موارد نابجای دعا کردن از منظر قرآن کریم
کارشناس مطالعات و برنامهریزی راهبردی دبیرخانه شورای توسعه فرهگ قرآنی معتقد است با اینکه دعا، شریفترین عمل آدمی توصیف شده و نوعی دعوت الی الله است، اما این گونه نیست که هر دعایی مقبول درگاه حق واقع شود.
سید ابراهیم پیشکار، کارشناس مطالعات و برنامهریزی راهبردی دبیرخانه شورای توسعه فرهگ قرآنی در یادداشتی موارد ناصواب دعا در قرآن را مورد مداقه و بررسی قرار داده است. مشروح این یادداشت در ادامه میآید:
بنا به نص آیه شریفه قرآن «وَمَنْ أَحْسَنُ قَوْلًا مِّمَّن دَعَا إِلَى اللَّهِ وَعَمِلَ صَالِحًا وَقَالَ إِنَّنِی مِنَ الْمُسْلِمِینَ»، «و کیست خوشگفتارتر از آن کس که بهسوى خدا دعوت نماید و کار نیک کند و گوید من {literal}{{/literal}در برابر خدا{literal}}{/literal} از تسلیمشدگانم»، (سوره فصلت/آیه ۳۳)، دعا، شریفترین عمل آدمی توصیف شده است. زیرا در حقیقت دعا نیز نوعی دعوت به الی الله است. اما این گونه نیست که هر دعایی مقبول درگاه حق واقع شود.
موارد ناصواب دعا
قرآن موارد ناصواب دعا را یاد آور میشود، از جمله دعا برای غیر حق که مفسران آن را عبارت از هر خواستهای که رضای حق در آن نباشد و کمکی به رشد و تعالی آدمی ننماید، میدانند: «وَمَنْ أَضَلُّ مِمَّن یَدْعُو مِن دُونِ اللَّهِ مَن لَّا یَسْتَجِیبُ لَهُ إِلَى یَومِ الْقِیامَةِ وَهُمْ عَن دُعَائِهِمْ غَافِلُونَ»، «وکیست گمراهتر از آن کس که به جاى خدا کسى را مىخواند که تا روز قیامت او را پاسخ نمیدهد و آنها از دعایشان بیخبرند»، (سوره احقاف/آیه ۵). در کل گفتنی است که موارد عدم اجابت دعا در قرآن، اندک بوده و به موارد زیر اختصاص دارد:
۱. تقاضای بازگشت به دنیا و انجام دادن کار خیر: «حَتَّی إِذا جاءَ أَحَدَهُمُ الْمَوْتُ قالَ رَبِّ ارْجِعُونِ»، «(آنها در شرک و کفر به سر میبرند) تا آن گاه که مرگ یکی از آنان فرا رسد (در قبضه فرشتگان به خداوند) گوید: پروردگارا ، مرا بازگردانید».(سوره مؤمنون/آیه ۹۹).
۲.دور شدن از عذاب در دوزخ: «رَبَّنا أَخْرِجْنا مِنْها فَإِنْ عُدْنا فَإِنَّا ظالِمُونَ»، «پروردگارا ما را از اینجا بیرون آر (و به دنیا بازگردان) پس اگر (دوباره به گمراهی کفر و فسق) بازگشتیم پس حتماً ستمکاریم». (سوره مؤمنون/آیه ۱۰۷).
۳.نجات یافتن فرزند غفلتزده و در بیراهه: «وَ نادی نُوحٌ رَبَّهُ فَقالَ رَبِّ إِنَّ ابْنی مِنْ أَهْلی وَ إِنَّ وَعْدَکَ الْحَقُّ وَ أَنْتَ أَحْکَمُ الْحاکِمینَ»، «و نوح (پیش از حادثه طوفان) پروردگار خود را ندا درداد، گفت: پروردگارا، پسرم از خاندان من است و همانا وعده تو (به نجات خاندان من (حق است و تو بهترین داورانی. (این کلام مقدمه درخواست نجات پسر است)». (سوره هود/آیه ۴۵).
۴.مشاهده پروردگار با چشمان سر: «وَلَمَّا جَاء مُوسَى لِمِیقَاتِنَا وَکَلَّمَهُ رَبُّهُ قَالَ رَبِّ أَرِنِی أَنظُرْ إِلَیکَ قَالَ لَن تَرَانِی وَلَکِنِ انظُرْ إِلَى الْجَبَلِ فَإِنِ اسْتَقَرَّ مَکَانَهُ فَسَوْفَ تَرَانِی فَلَمَّا تَجَلَّى رَبُّهُ لِلْجَبَلِ جَعَلَهُ دَکًّا وَخَرَّ موسَى صَعِقًا فَلَمَّا أَفَاقَ قَالَ سُبْحَانَکَ تُبْتُ إِلَیکَ وَأَنَاْ أَوَّلُ الْمُؤْمِنِینَ»، «چون موسی به میعادگاه ما آمد و پروردگارش با او سخن گفت، گفت: ای پروردگار من، بنمای، تا در تو نظر کنم گفت: هرگز مرا نخواهی دید به آن کوه بنگر، اگر بر جای خود قرار یافت، تو نیز مرا خواهی دید چون پروردگارش بر کوه تجلی کرد، کوه را خرد کرد و موسی بیهوش بیفتاد چون به هوش آمد گفت: تو منزهی، به تو بازگشتم و من نخستین مؤمنانم». (سوره اعراف/آیه ۱۴۳).
