فیلمهایی که بر اساس بازی ساخته شدند +عکس
اگر تاحالا همیشه در ذهنتان برخی فیلمهای محبوب سینما مترادف با بازیهایشان بودهاند، این بار قضیه کمی متفاوت است و سراغ بازیهایی رفتهایم که به علت استقبال تبدیل به فیلم سینمایی شدهاند.
معمولا وقتی فیلمی در سینمای غرب محبوب تماشاگران میشود بالافصله محصوئلاتن جانبی ْآن وارد بازار میشود و یکی از این محصولات ساخت بازی براساس آن فیلمها است. اما اینبار قضیه کمی فرق دارد و در گزارشی به معرفی ۱۰ فیلم برتر که بر اساس بازیهای ویدئویی ساخته شدهاند پرداختهایم.
«Doom»
تاریخ اکران: ۲۰۰۵
بودجه ساخت: ۶۰ میلیون دلار
میزان فروش: ۵۶ میلیون دلار
امتیاز در متاکریتیک: ۳۴/۱۰۰
فیلم «Doom» حتی با وجود بازیگرانی مانند کارل اربن و راک، باز هم نتوانست گلیم خودش را از آب بیرون بکشد و از پتانسیلهای مجموعه خارقالعاده «Doom» نهایت استفاده را ببرد. ناگفته نماند بخش اعظم عدم موفقیت این فیلم، دست به دست شدن آن بین کمپانیهای بزرگ فیلمسازی بود که در نهایتid Software آن را بهدست سه کمپانی فیلمسازی در چهار کشور دنیا سپرد تا آش شله قلمکار شورمزهای به نام «Doom» را تحویل ما بدهند. جان ولز، تهیهکنندهی «Doom» قبل از اینکه مراحل ساخت فیلم آغاز شود، وعدهها و قولهای بسیاری را داده بود که این فیلم میتواند به تابوی فیلمهای ناموفق بر اساس بازی خاتمه دهد و تبدیل به یک اثر در خور توجه شود. او در اظهارات خودش یکی از دلایل ناموفق بودن فیلمهایی را که از روی نسخه بازی ساخته میشوند؛ ساخت فیلم بر اساس بازیهایی است که برای درجه سنی ۱۳ سال بودهاند. فیلم «Doom» با درجهبندی سنی بزرگسال ساخته شد تا بتواند همانند بازی خود، صحنههای خشن و ترسناک را بهخوبی نشان دهد.
پس از سه سال زمزمه و طی کردن مسیر پر فراز و نشیب دست به دست شدن لایسنس ساخت فیلم «Doom» در نهایت این فیلم با بودجه ۶۰ میلیون دلاری ساخته شد. داستان فیلم در مورد مرکزی تحقیقاتی در سیاره مریخ در سال ۲۰۴۶ میلادی بود که توسط نیروهای ناشناختهای مورد حمله قرار میگیرد. بهدنبال این قضیه، تیم نجاتی متشکل از چندین سرباز زبده که یکی از آنها جان ریپر گریم نام دارد به این محل اعزام میشوند. جان ریپر را میتوان همان«Doom Guy» معروف بازیهای «Doom» دانست که البته در بازیها نام اصلیش مشخص نشد.
«Silent Hill:Revelation 3D»
تاریخ اکران: ۲۰۱۲
بودجه ساخت: ۲۰ میلیون دلار
میزان فروش: ۵۲ میلیون دلار
امتیاز در متاکریتیک: ۱۵/۱۰۰
هر چقدر فیلم اول «سایلنت هیل» خوب ظاهر شد و توانست یک آبروی دست و پا شکستهای برای فیلمهای براساس بازی جور کند، فیلم دوم این مجموعه با نام «مکاشفه» همه را به باد داد. روند ساخت ادامه «سایلنت هیل» قرار بود توسط کریستوف گنز، کارگردان قسمت اول و تیمش ادامه پیدا کند ولی ظاهرا شانس با آنها یار نبود. گنز که بعد از اکران قسمت اول، وعده ساخت قسمت دوم را داده بود، پس از مدتی خود را بهخاطر پروژه فیلم «اونیموشا» کنار کشید. البته تا به این لحظه هم خبری از فیلم «اونیموشا» نشد و کاش گنز به همان «سایلنت هیل» وفادار میماند. راجر اوری، که برنده جایزه اسکار برای فیلم «پالپ فیکشن» بوده و فیلمنامه قسمت اول «سایلنت هیل» را نوشته بود، قصد بازگشت به پروژهی قسمت دوم فیلم را داشت اما به اتهام قتل در اثر سانحه رانندگی یک سال به زندان افتاد و از آن پس هم در هیچ اثر سینمایی یا تلویزیونی حضور پیدا نکرد.
