نفی خواطر و حضور قلب، جایگاه ویژه ای در مکتب اخلاقی نجف دارد. البته شاید به این الفاظ در آیات و روایات نباشد. حضور حق را دریافتن یا خویش را در محضر وی یافتن است که حضور قلب و نفی خواطر را هم در پی خواهد داشت. 
 
«أَ لَمْ یَعْلَمْ بِأَنَّ اللهَ یَرى» و «اعْمَلُوا ما شِئْتُمْ إِنَّهُ بِما تَعْمَلُونَ بَصیر» و «وَ قُلِ اعْمَلُوا فَسَیَرَى اللهُ عَمَلَکُمْ وَ رَسُولُهُ وَ الْمُۆْمِنُونَ» و «وَ هُوَ مَعَکُمْ أَیْنَ ما کُنْتُم» مراقبة دائمی و مستمر و همیشگی این مطلب، ثمرات گرانبهایی از جمله حضور قلب دائم و نفی خواطر را به دنبال خواهد داشت. 
 
نفی خواطر و حضور قلب، جایگاه ویژه ای در مکتب اخلاقی نجف دارد. البته شاید به این الفاظ در آیات و روایات نباشد. آنچه در روایات بیشتر بر آن تأکید شده، حضور قلب است؛ اینکه انسان همیشه و در همه حال به ویژه به هنگام عبادات، حضور قلب داشته باشد و خودش را در محضر خدا ببیند. 
 
اگر انسان خودش را در محضر خدا و رسول و اصحاب ولایت الهی ببیند، در مراحل اولیه اش به گناه نمیافتد؛ لذا محاسبه و مراقبه را خیلی توصیه و تأکید کردند. و این، اولین ثمرة راه است. بعدها به مرحله ای می رسد که «و هب لی الجد فی خشیتک و الدوام فی الاتصال بخدمتک حتی اسرح الیک فی میادین السابقین و اسرع الیک فی البارزین و اشتاق الی قربک فی المشتاقین و ادنو منک دنو المخلصین و أخافک مخافه الموقنین و اجتمع فی جوارک مع المۆمنین» 
 
  
دستوراتی برای رسیدن به حضور قلب دائم 
 
برای رسیدن به نفی خواطر و حضور قلب دائم، شریعت به عبادات زمانبر تأکید میکند: مثل نماز حضرت جعفر طیار ، یا نماز حضرت امیر یا نماز حضرت فاطمه یا نماز حضرت رسول الله که انسان اگر مداومت کند و با حضور قلب انجام بدهد، بالاخره منجر به نفی خواطر و تجرد نفس می شود. 
 
نفی خواطر، مختص به شریعت مقدس اسلام نیست و در مکاتب عرفانی ادیان دیگر نیز هست. بعضی ها برای رسیدن به بعضی از آثار جزئی نفس به نفی خواطر و ریاضت های مشروع و غیرمشروع مشغول می شوند و بعضی ها، این معنا را وسیع تر در نظر می گیرند و اینکه در عالم نفس غور بکنند و به حقیقت نفس برسند. بعضی ها این معانی را پشت سر می گذارند و هدف از غور در نفس را خود نفس قرار نمی دهند؛ بلکه مقصودشان رسیدن به معبود مطلق و خداوند عزوجل است: «و الـذین آمنوا أشد حُبـاً لله» 
 
بالاخره، به برکت التزام به عبادات، اندک اندک نفس برای آدم سالک جلوه میکند و بعد، سلطان نفس برایش جلوه گر می شود. سپس بدن سالک، در اختیارش قرار می گیرد و بعد از آن، تصرف در موجودات دیگر، البته هر کدام در مرتبة خود. 
 
