خنده تلخ من از گریه غمانگیزتر است
مازیار بیژنی، کاریکاتوریست جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی، در گفتگو با «نسیم آنلاین»، از روحیه پایین نقدپذیری بعضیها برایمان گفت و از "بزنگاه" ی که در این یک سال چاپ آن با بازخوردهای زیادی روبرو بوده
هر وقت اسم طنز و کاریکاتور می آید، شاید ذهن ها بی اختیار به یاد گل آقا و کاریکاتورهای او بیافتد، ولی با فوت مرحوم صابری، نمی شود گفت که پرونده طنز مجلات ما به تعطیلی کشیده شد ولی به هر حال کیومرث صابری برای خود در این حوزه صاحب برند و نمادی شده است. شاید افرادی که روز و شب خود را با طنز و کاریکاتور سپری می کنند و چراغ کم فروغ مجلات و صفحات طنز آنها را روشن نگه می دارند، نسبتا کم نباشند، ولی در میان فعالین جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی، شاید انگشت شمار به توان نامی درخور شایسته عنوان کرد. حال از میان این نخبگان طناز جبهه فرهنگی انقلاب، نام مازیار بیژنی چند سالی است که به خوبی می درخشد. شاید دوستداران کاریکاتور، هنوز طرحهای زیبای او را در روزنامه کیهان و مجله کشیده از یاد نبرده باشند و در این یک سال اخیر با "بزنگاه" او لبخندی تلخ بر صورت دارند.
به بهانه خاطرات خوبی که با کارهای او داشتیم، در گفتگویی از بازخوردهایی که در این یک سال اخیر در "بزنگاه" داشته از او پرسیدیم و کمی هم از حال و احوال این روزهای طناز روزنامه ها.
بیش از یک سال از چاپ نشریه "بزنگاه" می گذرد. بازخورد مردم، هنرمندان و احیانا مسئولین را از چاپ نشریه چطور ارزیابی می کنید؟
مازیار بیژنی: به هر حال نشریه خاصی در میآوریم چون نشریه ی طنز میباشد و این نشریهها و کاریکاتور هم مخاطبان خاص خود را دارند از آن طرف چون وضعیت نشریهخوانی و مجلهخوانی ما افتضاح است، نمیشود علمی روی فروش عمومی هیچ مجلهای تاکید کرد به غیر از یک سری مجلات ورزشی بقیهشان همه با یک رانتی سرپا نگه داشته شدهاند چون هیچ مجله ای وضعیت مناسبی ندارد.
در کل مجله ما با اینکه مجله طنز بود و بایستی مخاطب آن را هم خاص حساب کنیم بازخوردهای خوبی داشت در بین طیفهای مختلفی که ما برخورد داشتیم از محصل و دانشجو گرفته تا تیپهای مختلف هنری و استاد دانشگاه و عموم مردم که با ما برخوردهایی داشتند از جمله بازاری و کاسب، همگی رضایت نسبی داشتهاند.
در این مدت کاریکاتور یا مطلبی چاپ کردید که بابت آن از طرف فرد حقیقی و یا حقوقی تهدید شوید؟ خدای نکرده تشویق چطور؟
مازیار بیژنی: ما هیچوقت در طول این سالهایی که کار کردیم تشویق نشدیم و تهدید هم نمیشویم البته نهایتاً شاید گاه و بی گاه برای خالی نماندن عریضه وزارت ارشاد یک تذکری برای ما میفرستد چون معمولاً ارشاد تهدید نمیکند اول تذکر میفرستد و بعد نهایتاً مجله رو تعطیل میکنند.
چرا برای بیان نقدهای خود زبان طنز را انتخاب کرده اید؟ یادداشت نویسی راحت تر نبود؟
مازیار بیژنی: از زبان طنز راحتتر؟! هزار سال است در ایران هر کسی که خواسته حرف سیاسی بزند با طنز گفته و منظورم این است که زبان طنز تنها زبانی بوده که خیلی حرفها توسط این زبان زده شده چون اگرمستقیم بخواهیم هر حرفی را بزنیم هفته بعد مشخص نیست که اصلاً زنده باقی بمانیم.
البته زبان طنز تیزی بیشتری دارد و می شود براحتی حرفهای نگفته را با آن زد.