با مطالعه دقیق قرآن در ارتباط با دعا به این نتیجه بسیار مهم میرسیم که چگونه دعایی به اجابت و قبول نزدیک شده است. بدین سان، نیایشگران با چند و چون دعا آشنا گشته و به سمت دعای مقبول یا مستجاب حرکت میکنند.
لذا در هنگام دعا باید به مراتب معنوی آن و نیتی که داعی در ایراد آن در ذهن و زبان خود میپروراند، توجه داشت و لذا پارهای از راهیان بیمعرفت را خداوند با صفاتی نظیر «جهول و غافل» همچون آیه فوق یاد میکند و در این آیه نیز میخوانیم: «وَ یَدْعُ الْإِنْسانُ بِالشَّرِّ دُعاءَهُ بِالْخَیرِ وَ کانَ الْإِنْسانُ عَجُولاً»، «انسان (بر اثر شتابزدگی)، بدیها را طلب میکند آن گونه که نیکیها را میطلبد و انسان، همیشه عجول بوده است».
با عنایت به این موارد، میتوان مضامین دعا را در قرآن در دو دایره وسیع، تقسیمبندی کرد:
-۱ دعا در برآوردن حوایج معنوی ۲-دعا جهت برآوردن حوایج مادی.
باید گفت، اکثر دعاهایی که از زبان رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) به مسلمانان تعلیم داده شده است در حیطه نوع نخستین است و نوع دوم دعاها نیز در حکم مقدماتی برای رسیدن به سعادت جاودانیاند که در نوع نخستین نهفته هستند. در قرآن کریم، ۱۱۰ آیه وجود دارد که با کلمه «ربنا و رب « آغاز میشوند که در اکثریت قریب به اتفاق آنها تقاضای حوایج معنوی شده که به فرازهایی از آنها اشاره میکنیم:
الف) در خواست قبولی طاعات با توجه به اندکی اعمال در قالب دعا از خداوند: «رَبَّنا تَقَبَّلْ مِنَّا إِنَّکَ أَنْتَ السَّمیعُ الْعَلیمُ»، «پروردگارا! از ما بپذیر، که تو شنوا و دانایی». (سوره بقره/آیه ۱۲۷).
ب) در خواست در جهت قرار گرفتن در زمره نمازگزاران حقیقی: « رَبِّ اجْعَلْنِی مُقِیمَ الصَّلاَةِ وَمِن ذُرِّیَّتِی رَبَّنَا وَتَقَبَّلْ دُعَاء»، «پروردگارا مرا برپادارنده نماز قرار ده و از فرزندان من نیز پروردگارا و دعاى مرا بپذیر»، (سوره ابراهیم/آیه ۴۰).
ج) دعا برای والدین، استادان و دیگر مومنین: «وَ الَّذینَ جاؤُ مِنْ بَعْدِهِمْ یَقُولُونَ رَبَّنَا اغْفِرْ لَنا وَ لِإِخْوانِنَا الَّذینَ سَبَقُونا بِالْإیمانِ وَ لا تَجْعَلْ فی قُلُوبِنا غِلاًّ لِلَّذینَ آمَنُوا رَبَّنا إِنَّکَ رَؤُفٌ رَحیمٌ»، «کسانی که بعد از آنها {literal}{{/literal}بعد از مهاجران و انصار{literal}}{/literal} آمدند و میگویند: «پروردگارا! ما و برادرانمان را که در ایمان بر ما پیشی گرفتند بیامرز، و در دلهایمان حسد و کینهای نسبت به مؤمنان قرار مده! پروردگارا، تو مهربان و رحیمی»، (سوره حشر/آیه ۱۰) و در اینجا راز لطیفی که وجود دارد، آن که: «ربی» برای شروع دعا به کار نرفته و با ضمیر متکلم مع الغیر (نا) باید خدا را خواند و دلیل آن شاید تأکید بر دعا درباره همه مؤمنان باشد، و بهتر آن که ابتدا صلاح مؤمنان را در نظر آوریم و آنگاه به حوایج شخصی خویش بپردازیم.
ارسال نظر