوبی از آن شد و پس از آن به همراه دوستم به جایی رفتیم که تست بازیگری میگرفتند و زمانی که دوستم تست داد آقای جمشید محمودی از من هم خواستند که تست بازیگری بدهم که همانجا به من گفتند تو قبولی اما چون می دانستم خانواده ام با این کار مخالفت خواهند کرد، قبول نکردم و آمدم بیرون. اما چند ماه بعد مجدد آقای محمودی من را دیدند و با خانوادهام صحبت کردند و رضایت آن ها را جلب کردند و من توانستم در این فیلم بازی کنم و مسیر تازه ای در زندگیام رقم خورد.
وی در ادامه از سختیهایی که بچههای کار متحمل میشوند گفت: مدتی من در بین بچه های کار به کار کردن مشغول بودم و میدانم که آنها چه سختیهایی را تحمل میکنند. من از کودکیام هیچ لذتی نبردم و و اصلا نمی دانم چه جوری گذشت. ما باید دست به دست هم بدهیم و شرایطی را ایجاد کنیم که بچههای کار شاد زندگی کردن را تجربه کنند و بتوانند آموزش های لازم را کسب کنند. اگر هر انسانی بچههای کار را بچه خودش بداند، به هیچ عنوان دیگر شاهد حضور بچههای کار در سطح شهر نیستیم.
رامبد جوان در ادامه این بحث گفت: مشکل ما این است که از خیلی از موضوعات بی اهمیتی که هیچ اثر مثبتی روی زندگیهایمان ندارد، با اطلاع اما از خیلی از موضوعاتی که می توانیم باری از روی مشکلات هموطنانمان بر داریم بی اطلاع هستیم و در آینده افسوس میخوریم.
در پایان این بازیگر قول داد تا برای شاد کردن دوستانش به سراغ بچههای کار برود و آن ها را شاد کند و در آخر هم هدیه بچههای کار را که نقاشی و یک لیوان با طرح برنامه «خندوانه» و «انجمن بچههای کار» بود، به رامبد جوان داد.
در پایان برنامه «خندوانه» هم دو نفر از حضار تابلوهایی که نماد بچههای کار بود را به رامبد جوان دادند و مجری برنامه هم قول داد تا آن ها را در موزه خندوانه قرار دهد و آرزو کرد تا همه بچه های کار امنیت و آرامش داشته باشند و در کنار خانوادههایشان گرمای عشق و محبت را تجربه کنند.
ارسال نظر