هر کس نزد شما آمد،نجات خواهد یافت و کسی که از شما فاصله گرفت هلاک می‎شود... هر کس شما را دوست بدارد خدا را دوست داشته و هر کس با شما دشمنی کند با خدا دشمنی کرده است... به شما خداوند آغاز می‎کند و به شما پایان می‎دهد و به وسیله شما باران می‎فرستد و به وسیله شما آسمان را نگه می‎دارد... هر که خدا را خواهد باید از طریق شما آغاز کند و به خدا تقرّب جوید 
 
البته جلوه سلطان نفس از منزلگاه های میان راه است و سالک عارف، رحل اقامت در این منزلگه نمی افکند؛ بلکه پیوسته در سیر است، تا برسد به جایی که «تصل الی معدن العظمه و تصیر ارواحنا معلقه بعز قدسک» «و اجتمع فی جوارک مع المۆمنین» «فی‏ مَقْعَدِ صِدْقٍ عِنْدَ مَلیکٍ مُقْتَدِرٍ» 
 
  
توسل به اهل بیت 
 
توسل و عشق وافر به پیامبر اکرم (صلی الله علیه وآله) و اهل بیت ایشان (علیهم السلام) از امتیازات خاص فرهنگ تشیع به شمار می رود که ریشه در آیات نورانی وحی و فرمایشات معصومین (علیهم السلام) دارد. در نظر شیعه نبی مکرّم اسلام(صلی الله علیه وآله) و اهل بیت ایشان وسائط فیض الهی هستند که خداوند از طریق ایشان برکات خویش را بر بشر می فرستد و این وساطت هم در زمینه تکوین و هم در زمینه تشریع و هدایت بشر است و از طرف دیگر حیات و ممات ایشان یکسان است؛ از این رو تمسّک و توسل به این انوار پاک در دنیا باعث وساطت این بزرگواران نزد پروردگار و حل شدن مشکلات با افاضه الهی و موجب شفاعت آنها در قیامت می‎گردد و کسی که قدم در راه اطاعت از دستورات آنها بنهد رستگار خواهد شد.

توسل 
 
در زیارت جامعه که از لسان مبارک امام هادی(علیه السلام) صادر گردیده،اینگونه می‎خوانیم: «مَن أتاکم نجی و من لم یأتکم هلک ...من والاکم فقد والی الله و من عاداکم فقد عادی الله... بکم فتح الله و یکم یختم و بکم ینزل الغیث و بکم یمسک السماء أن تقع علی الارض ...من اراد الله بدأبکم ...»[ مفاتیح الجنان ـ زیارت جامعه کبیره ـ ص90ـ شیخ عباس قمی(ره) ـ ترجمه: موسوی دامغانی] 
 
«هر کس نزد شما آمد،نجات خواهد یافت و کسی که از شما فاصله گرفت هلاک می‎شود... هر کس شما را دوست بدارد خدا را دوست داشته و هر کس با شما دشمنی کند با خدا دشمنی کرده است... به شما خداوند آغاز می‎کند و به شما پایان می‎دهد و به وسیله شما باران می‎فرستد و به وسیله شما آسمان را نگه می‎دارد... هر که خدا را خواهد باید از طریق شما آغاز کند و به خدا تقرّب جوید...» 
 
آیات نورانی قرآن نیز مۆیّد این سیره رائج در بین شیعه است، «یا ایها الذین امنوا اتقوا الله وابتغوا الیه الوسیله»[ مائده / 35.] 
 
  
گدای نیمه شب باش 
 
در حالات مرحوم شیخ جعفر کبیر کاشف الغطاء که از بزرگانِ علما در قرن سیزدهم و ساکن نجف اشرف بوده، آمده است: در یکی از شب ها برای «تهجّد» برخاست، فرزند جوانش را از خواب بیدار کرد و فرمود: برخیز به حرم مطهّر مشرّف شده و در آن جا نماز بخوانیم. فرزند جوان که برخاستن از خواب در آن ساعتِ شب برایش دشوار بود، در مقام اعتذار برآمد و گفت: من فعلاً مهیّا نیستم شما منتظر من نشوید؛ بعداً مشرّف می شوم. 
 
