فضای مجازی پرریسک اما شیرین است
جذابیت اصلیاش برای من ارتباط مستقیم با مردم است. مثلا بعضی از تماشاگران بعد از تئاتر با من عکس میگیرند و آن را در صفحه خودشان میگذارند و مرا تگ میکنند و حسشان را راجع به کار مینویسند. این خیلی برایم جذاب است.
نام سوسن پرور شاید همواره یادآور سریالهای طنز تلویزیونی باشد. این دانشآموخته ادبیات نمایشی و کارگردانی تئاتر، فیلمها و سریالهای مختلفی را از جمله زندان زنان، بزنگاه و آقا و خانم سنگی در پرونده خود دارد. پرور سالهاست در عرصه نمایش فعالیت دارد اما نزد مخاطبان تلویزیون با نقشآفرینی در سریال «بزنگاه» ساخته رضا عطاران به شهرت رسید. او که بیشتر با نقشهای کمدی شناخته میشود این روزها و تا پایان اردیبهشت ماه با تئاتر کمدی «دپوتات» روی صحنه است. پرور از جمله هنرمندان فعال در شبکههای اجتماعی است و عکسها و نوشتههایش را در این فضا به اشتراک میگذارد. با او درباره تجربه حضورش در فضای مجازی و حاشیههای آن گفتوگو کردیم.
چقدر برای حضور در فضای مجازی وقت میگذارید؟
نمیتوانم دقیق بگویم اما اصولا با اینکه گرفتاریها زیاد است روزانه صفحهام را چک میکنم. کم پیش آمده یک روز اصلا سراغش نروم چون معمولا پیامها آنقدر زیاد میشود که گوشیام ممکن است هنگ کند. البته این را هم باید بگویم که در مجموع حضورم در فضای مجازی چندان پررنگ نیست. فقط اینستاگرام دارم. در اینستاگرام هم به طور میانگین هفتهای یک پست میگذارم؛ مگر اینکه موضوع خاصی برای اطلاعرسانی پیش بیاید مثل تئاتری که در حال حاضر کار میکنم. سعی میکنم زمان فعالیتم را کنترل کنم.
حضور در شبکههای اجتماعی برایتان چه جذابیتهایی دارد؟
جذابیت اصلیاش برای من ارتباط مستقیم با مردم است. مثلا بعضی از تماشاگران بعد از تئاتر با من عکس میگیرند و آن را در صفحه خودشان میگذارند و مرا تگ میکنند و حسشان را راجع به کار مینویسند. این خیلی برایم جذاب است که سریع میفهمم تماشاگر کار را دوست داشته است یا نه. از طریق این شبکهها میتوانی راحت با مردم در تماس باشی و نظراتشان را درباره خودت و نقاط ضعف و قوتت بدانی. این فضا کمی ریسک دارد اما شیرین است.
هنرمندان زیادی برای برقراری همین ارتباط در فضای مجازی فعال هستند اما با برخی از آنان که صحبت میکنی از جو حاکم بر این فضا گلهمندند و میگویند حس مثبتی به شبکههای اجتماعی ندارند. نگاه شما به این فضا چگونه است؟
من میگویم ما در دوره گذار هستیم. الان این شکل استفاده از فضای مجازی برای ما تازه است و از قبل برایش آموزش ندیدهایم؛ به همین دلیل تا بخواهیم یاد بگیریم یکسری قربانی میدهیم. مثلا صفحه من یکی از همین قربانیهاست که افرادی بیایند و هر چه دوست دارند بنویسند و برای مثال به قیافهام فحش بدهند. چون آموزش ندیدهایم در حریم دیگران وارد میشویم و به خودمان اجازه قضاوت راجع به همه چیز را میدهیم. حالا هنرمندان و ورزشکاران و بهطور کلی آدمهای مشهور ممکن است ترکش زیادی بخورند. اما من فکر میکنم این دوره طی میشود و ما کمکم این شکل از ارتباط را یاد میگیریم. متاسفانه برخی به افراد مشهورِ خودمان هم اکتفا نمیکنند و یکباره میبینی صفحه مسی هم پر از فحش فارسی است. وقتی آموزش خاصی برای ابراز عقیده ندیدهایم احتمالش زیاد است که اظهار نظر به بحث و جدل تبدیل شود. فضای شبکههای اجتماعی بیدر و پیکر است و هرکس اجازه دارد درباره دیگران قضاوت کند، بدون اینکه کسی به او چیزی بگوید و کسی نمیتواند طرف را پیدا کند و بگوید چرا به من این حرفها را زدی؟ به نظرم باید یک دوره طولانی طی شود تا ما نسبت به این فضا شعورمند بشویم و یاد بگیریم چگونه باید در هر فضا اثر انگشت بگذاریم و البته لازم هم نیست اثر پنج انگشتمان را بگذاریم و یکی هم کافی است!
چگونه با توهینها و بیاحترامیها برخورد میکنید؟ در جایی هم اشاره کرده بودید که بیشترین توهین در مورد چهرهتان مطرح میشود.
بحث چهرهام را که خبری شد اصلا بهعنوان گلایه مطرح نکردم؛ خبرنگار سوالی با این مضمون که درست است میخواهی عمل زیبایی انجام دهی، مطرح کرد. پاسخ دادم با وجود اینکه بیشترین انتقادها در اینستاگرام به خاطر چهرهام است اما هرگز این کار را نمیکنم. عموما به توهینها پاسخ نمیدهم، نظرات را حذف یا افراد را هم بلاک نمیکنم؛ مگر اینکه در صفحه من به کسی توهین کنند. بیایند تا دلشان میخواهد به من فحش دهند، اصلا ناراحت نمیشوم زیرا نظراتشان برایم مهم نیست.
برخی از همکاران شما بهدلیل این برخوردهای ناخوشایند صفحاتشان را بستهاند. شما موافق این نوع واکنش هستید؟
نمیشود نسخه کلی پیچید. کسی که آرامشش در این است که صفحهاش را ببندد، کار خوبی کرده است. من میگویم هر چیزی یک قسمتش دردسر و یک قسمتش موهبت است باید ببینی کدامش برایت سنگینتر است. من خیلی دوست دارم با مردم در تماس باشم و تا جایی که میتوانم کامنتها و سوالها را جواب میدهم و میگویم چهار تا فحش هم بخورم اشکالی ندارد چون میخواهم ارتباطم را با مردم حفظ کنم. بالاخره باید صفحات باز بماند؛ زمان بگذرد و فرهنگسازی شود و چه بهتر که ما این کار را بکنیم. ایکاش یک ارگان کلاس استفاده از اینترنت به لحاظ فرهنگی میگذاشت. الان بچه 12 ساله تبلت و اینستاگرام دارد. یک عکس نامشخص هم به جای خودش میگذارد و به این وسیله در صفحات دیگر حرفهای زشت مینویسد. نمیدانم نسل بعد که این همه بیمحابا بزرگ میشود، چگونه صاحب خانواده میشود؟ نمیدانم ادبیات عاشقی این بچه 12 ساله در آینده چگونه است؟ چگونه ابراز عشق میکند؟ احتمالا استیکر میفرستد!
تفاوت خاصی بین اظهارنظرهای مردم در شبکههای اجتماعی و دنیای واقعی وجود دارد؟
برای من تقریبا یکسان است. نمیتوانم بگویم چون در اینترنت من را نمیبینند انتقاد میکنند و در بیرون ابراز علاقه ظاهری میکنند. اصولا برخوردها و نظرات در اینستاگرام و خیابان در یک سطح است و این حس خوبی به من میدهد.
ارسال نظر