در نهایت مایکل جی.باست که کارگردان خوشنامی هم نیست، وظیفه سکانداری پروژه را فقط با ۲۰ میلیون دلار بودجه بر عهده گرفت. فیلم بهصورت سه بعدی با دوربینهای 3D Red Epic فیلمبرداری شد. داستان فیلم ادامهای مستقیم بر قسمت قبل بود و بازیگرانی همچون شین بین که در قسمت قبل، نقش کمی داشتند در این فیلم باز هم به ایفا نقش پرداختند اما حضور و بازی ضعیفی را ارائه دادند. روند فیلم اقتباس مستقیمی از قسمت سوم سری بازیهای «سایلنت هیل» بود اما همانند بسیاری از فیلمهای براساس بازی، تناقضات بسیاری بهخود دید. «سایلنت هیل؛ مکاشفه» در اکتبر سال ۲۰۱۲ اکران شد و توانست ۵۲ میلیون دلار در گیشه فروش داشته باشد. واکنش منتقدان نسبت به فیلم فوقالعاده شدید و بد بود بهطوری که اغلب مراجع معتبر امتیازات یک یا دو را روانه تیم سازنده میکردند
«Silent hill»
تاریخ اکران: ۲۰۰۶
بودجه ساخت: ۵۰ میلیون دلار
میزان فروش: ۱۰۰ میلیون دلار
امتیاز در متاکریتیک: ۳۰/۱۰۰
«سایلنت هیل» یکی از مجموعه بازیهای پرطرفدار ژانر وحشت است که طرفداران بیشماری هم دارد. کونامی همچون برخی دیگر از کمپانیهای برجسته دیگر، تصمیم به ساخت اقتباس سینمایی از بازی موفق خود گرفت که نتیجه کار به فیلمی متوسط و تا حدی خوب منتج شد. زمزمههای ساخت فیلم سینمایی بر اساس مجموعه بازیهای «سایلنت هیل» از اوایل دهه ۲۰۰۰ میلادی آغاز شد. کریستوفر گنز، شخصی که نهایتا سکانداری فیلم «سایلت هیل» را برعهده گرفت و در کارنامه خود فیلم خوش ساخت «Brotherhood of the Wolf» را داشت و ویدئویی برای کونامی فرستاد تا طرح خود را برای ساخت فیلم «سایلنت هیل» بازگو کند. کونامی از ایدههای گنز استقبال کرد و چراغ سبز ساخت فیلم را به وی داد.
اولین فیلم بر اساس مجموعه «سایلنت هیل»، مخلوطی از المانهای چهار قسمت اول را در اختیار داشت و بودجهای ۵۰ میلیون دلاری هم برای توسعه این پروژه درنظر گرفته شد. روایت فیلم در مورد مادری به نام رز است که دخترش، شارون مبتلا بهنوعی بیماری خوابگردی بوده و رویاهایی در مورد شهر «سایلنت هیل» میدیده است. این جریانات در نهایت رز و شارون را مجبور میکند به این شهر بروند. در نزدیکی شهر حادثهی رانندگی برای این دو رخ میدهد که سبب میشود شارون مفقود شود و مادرش برای پیدا کردن دخترش، راهی شهر متروکه «سایلنت هیل» شود.فیلم «سایلنت هیل» تا حد زیادی به بازیهای مجموعه وفادار بود و بیشتر به خاطر فضاسازی گیرا، صحنهسازی قوی و جلوههای ویژه حرفهای مورد تحسین قرار گرفت.
