به گزارش پارس به نقل از شرق، نکته در این است که امروز هرکسی در خانه‌اش می‌تواند یک جشنواره شخصی برگزار کند. همه فیلم‌های روز جهان، به‌وفور و به آسان‌ترین شکل ممکن در اختیار همگان است. کافی است یک دستگاه دی‌وی‌دی‌پلیر یا رسیور ماهواره داشته باشید تا خود را از رفتن به جشنواره و قرارگرفتن در فضای شلوغ و گاهی حتی آزارنده جشنواره رها کنید.

کاری که من چند سالی است انجام داده‌ام و ناراضی هم نیستم. در واقع می‌شود گفت هرکس می‌تواند یک جشنواره خصوصی برای خودش ترتیب دهد. البته هیچ آیینی مانند حضور در مجامع سینمایی، برای ما که عاشق سینماییم، یا بهتر است بگوییم عاشق سینما «بودیم»، وجود ندارد. حس مشترک یا همدلی‌ای که در سالن سینما بین صدها نفر ایجاد می‌شود، از آن حس‌هایی است که طبعا در جشنواره‌های خصوصی و خانگی به وجود نمی‌آید، اما فراموش نکنیم ما در روزگاری به سر می‌بریم که همه آدم‌ها حتی درون یک خانه، در دنیای فردی خود سیر می‌کنند.

شما در یک خانواده متوسط شهری می‌بینید مثلا پدر و مادر نشسته‌اند سریال ترکی تماشا می‌کنند، بچه‌ها هرکدام در اتاق‌هایشان مشغول دیدن فیلم‌هایی هستند که به‌صورت زیرزمینی به دستشان رسیده و خلاصه اینکه آن همدلی یا هم‌نفسی‌ای که در آیین سینمارفتن و جشنواره‌رفتن ایجاد می‌شود، دیگر در کمتر خانواده‌ای وجود دارد. این از دلایل ظاهری ماجراست، اما دلیل اصلی‌تر اینکه منِ نوعی با خود فکر می‌کنم چرا باید بروم در جشنواره فیلم ببینم درحالی‌که یکی، دو ماه بعد، یا این فیلم‌ها اکران می‌شوند یا نسخه‌های ویدئویی‌شان دست‌به‌دست می‌چرخد یا سر از سوپرمارکت‌های محلمان درمی‌آورند.

درعین‌حال هر ساله به‌هرحال تعدادی فیلم خاص که انگیزه دیدن را در آدم به وجود می‌آورند هم در جشنواره هستند که اینها را هم می‌شود در نمایش‌های خصوصی یا عمومی پس از جشنواره دید. نمی‌دانم این حسی که به آن اشاره کردم، منحصر به من است یا دیگر هنرمندان و اهالی سینما هم دچارش هستند؟ به‌هرحال حضور در جشنواره و غرق‌شدن در جنب‌وجوش و هیاهوی آن به نیرو و انرژی ویژه‌ای نیاز دارد که در جوان‌ها هست و در نسل ما دیگر یا نیست یا کمتر شده است.

فکر می‌کنم دیگر برای بعضی سینماگران هم حضور فیلم‌هایشان در جشنواره چندان جدی نیست. شاید یکی از دلایلش این باشد که آنها مراسم جایگزین دارند. برای نمونه؛ رونمایی از فیلم پیش از اکران عمومی که طبعا تماشاگران نخبه‌تر و آشناتر را دعوت می‌کنند. بعد هم به‌دلیل برخی ممیزی‌ها، سینماگران اصیل و نخبه ترجیح می‌دهند قید جوایز احتمالی جشنواره را بزنند و فیلم را با دردسر کمتری روانه اکران داخلی و خارجی کنند. درعین‌حال برخی از سینماگران ما ترجیح می‌دهند حضور در جشنواره‌های بین‌المللی را جدی بگیرند، زیرا هم جوایزش اعتبار بیشتری دارد، هم امکان به‌دست‌آوردن بازار فروش بهتر و مناسب‌تری نصیب فیلمشان می‌شود و هم اینکه خودشان همراه با فیلم، چرخی در چند گوشه جهان می‌زنند. همه عواملی که برشمردم و ده‌ها عامل دیگر، باعث شده دیگر کسی جشنواره‌های داخلی را جدی نگیرد. خلاصه اینکه چون در سیاسی‌ترین مقطع سال این رویداد برگزار می‌شود، به طور طبیعی رویکردش هم سیاسی است و همین می‌شود که پس از سی‌وچند دوره برگزاری، این جشنواره به‌مرور، چنان در فضای سیاسی غرق شده که دیگر استقلال لازم را ندارد. و به همین نسبت سینماگران مستقل-که البته تعدادشان کم است- دیگر از آن استقبال نمی‌کنند و مردمی که در دهه‌های ٦٠ و ٧٠ برای دیدن فیلم‌های جشنواره صف‌های کیلومتری می‌کشیدند، دیگر تمایلی به حضور در جشنواره و تماشای فیلم‌ها ندارند.