«سریال ایرانی ببیند و سکه جایزه بگیرید!»تعجب نکنید این شاه بیت تمامی سریال‌های تلویزیونی تعطیلات نوروزی سال 95 بود، با این تفاوت که در برنامه تلویزیونی "قرعه" به جای 10 میلیون تومان جایزه ویژه، برنامه‌سازان دست و دلبازی به خرج داده و 20 میلیون تومان جایزه درنظر گرفته بودند.

 

هوشنگ صدفی - کارشناس رسانه و منتقد - با پرداختن به موضوع استفاده از تمهید اهدای سکه برای نشاندن مخاطب پای تلویزیون و تماشای سریال‌های نوروزی، تصریح کرده است که «تاکنون معلوم نشده در طول 13 روز برنامه پخش‌شده "قرعه"، "زعفرانی" و"بیمار استاندارد" این سکه‌های ربع‌آزادی به برندگان تلویزیونی اهدا شد یا نه؟ یا در آینده درباره قرعه‌کشی برندگان جایزه ویژه سریال‌های یادشده مراسمی برپا خواهد شد؟ در طول پخش برنامه، هیچ‌وقت برندگان اتفاقی سریال ها در ذیل برنامه‌ها قید نشدند شاید هم به دلیل کمبود بودجه، موضوع به بعد از تصویب بودجه رسانه ملی در مجلس شورای اسلامی موکول شده است !»

 

صدفی در ادامه مطلبش که اختصاصی در اختیار سرویس تلویزیون و رادیو ایسنا قرار داده، آورده است:

 

«دوست ندارم در این مقال به نقد و بررسی مجموعه‌های تلویزیونی بپردازم شاید به این دلیل که رسانه ملی به جز برنامه‌های "دورهمی" مدیری با چاشنی اصلاح سبیل "سروش صحت" و سر وصورت هنرمندان، فصل جدید "خندوانه" و چند مجموعه داستانی خارجی و مستند ایرانی و خارجی، حرفی برای گفتن نداشت شاید این موضوع برای مدیران جدید رسانه ملی، نوعی شکست رسانه‌ای محسوب شود.»

 

بودجه و بهانه تولید

 

او نوشته است:

«البته هربار صحبت ازریزش مخاطبان و افت برنامه های تلویزیونی می شود ساز کمبود بودجه وامکانات از سوی مدیران تلویزیونی و روابط عمومی سیما کوک می شود در حالی که در دهه هفتاد با وجود کمبود بودجه و امکانات در رسانه ملی، شبکه بومی "تهران" در قیاس با شبکه‌های فراگیر با چند برنامه زنده و بودجه اندک توانست جایگاه مهمی در بین شبکه‌های تلویزیونی ایرانی پیدا کند یا برنامه "خانواده" شبکه یک در دوره مدیریت معاونت فعلی سیما، توانست گوی سبقت را از سایر شبکه‌ها برباید؛ البته اسناد نظرسنجی این ادعا در آرشیو صداو سیما موجود است. باید کنکاش کرد و دید چرا یک شبکه بومی با مخاطبان اندک در پایتخت، توانست نسبت به مخاطبان ملی سبقت بگیرد ؟ آیا نوع برنامه‌سازی، مدیریت، خلاقیت برنامه سازان یا مدیریت کلان رسانه ملی در موفقیت ها موثر بوده است ؟ بنابراین آسیب شناسی رسانه ملی می تواند به خوبی دلایل موفقیت برنامه سازی و جذب مخاطبان در گذشته و ناکامی شرایط فعلی را به خوبی نشان دهد، چرا که برخی مدیران موفق سال های نه چندان دور، هم چنان در مدیریت رسانه ملی ایفاگر نقش هستند.

 

شکست تلویزیون از تلگرام

 

این منتقد و روزنامه‌نگار سپس تاکید کرده است که به رغم تمامی مشکلات موجود در رسانه ملی و ریزش مخاطبان گسترده، باز رسانه ملی را دوست دارد و در توضیح آن گفته است:

«شاید به این دلیل که جزو نسل دیداری و شنیداری هستم که علاقه زیادی به فرهنگ شفاهی و فضای مجازی ندارد؛ بنابراین نگارنده نیز مثل مدیران و برنامه‌سازان رسانه ملی دغدغه آب شدن تدریجی مقبولیت رسانه ملی را دارد مقبولیت و مشروعیت رسانه ملی در طول سال‌های اخیر اغلب مورد تردید مخاطبان عام وخاص قرار گرفته که لازم است در این زمینه پژوهش قابل تأملی صورت گیرد تا نقاط قوت و ضعف رسانه ملی بازنگری شود. واقعا دردآور است رییس پلیس فتای ناجا پس از انتخابات هفتم اسفند ماه در پاسخ به سوال ایسنا درباره فعالیت‌های انتخاباتی بگوید: "۷۹ درصد از کل فعالیت‌های انتخاباتی در فضای مجازی در تلگرام انجام شد و مابقی شبکه‌ها همچون فیسبوک، توئیتر و غیره نقش جدی نداشتند. پس باید پذیرفت نقش رسانه ملی در اطلاع‌رسانی انتخاباتی اخیر نیز کمرنگ تر شده است و بیراه نیست که بگوییم که رسانه ملی از شبکه‌های فضای مجازی در انتخابات اخیر شکست خورد.

در نگرش نظریه‌پردازان ارتباطات، از تلویزیون به عنوان فن‌آوری یا یک نوع ارتباط یاد می‌شود "ریموند ویلیامز" نظریه‌پرداز ارتباطات، به تلویزیون به عنوان یک محصول فرهنگی می‌نگرد، این موضوع را بیش از دیگران پرورش می‌دهد. به عبارت دیگر فرهنگ و تلویزیون به وضوح روابط دوسویه محکمی با هم دارند؛ تلویزیون بر فرهنگ اثر می‌گذارد و فرهنگ نیز در مقابل، بر تلویزیون از نظر ترفندهای تفسیری و گرایش های اجتماعی، تاثیر می گذارد.»

 

الگوبرداری از ماهواره‌

 

هوشنگ صدفی در ادامه این مطلب آورده است:

 

«بی‌گمان مدیران ارشد رسانه ملی در سطح کلان با وجود بضاعت‌های علمی و پژوهشی به این مهم واقفند، اما نمی‌دانم چرا در طول این سال‌ها نتوانستند از روند روبه رشد ریزش مخاطبان رسانه ملی بکاهند و حتی در خفا با وجود سامانه‌های پژوهشی قابل اعتنا در زمینه آسیب‌شناسی رسانه ملی و مخاطبان‌، اقدام عملی به خرج ندادند. گفتن این جمله از زبان مدیران یا برنامه‌سازان تلویزیونی که برنامه کلاه قرمزی، پایتخت، خندوانه، دورهمی و قس علیهذا توانسته از گرایش مخاطبان ایرانی به شبکه‌های ماهواره‌ای بکاهد نوعی دهن کجی به مجموعه باورها و نگاه‌های فرهنگی به این رسانه عریض و طویل با بودجه و امکانات گسترده است. مگر رسانه ملی با داشتن ده‌ها شبکه رادیویی و تلویزیونی متنوع چه چیزی کم دارد که شبکه تلویزیونی "من و تو" یا "بی بی سی" یا شبکه‌های هنجارشکن ماهواره‌ای دارند و بدتر از آن که اخیرا برخی از برنامه‌سازان "دورهمی"، "شب کوک"، "خندوانه"، "اخبار"، "آشپزی" و برنامه‌های دیگر دست به الگوبرداری ولو اندک از این برنامه‌ها زده‌اند. باید پذیرفت در مقابله با شبیخون فرهنگی از شبکه‌های ماهواره‌ای شکست خورده‌ایم و به‌رغم قوانین محدودکننده مجلس شورای اسلامی و برخورد نیروی انتظامی در استفاده از امکانات دریافت برنامه ماهواره‌ای کار به جایی رسیده که برنامه‌سازان تلویزیونی با الگوبرداری از آنها، برنامه مونتاژی را تحویل مخاطبان ایرانی می‌دهند؛ بنابراین از نظر فرهنگی چه اشکالی دارد که‌ آب را از سرچشمه اصلی نخوریم؟»

 

این منتقد در پایان مطلبش نوشته است:

 

«به نظر می‌رسد سالهاست که ناقوس ریزش مخاطبان رسانه ملی به صدا درآمده است اما متاسفانه مدیران رسانه ملی آن را نشنیده‌اند وگرنه چه لزومی داشت که عزت الله ضرغامی، رییس سابق رسانه ملی در دیدار با دانشجویان علوم اجتماعی دانشگاه تهران مدعی شود 95 درصد ایرانیان تلویزیون ایران را تماشا می‌کنند!

بد نیست با اشارتی از "مولانا" به مطلب پایان دهم:

من گنگ خواب دیده و عالم تمام کر / من عاجزم ز گفتن و خلق از شنیدنش»