مازیار بیژنی: بله تیزیاش بیشتر است و در لفافه هم هست و جای گریز هم دارد و ظرفیت بیانی بیشتری نسبت به حرف مستقیم دارد و گاهی اوقات چون زبان، زبان طنز است طرفدار بیشتری خواهد داشت تا اینکه شما بخواهید مستقیم یک حرفی را بزنید. الان متأسفانه روشهای تبلیغاتی ما مخصوصاً در بین نیروهای خودی به جای روشهای مستقیمگویی، همان نمونههای طنز پیدا شده مثل دکتر سلام و... خیلی بیشتر از روشهای تبلیغاتی که من میبینیم در جاهایی مثل تلگرام و... بیشتر طرفدار دارد و تجربه نشان می دهد که زبان طنز مثل کاریکاتور و طنز نوشتاری باید جدی گرفته شود چون در مقایسه تعداد مخاطبین بین دکتر سلام و صدها کانال دیگر تفاوت را میبینیم.
رمز موفقیت و محبوبیت مردمی آثاری مثل گل آقا و همین دکتر سلامی که گفتید، چیه؟
مازیار بیژنی: بالاخره همین ظرفیت خود طنز باعث محبوبیت میشود و هم اینکه شما چیزی برای گفتن داشته باشید و اگر چیزی برای گفتن نداشته باشید بعد از یک مدتی تعطیل میشود و گلآقا هم تا مدتی که چیزی برای گفتن داشت نشریه را ادامه داد و وقتی که احساس کرد که مجله کم کم در حال تکراری شدن میباشد و یا اینکه دیگر چیزی برای گفتن ندارند مجله را تعطیل کردند.
مهمترین چیزی که هست این است که آن نویسنده یا کاریکاتوریست عملاً چیزی برای گفتن داشته باشد ولی اگر نداشته باشند طنز به دردی نمیخورد یا اینکه کار به تکرار میافتد یا اینکه مثلا برای شهرداری و در حد کارهای تبلیغاتی اثر میکند و یا به جشنوارههای خارجی میرود .
ما نیروهای خلاق و آدم های مبتکر در حوزه طنز و کاریکاتور، کم داریم. تا به حال به فکر تربیت نیرو بوده اید؟
مازیار بیژنی: ما اینطرف و آن طرف زیاد داشتیم ولی بیشتر خود نشریه همانطور که مانده و جلو میرود به تدریج آدمهای خود را پیدا میکند به هر حال طنز نویسان و کاریکاتوریستهایی که برای ما کار میکنند تقریباً همه آنها در یک مقطعی آماتور بودند و هیچکدام از آنها کاریکاتوریست و طنز نویس قدیم حرفهای نبودند البته ناگفته نماند که کاریکاتوریستهای قدیمی هم تقریباً همه آنها به رحمت خدا رفتهاند شاید تعداد بسیار معدودی مانده باشند وهمه اینها هم به مرور زمان دارند حرفه ای می شوند.
خب انتظار شما از کسانی که می توانند جنبه حمایتی داشته باشند، چیست؟
مازیار بیژنی: ما باید از طرف نهادهای حمایتی، حمایت شویم تا اینکه مجله از بین نرود و اگرنه مجله هم که نمیتواند با 10 شماره و 15 شماره و 20 شماره خرج خود را در بیاورد. ما هم که به رانت آنچنانی یا یک سازمان دولتی یا نهادی وصل نیستیم که مثلاً بگوییم بودجه ثابتی داریم .الآن خیلی از سازمانهای فرهنگی که من میشناسم یک ردیف بودجه ای را کنار میگذارند و یک مجله چاپ میکنند و میگذارند در انباری که البته برای آنها فرقی نمیکند که فروش برود یا نرود.
البته به روحیه نقد پذیری آن ارگان هم بی ارتباط نیست.
مازیار بیژنی: ما چندین بار که این کار را شروع کردیم مثل آن هفته نامه "کشیده" که ضمیمه روزنامه جوان چاپ میشد که آن هم بعد از 12 شماره که منتشر شد، به خاطر همین مشکلات این شکلی قطع شد چون اگر مدیر مسئول یک نشریهای تحمل انتقاد و شکایتها را نداشته باشد اینطور میشود. حالا یا اینکه از موقعیت خود نگران میشود یا اینکه به هر دلیلی، اول کاری که میکنند تعطیلی آن نشریه است و البته برایشان مهم هم نیست که آن نشریه مخاطب دارد یا ندارد چون الحمد لله آن چیزی که در مملکت ما اهمیت ندارد مخاطب است حالا یک نشریه با یک میلیون مخاطب هم باشد به راحتی تعطیل می شود و آب هم از آب تکان نمیخورد.
به عنوان سوال آخر، در این چند ساله کدام کاریکاتور واقعا به دلتان نشسته و یا بازخورد خیلی خوبی از آن دیده اید؟
مازیار بیژنی: خود من اگر بخواهم چیزی انتخاب کنم برایم سخت است که یک کار را انتخاب کنم و سعی می کنم یک مجموعه را انتخاب میکنم.
ارسال نظر