سهم اندک نیمه جنوبی!
زیرساختهای تئاتری از جمله سالن، مخاطب و فضای آموزشی در کنار نگاه باز جامعه تئاتری به حهان پیرامونی باعث شده است، ایران قطب تئاتری منطقه باشد.
دوروتا بوخوالت، مدیر موسسه تئاتر ورشو سال گذشته میهمان تئاتر ایران بود تا در هفته لهستان به انتقال تجریبات تئاتر موفق لهستان کمک کند. اگرچه در آن جلسه هیچ یک از مدیران تئاتری مهم کشور حضور نداشتند و خانم بوخوالت برای عدهای دانشجو و چند خبرنگار اطلاعات با ارزش خود را بیان میکرد؛ اما همان صحبتها کافی بود برای یک ذهن روشن تا تفاوت جایگاه تئاتر در دو کشور ایران و لهستان را درک کند. این نکته را نیز در نظر بگیرید که هر دو کشور در سال تئاتر خود به سر میبردند و نمیدانیم که آیا سال 2016 نیز همانند ایران، سال تئاتر در لهستان تمدید شده است یا خیر!
خانم بوخوالت در زمان ارائه آمار اجراهای کشورش در سال 2015 تاکید کرد که در کشورش 431 جشنواره برگزار شده است. البته این عدد بزرگ و دستنیافتنی در ایران هشتاد میلیونی در مقابل لهستان 39 میلیونی وجه دیگری نیز دارد و آن وجه همان است که در لهستان 118 مرکز/سالن تحت الحمایه دولت وجود دارد که به هیچ عنوان در ورشو متمرکز نیستند؛ بلکه این مراکز در سراسر لهستان پراکنده هستند و از همین رو تمرکز جشنوارهها نیز در ورشو نیست. در واقع سهم شهرهای غیرپایتخت در ساختار تئاتری لهستان رعایت میشود.
حال نقبی به ایران بزنیم، جایی که نمیشود ادعا کرد ساختاری منسجم و قوی همانند لهستان دارد؛ ولی در منطقه خاورمیانه، بدون شک ایران قدرت نخست تئاتری است. زیرساختهای تئاتری از جمله سالن، مخاطب و فضای آموزشی در کنار نگاه باز جامعه تئاتری به حهان پیرامونی باعث شده است، ایران قطب تئاتری منطقه باشد و برای اثبات این مدعا کافی است نگاهی به آثار کشورهای همسایه داشته باشیم.
در چنین شرایطی که ایران میتواند فضای تئاتری را بسط و گسترش دهد و البته شعار گوشنواز «تئاتر برای همه»، شعاری جهانپسند را جامه عمل بپوشاند، توجه به پراکندگی تئاتر در کشور قابل تامل است. شاید در وهله نخست بیان شود که این پراکندگی هماکنون نیز وجود دارد. از جشنوارههای مهم تئاتر ایران تنها سه عنوان در تهران برگزار میشود و سه عنوان دیگر در شهرستانها مستقر هستند. جشنواره کودک و نوجوان در همدان منجر به توسعه زیرساختهای تئاتری شهر همدان شده است. گستردگی سالنها در این شهرستان قابل توجه است. اگرچه از لحاظ اجرایی هنوز کاستیهایی وجود دارد.
جشنواره دیگر، جشنواره «تئاتر خیابانی مریوان» است که با توجه به فضای مردمی آن، آرام آرام زیرساختهایش تکمیل میشود و نمونه بارز آن پارک شانو است. اما سومین جشنواره شق دیگری را دنبال کرده است. جشنواره از سالانه تبدیل به دوسالانه گشت و حتی زمزمههایی در باب تعطیلی آن به سبب فقدان حمایت یا برابر دانستن آن با «جشنواره تئاتر مقاومت» شنیده میشد. هر چند مقاومت جانانه هنرمندان خوزستانی کماکان جشنواره را سراپا نگاه داشته است. لذا به نظر میرسد نوعی بیعدالتی در پراکندگی تئاتر کشور وجود دارد.
با نگاهی اجمالی میتوان دریافت از شش جشنواره مهم کشور، پنج عنوان در نیمه شمالی کشور و البته در بخش غربی برگزار میشود. چه بخواهیم و چه نخواهیم، شمال غرب کشور منطقهای ثروتمند با استانهایی قدرتمند شناخته میشود. در عوض سهم نیمه جنوبی تنها یک جشنواره پر فراز و نشیب بوده است.
برای رسیدن به سطحی از پرستیژ تئاتری در لهستان، لازم است نخست مفهوم پراکندگی تئاتر در کشور جدی گرفته شود. دوم اینکه عدالت نسبت به تمامی نقاط کشور رعایت شود. سومین مساله درک اهمیت موضوع جشنواره است. برخلاف جشنواره کودک یا خیابانی و یا تهران مبارک که فرم اجرایی بر فضای جشنواره غالب است، جشنواره خرمشهر برآمده از یک محتوا و بهتر است بگوییم، یک موضوع است و این موضوع اکنون با توجه به وضعیت منطقه – همان منطقهای که در حوزه تئاتر در آن سرآمدیم – مساله جهانی شده است. مقاومت دیگر امروز تنها مساله هشت سال دفاع مقدس نیست.
ولی از همه چیز مهمتر برای اوجگیری مجدد جشنواره فتح خرمشهر، جشنوارهای که چهرههای شاخصی در آن پرورش یافتند، دمیدن روح جوانی است. شاید لازم باشد ارکان جشنواره آرام آرام به دست جوانان سپرده شود تا تحرک و پویایی آن احیا شود و دیگر صدا و نوایی مبنی بر تعطیلی یکی از ملیترین جشنوارههای هنری کشور شنیده نشود. توجه مسئولان میتواند گره بسته نبود زیرساختهای مناسب این جشنواره قدیمی را باز کند. مقاومت اکنون یک ارزش و آرمان و جشنواره فتح خرمشهر بلندگوی اهمیت این آرمان است.
ارسال نظر