«لِلَّذینَ أَحْسَنُوا فی‏ هذِهِ الدُّنْیا حَسَنَة» کسانی که کمک کنند در همین دنیا خیر می‌بینند نه آخرت! «فی‏ هذِهِ الدُّنْیا حَسَنَة» در همین دنیا، اینطور نیست که فقط قیامت باشد. خیلی‌ها که خیر می‌بینند در همین دنیا خیر می‌بینند 
 
فرمود: نه، من این جا ایستاده ام؛ مهیّا شو که با هم برویم. آقازاده، بناچار از جا برخاست و وضو ساخت و با هم راه افتادند. کنار درِ صحنِ مطهّر که رسیدند آنجا مرد فقیری را دیدند که نشسته و دست نیاز به طرف مردم دراز کرده است. آن عالم بزرگوار ایستاد و به فرزندش فرمود: این شخص در این وقتِ شب برای چه این جا نسته است؟ گفته: برای تکدّی از مردم. 
 
فرمود: آیا چه مقدار ممکن است از رهگذاران، عاید او گردد؟ گفت: احتمالاً یک تومان (به پول آن زمان). مرحوم کاشف الغطاء فرمود: فرزندم! درست فکر کن و ببین این آدم برای مبلغ بسیار اندک و کم ارزش دنیا (آن هم محتمل)، در این وقت شب از خواب و آسایش خود دست برداشت و آمد در این گوشه نشست و دست تذلّل به سوی مردم دراز کرده است. آیا تو، به اندازه ی این شخص، به وعده های خدا درباره ی شب خیزان و متهجّدان اعتماد نداری که فرموده است: «فَلا تَعلَمُ نَفسٌ مَّا أُخفِیَ لَهُم مِّن قُرَّةِ أَعیُنٍ» - هیچ کس نمی داند چه پاداش های مهمّی که مایه ی روشنی چشم هاست برای آنها نهفته شده –(سجده/17) 
 
گفته اند آن فرزند جوان از شنیدن این گفتار پدرِ زنده دل خود چنان تکان خورد و تنبّه یافت که تا آخر عمر از شرف و سعادت بیداری آخر شب برخوردار بود و نماز شبش ترک نشد. 
  
احسان به خلق 
 
بدانیم اموال و امکانات از خداست 
 
از تو نیست. از خداست. «مالِ اللَّه‏» (نور/33) مال برای خداست. «رَزَقَکُمُ اللَّهُ» (مائده/88) خدا به تو داده است. بانک که می‌روید فوری پول به شما می‌دهد، چون مأمور بانک می‌داند که این پول برای خودش نیست. چون می‌داند پول برای او نیست، تا می‌گوییم: اینقدر می‌خواهیم می‌گوید: چشم! ما بدانیم برای ما نیست. 
 
  
مال وسیله‌ی امتحان است 
 
حضرت سلیمان می‌گوید: «هذا مِنْ فَضْلِ رَبِّی لِیَبْلُوَنی‏» (نمل/40) این نعمت‌هایی که من دارم، فضل خداست. خدا می‌خواهد من را امتحان کند. «أَ أَشْکُر» آیا شکر می‌کنم یا شکر نمی‌کنم؟ 
 
  
کمک کردن-بخشش 
 
بازگشت نیکی به خود انسان 
 
«إِنْ أَحْسَنْتُمْ أَحْسَنْتُمْ لِأَنْفُسِکُمْ» (اسراء/7) 
 
  
احسان به دیگران، شکر نعمت‌های الهی 
 
 خدا به تو احسان کرده است. می فرماید: به قارون می‌گفتند: «أَحْسِن‏» (قصص/77) به دیگران احسان کن. «کَما أَحْسَنَ اللَّهُ إِلَیْک‏»خدا به تو احسان کرده است. تو هم به دیگران احسان کن. «أَحْسِنْ کَما أَحْسَنَ اللَّه‏» 
 
