به گزارش پارس به نقل از فارس، روح‌الله بهرامی، متخصص تاریخ اسلام و عضو هیئت علمی دانشگاه رازی کرمانشاه درباره جریان روشنفکری در عصر پهلوی عنوان کرد: هر حاکمیتی برای حفظ بقای خود از تعدادی زبده و نخبه در حوزه حکومتی خود استفاده می‌کند، حکومت پهلوی نیز چنین کاری را بنا به ضرورت انجام داد و از یک تعداد افراد در عرصه اندیشه در ساحت‌های مختلف نظامی، فرهنگی، سیاسی و ... بهره مند شد.

وی با اشاره به اینکه خود پهلوی‌ها با یک کودتای نظامی سرکار آمدند اما به لحاظ فکری بر دو پایه استوار شدند، اظهار داشت: از یک سو قدرت نخبگان نظامی بریتانیا نظیر آیرن ساید و دیگری نخبگان داخلی و روشنفکری از جمله سید ضیاءالدین طباطبایی و ... بودند.

بهرامی در ادامه یادآور شد: عده‌ای از افراد سرخورده از نظام مشروطیت نیز در این زمان سرکار آمدند این افراد روشنفکران غربگرا بودند که به دنبال پارلمان مورد نظر خود و طرح تأسیس نظام مشروطه سلطنتی برخاسته بودند، این افراد کسانی نبودند جز حسن تقی‌زاده، محمد تدین، محمدعلی فروغی، علی‌اکبر داور و مانند آن‌ها.

این استاد تاریخ با تأکید بر اینکه نخبه به لحاظ اصطلاحی افرادی هستند دارای ابعاد و زوایای مشخص اجتماعی، سیاسی، فرهنگی، اقتصادی و مذهبی که در همه ابعاد مختلف یک جامعه حضور فعال دارند، یادآور شد: بنابراین نمی‌توان نخبگان جامعه ایران را از یک زاویه صرف و یک طبقه نگاه کرد.

وی با بیان اینکه در عرصه مذهبی، نخبگان شامل روحانیت، علما، ادبا، شعرا و فلاسفه بودند، افزود: در عصر پهلوی آن طبقه‌بندی و مرزبندی مشخصی که بین نخبگان و مردم وجود داشت تا حدودی در هم ریخته بود، چرا که معیارهای کهن نخبگی متفاوت شده بود و انقلاب مشروطه جایگاه خیلی‌ها را از بین برده بود.

بهرامی درباره نخبگان اوایل دوره پهلوی گفت: اینها هنوز به معیارهای سنتی عصر قاجار وابسته بودند البته طیف روشنفکر و نواندیشی که طرفدار تجربه و اصلاحات بود از عهد ناصری با مشاهده و معاینه نتایج تمدن غرب تحت تأثیر آموزه‌های مدنی غربی قرار گرفته بود، اینها هم به جریان نخبگی نفوذ کردند که شامل کارگزاران دیپلماسی، شاهزادگان فرنگ رفته، محصلان فرهنگ و تمدن غرب بودند.

وی با تأکید بر اینکه این نخبگان آثار متفکران غربی از جمله نشریات و روزنامه‌ها و کتاب‌ها و منابع را مطالعه می‌کردند و از نزدیک با آنها آشنایی داشتند، اظهار داشت: با سرکار آمدن دولت پهلوی این افراد به دستگاه سیاسی و حکومتی آمدند، حتی برخی جذب سیاست‌های نوگرای جامعه شدند.

عضو هیئت علمی دانشگاه رازی اظهار داشت: دولت شبه‌مدرن رضا شاه این افراد را به دستگاه جذب کرد و آنها عناصر تأثیرگذار جامعه ایران شدند، این افراد از یک سو هنوز به سنت‌های عصر قاجار وابسته بودند و از سوی دیگر نخبگان روشنفکری را تشکیل می‌دادند که به دنبال مظاهر غرب رفته بودند. از جمله این افراد می‌توان تدین،‌ علی‌اکبر داور، علی اصغر حکمت، تیمورتاش، مخبر السلطنه و قوام السلطنه را نام برد.