«-MaxPayne7»
تاریخ اکران: ۲۰۰۸
بودجه ساخت: ۳۵ میلیون دلار
میزان فروش: ۸۵ میلیون دلار
امتیاز در متاکریتیک: ۱۶/۱۰۰
واقعا یکی از آرزوهای طرفداران مجموعهی «مکسپین»، به تصویر کشیده شدن این شخصیت دوست داشتنی در قالب سینمایی آنهم بهصورت حرفهای و گیرا بود. تقریبا زمزمههای ساخت فیلم بر اساس بازیهای «مکسپین» از سال ۲۰۰۱ به گوش میرسید و حتی صحبتهایی با برخی کمپانیها و کارگردانان راجع به این قضیه از سوی رمدی، خالق مجموعه شده بود. در نهایت لایسنس ساخت فیلم «مکس پین» به کمپانی فاکس سپرده شد و جان مور که فیلمهایی همچون «پشت خطوط دشمن» و «طالع نحس» را در کارنامهی خود داشت، سکانداری فیلم «مکسپین» را برعهده گرفت. مارک والبرگ که از بازیگران مطرح هالیوودی است، ایفای نقش مکسپین را عهدهدار شد تا طرفداران امیدوار شوند فیلم با تیمی نسبتا قوی میتواند نام و نشانی همچون بازیاش پیدا کند. .مور برای برخی از صحنههای فیلم از تکنیکهای CG بهره برد. برای مثال، صحنهی باند هلیکوپتر بهخاطر اینکه مکانی شبیه چیزی که در داستان فیلم بود، در منطقهی فیلمبرداری وجود نداشت بهصورت پرده سبز گرفته شد. یکی از معروفترین لحظات فیلم، صحنه اسلوموشن و اکشنی است که توسط دوربین سرعت بالای Boom Vision فیلمبرداری شد. این دوربین قادر است تا ۱۰۰۰ فریم در ثانیه فیلمبرداری کند که به خلق صحنههای با دقت بالا و صحنه آهسته کمک شایانی میکند.
فیلم «مکسپین» با بودجهی ۳۵ میلیون دلاری خود، در سال ۲۰۰۸ میلادی اکران شد و توانست ۸۵ میلیون دلار در گیشهها کسب کند. بازخوردها نسبت به فیلم منفی بود و برخلاف انتظارات، مارک والبرگ بازی بسیار ضعیفی را ارائه داد بهطوری که از وی بهعنوان بدترین بازیگر سال به خاطر دو فیلم «Happening» و «Max Payne» یاد کردند.
«Hitman»
تاریخ اکران: ۲۰۰۷
بودجه ساخت: ۲۴ میلیون دلار
میزان فروش: ۱۵۰ میلیون دلار
امتیاز در متاکریتیک: ۱۴/۱۰۰
قاتل کچل و خونسرد دنیای بازیهای ویدئویی، آنقدر محبوب و دوست داشتنی بود که بتوانیم او را در قالب سینمایی و زنده مشاهده کنیم. شرکت ایداس و استودیو IO Intractive اولین تلاشهای خود را در سال ۲۰۰۳ میلادی برای ساخت فیلم از مامور ۴۷ فیلم هیتمن شروع کردند که میتوان این فیلم را یکی از بهترین اقتباسهای سینمایی از دنیای بازیهای ویدئویی دانست چرا که سازندگان تا حد زیادی به بازی اصلی وفادار بودند و از طرفی شیوه فیلمسازی و خروجی نهایی، محصول بیکیفیت با بازیگرانی خشک و بیروح نبود. البته با تمام این اوصاف، فیلم بههیچوجه مورد توجه منتقدان قرار نگرفت و حتی مجله تایم هم هیتمن را در لیست بدترین فیلمهای بر اساس بازیهای ویدئویی خود قرار داد. مامور ۴۷ در گیشه توانست موفقیت بزرگی کسب کند و از ۲۷ میلیون دلار بودجهای که برای ساختش خرج شد، ۱۵۰ میلیون دلار به جیب زد.
