یادداشت های یک هنرمند
اینترنت یکی از نعم بزرگ الهی است، اما در عین حال یک نقمت بزرگ هم هست؛
«اینترنت یکی از نعم بزرگ الهی است، اما در عین حال یک نقمت بزرگ هم هست؛ یعنی یک چاقوی دو دم و خطرناک… اینترنت الان مثل یک جریان افسار گسیخته است… این مثل آن است که کسی یک سگ وحشی را بیاورد، بگویند قلادهاش کو؟ بگویند سفارش کردهایم آهنگر قلاده را بسازد....»
مقام معظم رهبری در سال ۱۳۸۰ خطاب به شورای عالی انقلاب فرهنگی
چندی است ذهنم را این مطلب اشغال کرده است که چرا در لیست پر بازدید ترین خبر های هنری باید به افشای عکس های بازیگران و یا عکس های ازدواج فلان بازی کن فوتبال و... بر بخوریم که تنها موردی که می تواند آنرا به هنر متصل کند بازیگر بودن و یا عکس بودن قالب ارایه دهنده آن است .
دیر زمانی نیست که مردم ما به دنبال آثار با ارزش بودند . مردمی که از شعر خواندن برای یکدیگر لذت می بردند،و تفریح کودکانشان حفظ ابیات حافظ و حکایات سعدی بود . زمانی که در کنار کهن سالی می نشستی، برایت از ثمره عمر گذشته اش در غالب چند بیت؛ که از صد ها جمله پر معنی تر بود؛می گفت و تو غم و شادی گذشته بر دلش را آگاه می شدی و با لبخندی که در پاسخ خنده تلخش می زدی؛ مکالمه را پایان می دادی. زمانی که دور همی ما با بزرگان؛ شنیدن خاطرات پر از تجربه و محبت های یواشکی پدر ها و مادر ها در بین حرف ها بود. زمانی که خدا عمرت بده مادر؛ به معنی هزار دوستت دارم امروز بود؛ و پیر شی بابا الهی، به معنی هزار افتخار می کنم به بودنت فرزندم، معنی می داد.
ولی حالا اگردر کنار جوانی بنشینی از عکس هاو فیلم های انتشار یافته در تلگرام برایت می گوید. می پرسد که آیا آن را دیده ای؟ و اگر حال داشته باشد برایت چند تایی با ذکر این مطلب که(داداش از زندگی عقبی ها ....) راارسال می کند تا در تلگرام و یا لاین ببینی و اگر ازاوبپرسی خوب از خودت چه خبر ؟ چه کردی؟ شروع می کند از زمانه گلایه کردن، وهیچ گاه خودرا مقصر بسیاری از کمبودهای زندگیش نمی داند، در حالی که اگر اندکی بیشتر تلاش می کرد، لااقل قدمی در زندگی جلوتر بود .
در گذشته مکتب خانه ها؛ مسئول حفظ کردن شعر های کودکان بودند. کودکان از بر خیام ، سعدی ، حافظ و باباطاهر را نقل می کردند. اگر هم کودکی استعدادی در یادگیری سواد حفظی نداشت، به دنبال یادگیری فن و پیشه ای می رفت. شاگردی کردن کودکان یک امر بسیار عادی بود. اکثر کودکان، حداقل زمانی را که برای کسب آموزش حرفه یا پیشه صرف می کردند؛ یک تابستان کامل بود. جوانانی که این گونه تربیت می شدند، می آموختند که چگونه در آمدی کسب کنند و با پشتکار است که می توان به جایی رسید. مردان کوچکی که کوچکی خود را در این راه صرف می کردند، می آموختند که زندگی فقط تلف کردن عمر برای هیچ نیست و باید از کودکی به فکر آینده باشند و نه در آینده به آینده فکر کنند. کار باعث ایجاد حس خود باوری و اعتماد به نفس و احساس (ما می توانیم ) در آنها می شد که همین حس در بزرگسالی به آنها جرات را می داد تا برای خواسته های خود تلاش کنند.
ولی از حق نباید گذشت که جوانان امروز، جوانان با هوشی هستند ولی این یک خطر است که جوانان امروز از گذشته و تاریخ خود جدا شدند . جوانانی که از گذشته خود تنها به اندازه چند جمله ای که در مورد گذشت آنها در تلگرام و فضای مجازی نوشته شده است اکتفا می کنند ودیری نمی گذرد که از گذشته خود تهی شده و جوان تهی از گذشته را می توان به راحتی با تحمیل گذشته ای جعلی به هر سمت و سوی که می خواهند بفرستند.به راستی چند تن از جوانان ما به این نکته توجه کرده اند که علایم و نشانه هایی که در فضاهای مجازی به راحتی به انتشار می گذارند از کجا آمده است و مفهوم اصلی آن چیست. آرم ها و برندهایی که در صدر حسابهای کاربری قرار می گیرند و نشان می دهد که چند هزار نفر با آن امر موافق اند، در حالی که آن امر به کل کذب است، و اصلا بسیاری از انتشار دهنده های آن کاملا مشهودانه به عدم علم به آن امر، به این کار دست می زنند.
امری دیگری که واقعا زننده است انتشار عکس های حریم شخصی شهره های مملکت به بهانه آزادی در فضاهای مجازی است. گاهی این برندهای انسانی، خود نیز برای رسیدن به صدر خبر ها و دیده شدن زیاد حاضر به انتشار عکس های خود می شوند؛ که این امر خود ضربه بسیار مخربی به عفت و حیا در جامعه می زند و خود می تواند به اشاعه منکر در جامعه منتهی گردد. جوانی که الگو گیری خود را متاسفانه از بزرگان و حکما به سوپر استار ها و بازیکن ها تغییر داده است به راحتی از این امر یاد گرفته و می آموزد که داشتن غیرت و حیا یک امر قدیمی است و از مد گذشته و نداشتن حریم خصوصی عین روشنفکری و مدرنیته است.
جوان امروز اگر یاد گرفت که تحقیق کند، شعر بخواند و حکایت بیاموزد، تاریخ بداند و جغرافی ببیند؛ می فهمد که از کجا آمده است و در کجا هست و به کجا می رود.
«رایانه و فضای مجازی که الان در اختیار شماست اگر بتوانید اینها را یاد بگیرید ، می توانید یک حرف درست خودتان را به هزاران مستمعی که شما آنها را نمی شناسید ، برسانید . این فرصت فوق العاده ای است مبادا این فرصت ضایع شود . اگر ضایع شد ، خدای متعال از من و شما در روز قیامت سوال خواهدکرد.»
ارسال نظر