وی طیف دیگر نخبگان عصر رضاشاه را کودتاچی‌ها و افسران بلندپایه نظام به شمار آورد و گفت: اینها در عرصه تحولات پهلوی اول و دوم تأثیرات زیادی داشتند. از جمله سرلشکر طهماسبی، حسین فردوست، سپهبد امیراحمدی، شاه بختی، رزم آرا، محمدحسین آیروم و ... .

بهرامی فعالیت نخبگان و روشنفکران پهلوی اول در عرصه فرهنگی را در تغییر ایدئولوژی حاکمیت، ایرانی گرایی، ملی گرایی، باستان گرایی و .. به شمار آورد و گفت:‌ روشنفکران غرب رفته در این حوزه که در عصر قاجار یا اوایل پهلوی به فرنگ رفته بودند به تبلیغ و ترویج ناسیونالیسم و باستان‌گرایی و تمجید از شاه و تأسیس مراکزی از این دست می‌پرداختند، فعالیت دو کانون ایران باستان و انجمن دانشوران ایران در این دوره آغاز شد و نخبگان حقوقی و فرهنگی شاهی را تشکیل می دادند.

وی همچنین یادآور شد: کانون تحصیل‌کرده‌های روشنفکر فرنگ رفته نیز، کانون ایران جوان بود که مدرنیسم غربی را ترویج می‌کرد و مروج و مبلغ اندیشه غربی با اصلاحات جدید و حامی شبه مدرنیسم رضاخانی شد. دیگر حلقه‌های فرهنگی نیز حلقه ایران کهن، فرهنگستان ایران و کانون پرورش افکار بود.

بهرامی اظهار داشت: از جمله افراد مؤثر در این کانون‌ها عیسی صدیق، اسماعیل مرأت، علی‌اکبر سیاسی، ارسلان خلعت بری،‌ محمدعلی فروغی، علی اصغر حکمت، متین دفتری و ... بودند. دوره پهلوی دوم مؤلفه‌های نخبگی را تا حدودی تغییر داد و از شاهزادگان و ملاکین به سمت تحصیلکردهای فرنگ رفته، سوق یافت. اینها کانون‌های مهندسین ایران و فن سالار و تکنوکرات را تشکیل دادند.

وی درباره دیگر جریانات عصر پهلوی دوم توضیح داد: برخی ازاین جریانات متأثر از ایدئولوژی‌های چپ‌گرا از جمله کمونیستی،‌ مارکسیستی و سوسیالیستی در جامعه ایران بود. اینها البته از زمان قاجار کار خود را شروع کرده بودند اما با سیطره رضاخان ورودشان در قالب اپوزوسیون فعالانه‌تر شد، افرادی در این حوزه‌ها پرورش یافتند و در فضای سیاسی و فرهنگی جامعه تأثیرگذار شدند، اسدالله علم و فرح پهلوی از جمله این افراد بودند که حلقه‌هایی از نخبگان و روشنفکران را تشکیل دادند.

بهرامی درباره فعالیت‌های فرح پهلوی گفت: وی حلقه‌ای از نخبگان فکری و فرهنگی را پیرامون خود جمع کرد و با ژست‌های روشنفکری به حمایت از نخبگان پرداخت و افرادی مثل احسان نراقی، سید حسین نصر، پرویز ناتل خانلری و ... را پرورش داد.

وی با اشاره به اینکه مؤسسه تحقیقات علوم اجتماعی افرادی مثل بنی صدر، احسان نراقی و ... را دارای نقش‌های فعال کرد، گفت: بنیاد فرهنگ ایران نیز افرادی نظیر ناتل خانلری را فعال کرد و به جذب نخبگان حاکمیتی پرداخت، از جمله دیگر مؤسسات ساخته شده در عصر پهلوی انجمن حکمت و فلسفه،‌ مؤسسه فرانکلین لژیون، رسوخ حزب رستاخیز، احزاب ایران نوین و ... بودند. مؤسساتی مثل فرانکلین مروج فرهنگ آمریکایی شدند و بسیاری از تحصیلکردها را جذب خود کردند.