  
احسان به دیگران، عامل گشایش در کارها 
 
در کارت گشایش می‌شود. گره باز کن، گره باز می‌کنم. قرآن می‌گوید: «فَأَمَّا مَنْ أَعْطى‏ وَ اتَّقى‏‏» (لیل/5) کسی که به مردم کمک کند، در آستانه‌ی عید نوروز هستیم . خیلی خانه‌ها لباس نو ندارند، آذوقه ندارند، پول ندارند، مشکل دارند، اتاقشان کثیف است نمی‌توانند رنگ کنند. قرآن می‌گوید: «فَأَمَّا مَنْ أَعْطى‏» اگر عطا کنی، احسان کنی. «وَ اتَّقى» تقوا هم داشته باشی و این احسان رنگی جز رنگ خدایی نداشته باشد. 
 
می‌گوید: «فَسَنُیَسِّرُهُ لِلْعُسْرَى» ‏(لیل/10) کسی اگر احسان کند، تقوا هم داشته باشد، فی سبیل‌الله باشد، گره‌هایش را باز می‌کنیم. 
 
به برکت التزام به عبادات، اندک اندک نفس برای آدم سالک جلوه میکند و بعد، سلطان نفس برایش جلوه گر می شود. سپس بدن سالک، در اختیارش قرار می گیرد و بعد از آن، تصرف در موجودات دیگر، البته هر کدام در مرتبة خود 
 
در همین دنیا پاداش می‌دهد. «لِلَّذینَ أَحْسَنُوا فی‏ هذِهِ الدُّنْیا حَسَنَة» (نحل/30) کسانی که کمک کنند در همین دنیا خیر می‌بینند نه آخرت! «فی‏ هذِهِ الدُّنْیا حَسَنَة» در همین دنیا، اینطور نیست که فقط قیامت باشد. خیلی‌ها که خیر می‌بینند در همین دنیا خیر می‌بینند. 
 
  
انفاق عامل دفع بلا 
 
اگر احسان کردی بیمه می‌شوی، همین صدقه دفع بلا می‌کند. بهترین راه بیمه شدن کمک به فقرا است. 
 
«مَا کَانَ الْمُۆْمِنُ فِی عَوْنِ أَخِیه‏» (کافی/ج2/ص200) حدیث داریم تا مادامی که انسان به فکر کمک به برادرش است می‌خواهد احسان کند، خدا هم با آنهاست. خوش عاقبت می‌شود. 
 
امام کاظم می‌فرماید: «إِنَّ خَوَاتِیمَ أَعْمَالِکُمْ قَضَاءُ حَوَائِجِ إِخْوَانِکُم‏ وَ الْإِحْسَانُ إِلَیْهِمْ مَا قَدَرْتُم‏» (بحارالانوار/ج72/ص379) 
 
قرآن می‌فرماید: «مَنْ جاءَ بِالْحَسَنَةِ فَلَهُ خَیْرٌ مِنْها وَ هُمْ مِنْ فَزَعٍ یَوْمَئِذٍ آمِنُونَ» (نمل/89)اگر کسی در دنیا به دیگران کمک کند، در قیامت از ناراحتی‌ها در امان است. 
 
خدا ده برابر پاداش می‌دهد. قرآن می‌گوید: «مَنْ جاءَ بِالْحَسَنَةِ فَلَهُ عَشْرُ أَمْثالِها» (انعام/160) هرکس کار خیر بکند، ده برابر ثواب می‌برد. 
 
  
احسان به دیگران، مایه‌ی آمرزش گناهان 
 
قرآن می‌گوید: «أَقْرَضْتُمُ اللَّهَ قَرْضاً حَسَناً» (مائده/12) اگر با وام به کسی کمک کردی، مشکلش را حل کردی، «لَأُکَفِّرَنَّ عَنْکُمْ سَیِّئاتِکُم‏» گناهانت را می‌بخشم.