«Need for Speed»
تاریخ اکران: ۲۰۱۴
بودجه ساخت: ۶۶ میلیون دلار
میزان فروش: ۲۰۳ میلیون دلار
امتیاز در متاکریتیک: ۳۹/۱۰۰
کمتر پیش میآید که شرکت بازیساز هم به طور دقیق روی پروژهی ساخت فیلم از محصولش نظارت داشته باشند اما الکترونیک آرتز برای اقتباس سینمایی فیلم«Need for Speed» خود در کنار دیگر کمپانیهای فیلمسازی دخیل در این پروژه قرار گرفت. شاید تا قبل از ساخت این فیلم، هیچکس ذهنیت دقیقی از شیوه روایت داستان در این اثر سینمایی نداشت اما بهمحض رونمایی از آن و سرانجام اکرانش، با چیزی شبیه به فیلمهای سریع و آتشین روبهرو شدیم. البته نا گفته نماند که داستان فیلم تا حد زیادی شبیه به بازی «Need for Speed Run» بود که البته جزو بازیهای ضعیف مجموعه محسوب میشود.
اولین زمزمهها برای ساخت فیلم «Need for Speed» در جولای سال ۲۰۱۲ میلادی شنیده شد و کمپانی دریم ورکس توانست حق ساخت این فیلم را از الکترونیک آرتز دریافت کند. عدم استفاده ازجلوههای ویژه کامپیوتری یکی از نکات جالب فیلم «Need for Speed» بود که بازیگران را مجاب به گذراندن دورههای حرفهای رانندگی کرد. صحنههای پر زد و خورد و تصادفهای سنگین اتومبیلها هم همگی به شکل واقعی فیلمبرداری شد.
«Need for Speed» بهخاطر بازاریابی خوب الکترونیک آرتز و کمپانیهای دخیل در تولید فیلم، توانست در گیشه موفق ظاهر شود و با بودجهی ۶۶ میلیون دلاری، به رقم ۲۰۳ میلیون دلار در سینماهای سراسر دنیا دست پیدا کند. بزرگترین بازار این فیلم در کشور چین بود که حتی بیشتر از آمریکای شمالی توانست فروش کند. با وجود تمام این موفقیتها، منتقدان همچنان در مقابل فیلمهای بر اساس بازی خم به ابرو دارند و این فیلم هم نتوانست از هجوم نمرات پایین در امان باشد.
«Tomb Raider»
تاریخ اکران: ۲۰۰۱
بودجه ساخت: ۱۱۵ میلیون دلار
میزان فروش: ۲۷۵میلیون دلار
امتیاز در متاکریتیک: ۳۳/۱۰۰
قسمت اول از اقتباس سینمایی «Tomb Raider» را میتوان یکی از موفقترین فیلمهای براساس بازی و حتی بیشتر از این محدوده دانست. با داشتن آنجلینا جولی در نقش لارا کرافت، این فیلم توجه بسیاری را به خود جلب کرد بهطوری که یک موفقیت تجاری کمنظیر در زمان خود رقم زد. مانند بسیاری از فیلمهای مطرح دیگر، حق ساخت فیلم و فیلمنامهنویسی آن بین چندین کمپانی و نویسنده دست به دست شد که نهایتا فیلمنامه توسط پنج نویسنده بههمراه کارگردان اصلی، سیمون وست به نگارش درآمد.
