به نظر می رسد ساخت سریال های مناسبتی در تلویزیون بیش از آن که با هدف ارائه و ترویج پیام ها و مضامین مشخصی صورت بگیرد با هدف سرگرم سازی و پیروی از رویه ای است که در سال های اخیر در این رسانه رواج یافته است. چراکه اگر سریال های هرشبی یا دارای پخش هفتگی شبکه‌های مختلف سیما را نادیده بگیریم آنچه از سهم نمایش از آنتن تلویزیون باقی می ماند چیزی جز سریال های تلویزیونی برای مناسبت های تقویمی و مذهبی و ملی نیست. بدین ترتیب نوروز هر سال را باید یکی از شلوغ ترین زمان های کاری این رسانه با حجم گسترده ای از برنامه های ویژه دانست که کمتر می توان در دیگر ایام سال سراغشان را گرفت.

قرعه کشی ناباورانه

تلویزیون حداقل در سه یا چهار شبکه اصلی خود در تعطیلات عید اقدام به تولید و پخش سریال های نوروزی و عمدتا کمدی یا طنز می کند. نخستین سریال این شب های رسانه ملی که از نظر زمان پخش ساعت ۲۰ و ۴۵ دقیقه از شبکه سه سیما روانه آنتن می شود قرعه نام دارد.

سریالی پر کاراکتر که ماجرای یک قرعه کشی خانوادگی و درگیری ها و کشمکش های آن را به نمایش گذاشته است. آنچه این سریال را باورپذیر نمی کند نحوه پرداختن به یک قرعه کشی است که با واقعیت های روزمره زندگی فاصله دارد. استفاده از دستگاه پز یا گردهم آمدن گسترده اقوام برای انجام یک قرعه کشی و کشمکش ها و تقلب ها یا سایر اتفاقات باعث می شود تا بینندگانی که تجربه چنین اتفاقی را دارند آن را کمتر باور پذیر بدانند. از طرفی به نظر می رسد تاکید بیش از اندازه سریال های مناسبتی سال های اخیر تلویزیون بر طبقه ضعیف و متوسط جامعه با لوکیشن های عمدتا پایین شهر و خانه های قدیمی تلاشی برای پیوند اثر با مخاطبان است و نویسنده و کارگردان سریال قرعه اگرچه تلاش کرده اند بر ارتباطات و مناسبات خانوادگی گسترده که این روزها از آن فاصله گرفته ایم تاکید کنند اما این تمرکز آن ها را به نمایش گذشته ای نه چندان دور تقلیل داده است. از طرفی پرداختن به زندگی خانواده های متعدد در شرایطی که سریال های نوروزی نمی توانند از ۱۳ یا ۱۴ قسمت متجاوز باشند باعث می شود تا معرفی کاراکترها در حد و اندازه حضورشان در یک یا چند سکانس باقی بماند و آن ها کارکرد پیش برنده ای در داستان نیابند. از طرفی نمایش کاراکترهای متعدد سکانس های شلوغ و پر جمعیت الزاما به معنای خانواده محور بودن و تاکید بر سبک زندگی ایرانی و اسلامی نیست که نیاز امروز جامعه ماست.

بازگشایی یک گره بزرگ در «زعفرانی»

سریال «زعفرانی» که این شب ها از شبکه دو سیما پخش می شود بر مفهوم فرزند آوری دست گذاشته است. این سریال که ماجرای بچه دار شدن پدر و مادری میانسال است که خود چند فرزند متاهل و مجرد دارند و از بیان این خبر به آن ها شرمسارند، در قسمت های اخیر خود گره ای را برای بینندگان باز کرد که شاید نقطه عطف داستانش بود. گره ای که نشان می داد فرزند نورسیده اولین فرزند خانواده است و بقیه بچه ها توسط این خانواده به سرپرستی قبول شده اند.

این برگ برنده سریال درست در نقطه ای که به نظر می رسید قصه دچار رکود و یکنواختی شده است، توانست مخاطبان را همچنان با سریال همراه کند. اما باید در نظر داشت که زعفرانی هم از نظر ساختاری همچون قرعه بر خانواده های طبقه متوسط و ضعیف با فضاهای تکرار شونده در مجموعه های نمایشی سال های اخیر تلویزیون تمرکز کرده است و به نظر می رسد کارگردانش در نخستین تجربه سریال سازی خود بر رویه اسلاف حرکت می کند.

یکی دیگر از ویژگی های قابل بیان درباره این سریال پرهیز از تیپ سازی و نمایش صورت واقع گرایانه از رفتارها و گفتارهای شخصیت های داستان است که قصه را برای بیننده باورپذیر می کند.

خرده داستان های نو به نو در سریال شبکه یک

«بیمار استاندارد» در شبکه یک سیما اما سریالی است که در مقایسه با دو سریال تازه تولید رسانه ملی ساختاری تقریبا متفاوت دارد. این سریال نمونه بارز آزمون گونه فانتزی در ساخت مجموعه های نمایشی مناسبتی است. قصه ای با روایت ماجراها و خرده داستان های متعدد بیمار استاندارد را تجربه جدیدی معرفی کرده که حداقل تا اینجا، جای خود را باز کرده است. این سریال فضایی فانتزی دارد. رفتار و دیالوگ های کمتر پیش بینی پذیری را در بر می گیرد. تیپ ها سهم زیادی از داستان آن دارند. این سریال برعکس سریال هایی که صنف های دیگری را مورد نقد قرار می دادند این بار به حرفه بازیگری و دغدغه معروف شدن می پردازد تا گلایه ها و اعتراضات پیوسته اصناف مورد نقد را در سریال های دیگر نیز به نوعی پاسخ گفته باشد. این سریال علیرغم پر کاراکتر بودن اما تعریف درستی از هر موقعیت دارد و ارتباط معنایی و پیوند موضوعی ماجرای هر یک از شخصیت ها با یکدیگر در داستان باعث شده است تا حضور آن ها در سکانس های مربوط، صرفا به یک دورهمی بدون کارکرد و غیر ضروری محدود و منحصر نشود. این سریال همچنین ماجراهای نو به نویی را در هر قسمت عیان می کند که منجر به ادامه تماشای سریال از توسط مخاطبان می شود. از جمله خواستگاری بهنام از پزشک معالج خود و موافقت خانواده و نامزد سابقش با این تصمیم در قسمت های اخیر که دقیقا متضاد با پیش بینی مخاطب تلویزیون است که اتفاقا همین پیش بینی ناپذیری حدس ادامه داستان را برای او سخت می کند.