انتخاب آنجلینا جولی برای ایفای نقش لارا کرافت بحثهای زیادی را بین هواداران مجموعه بازیهای «Tomb Raider» ایجاد کرد اما نهایتا مشخص شد که این انتخاب بهترین تصمیم بود. فیزیک بدنی جولی و بیش از همه، چهرهی او بسیار شبیه به لارا کرافت در بازیهای ویدئویی بود و حتی در بازیهای آیندهی این سری، مقداری از چهرهی جولی برای طراحی شخصیت اصلی الهام گرفته شد. در کنار آنجلینا جولی، جان ویت، پدر آنجلینا در این فیلم حضور داشت. دنیل کریگ در «جیمزباند» و ایان گلن در «رزیدنت ایول» و بازی «تاج و تخت» از بازیگران مطرحی بودند که در موفقیت بیش از انتظار «تومب ریدر» تاثیر بهسزایی داشتند. با اینکه «تومب ریدر» از دید منتقدین یک فیلم ضعیف تعبیر شد و نقدهای خوبی را دریافت نکرد اما لارا کرافت توانست فاتح سینماهای آن زمان شود و در هفتهی اول اکران به صدر جدول باکس آفیس تکیه بزند.
«Mortal Kombat»
تاریخ اکران: ۱۹۹۵
بودجه ساخت: ۱۸ میلیون دلار
میزان فروش: ۱۲۲ میلیون دلار
امتیاز در متاکریتیک: ۵۸/۱۰۰
«مورتال کامبتی» که این روزها در جدیدترین قسمت خود در کنسولهای نسل هشتمی حسابی گرد و خاک به راه انداخته، صاحب یک اقتباس سینمایی قابل احترام و با کیفیت در دهه90 میلادی است که حسابی هم غوغا کرد. همزمان با موفقیت نسخههای اولیه بازی «مورتال کامبت» روی کنسولهای سگا، سازندگان بازی بهفکر ساخت اقتباس سینمایی و تکرار موفقیتها در گیشه بودند. کمپانی New Line Cinema وظیفه ساخت و توسعه فیلم را برعهده گرفت و پل دبلیو. اس. اندرسون که بیشتر او را بهخاطر سری فیلمهای «رزیدنت ایول» میشناسیم، کارگردانی فیلم «مورتال کامبت» را بر عهده گرفت. این در واقع اولین تجربه حرفهای و موفق فیلمسازی اندرسون بود که باعث شد اسم وی بر سر زبانها بیفتد و آینده شغلیاش را درخشان کند. از بازیگران مطرحی که در فیلم حضور داشتند میتوان به کریستوفر لامبرت اشاره داشت که بهنوعی ستاره فیلمهای علمی-تخیلی دهههای 80 و 90 میلادی بود.
فیلم سینمایی «مورتال کامبت» در آگوست ۱۹۹۵ اکران شد و توانست تا سه هفته در صدر جدول باکسآفیس قرار بگیرد. افتتاحیه فیلم بسیار طوفانی بود و 2/23 میلیون دلار را به جیب زد. این رقم در آن زمان بسیار زیاد محسوب میشد. در نهایت «مورتال کامبت» توانست ۱۲۲ میلیون دلار بفروشد و پس از فیلمهای «تومب ریدر»، «شاهزاده پارسی» و «پوکمون» در مقام چهارم پرفروشترین فیلم اقتباسی بر اساس بازیهای ویدئویی قرار بگیرد.
«Resident Evil Afterlife»
تاریخ اکران: ۲۰۱۰
بودجه ساخت: ۶۰ میلیون دلار
میزان فروش: ۲۹۶میلیون دلار
امتیاز در متاکریتیک: ۳۷/۱۰۰
سری فیلمهای «رزیدنت ایول» شاید به اندازهی بازیهای این مجموعه، محبوب و دوستداشتنی نباشند اما نباید انکار کرد که از نظر کیفیت بصری و تکنولوژیهای بهکار رفته در سطح بالایی قرار دارند که این امر سبب شده تا علاقهمندان سبک علمی-تخیلی را جدا از نام و نشان «رزیدنت ایول» به سمت سینماها بکشاند. پل دبلیو. اس. اندرسون که سابقهی کارگردانی قسمت اول فیلم موفق «مورتال کامبت» را برعهده داشت، کارگردانی، تهیهکنندگی و نویسندگی سری فیلمهای «رزیدنت ایول» را برعهده گرفت و روایت جداگانه خود را از این دنیای معروف به نمایش گذاشت. از همان روزهای اول اکران قسمت اول «رزیدنت ایول» انتقادهایی به وی وارد شد که چرا همان خط داستانی جذاب و دوست داشتنی بازیها را دنبال نکرده است. با تمام این بحثها، اندرسون توانست آمار فروش فیلمهای این مجموعه را یکی پس از دیگری بالا ببرد و در قسمت چهارم این سری بهنام«Afterlife» رکورد بیشترین فروش و سود را به نام خود ثبت کند.
«Afterlife Resident Evil: Afterlife» با هزینهای بالغ بر ۶۰ میلیون دلار ساخته شد و توانست با رقم ۲۹۶ میلیون دلار در سینماهای سراسر دنیا بهکار خود پایان دهد. این فیلم لقب پرفروشترین اثر سینمایی تاریخ کانادا را یدک میکشد و تا قبل از اکران فیلم «شاهزاده پارسی» بهعنوان پرفروشترین فیلم براساس بازیهای ویدئویی شناخته میشد.
«Prince of Persia: The Sands of Time»
تاریخ اکران: ۲۰۱۰
بودجه ساخت: ۲۰۰ میلیون دلار
میزان فروش: ۳۳۶ میلیون دلار
امتیاز در متاکریتیک: ۵۰/۱۰۰
فیلم سینمایی «شاهزاده پارسی» شاید مهمترین و بیشترین آرزویی بود که ما دوست داشتیم به حقیقت بپیوندد. سری بازیهای «شاهزاده ایرانی» هم در دنیا و بهطور ویژهای نزد ما ایرانیها از محبوبیت خاصی برخوردار است و بههمین خاطر برای ساخت فیلمی براساس این بازیها لحظه شماری میکردیم؛ خوشبختانه امتیاز ساخت اثر سینمایی از این مجموعه بهدست شرکت نام آشنای والت دیزنی افتاد و در آن زمان مطمئن شدیم که این شرکت میتواند فیلمی قابل قبول و زیبا از داستان پر پتانسیل «شاهزاده پارسی» بیرون بکشد.
مانند هر فیلم دیگری که از روی بازیها ساخته شد، سازندگان فیلم «شاهزاده پارسی» هم سعی داشتند تا ایدههای خود را هم وارد خط داستانی کنند و مقداری تغییر رویه نسبت به بازی اصلی را اعمال کنند. این تغییرات مقداری در پیچش داستانی، رابطه وزیر و دستان(شاهزاده پارسی) و همچنین ادغام برخی المانهای قسمت دوم و سوم بازی در فیلم اول بود. تیم سازندهی فیلم «شاهزاده پارسی: شنهای زمان» همان تیمی بودند که مجموعه فیلمهای مطرح دزدان دریای کارائیب را به پردهی سینماها آوردند و بهخاطر همین قضیه، جلوههای بصری و سطح فیلمبرداری محصول جدید این تیم قابل قبول بود و کمترین نقص را به دنبال داشت. یکی از اهدافی که تیم سازنده در پی آن بودند، پایهریزی یک مجموعه بزرگ هم سطح دزدان دریای کارائیب بود تا بتوانند موفقترین فیلم بر اساس بازی را ارائه دهند که تا حدی هم موفق بودند.
سرمایهگذاری دویست میلیون دلاری والت دیزنی برای این فیلم براساس بازی، نشاندهنده عظم راسخ این کمپانی بزرگ برای هرچه بهتر کردن فیلم بود اما در زمان اکران، «شاهزادهی پارسی: شنهای زمان» نتوانست آنطور که باید و شاید انتظارات سران والت دیزنی را برآورده کند. اکران این فیلم ۱۱۶ دقیقهای در می۲۰۱۰، نهایتا توانست بودجه ساخت را جبران کند و رقم ۳۳۶ میلیون دلار را به حساب والتدیزنی واریز کند. در گزارشها آمده بود که والت دیزنی حداقل فروشی معادل هشتصد تا نهصد میلیون دلار یا نهایتا ششصد میلیون دلار را از «شاهزادهی ایرانی» انتظار داشت اما نتوانست به این مهم دست پیدا کند
ارسال نظر