وی در پاسخ به این سوال که آیا طبق گفتهها درست است بازیگرانی که از تئاتر به سینما وارد میشوند، نسبت به بقیه بازیگران موفقتر و ماندگارترند، بیان کرد: تمایل ندارم برای کسی یا موضوع این چنینی نسخه بپیچم؛ چون مقولهای فردی است و میتواند برای هر فردی نسخه خاص خودش را دارا باشد، اما به نظرم مجموعهای از عوامل دست به دست هم میدهد تا برای بازیگر آن اتفاقی که قرار است، جلوی دوربین رخ میدهد. این میتواند از یک پیش زمینه تئاتری یا از یک آن خوب یا هوش بسیار بالا بیاید.
بازیگر« قاعده تصادف» در مورد چگونگی شکلگیری همکاری با پروژه «سینما نیمکت» به کارگردانی محمد رحمانیان گفت: «سینما نیمکت» پروژهای است که در اصل برای گروه تئاتر پرچین تعریف شده بود. یعنی از ابتدای فرمان نگارش فیلمنامه به اعضای این گروه فکر شده و برای آنها نوشته شده است. پس وقتی پروژهای به این شکل تعریف شود، مشخص میشود که همکاری به چه نحو صورت گرفته است.
وی درباره سختی نقشش و کم کردن وزن برای آن اظهار داشت: در خصوص کم کردن وزن بگویم که سر خود نمیتوانستم کاری انجام دهم. خواسته کارگردان بود آنها فکر کردند که این کارکتر باید لاغر شود؛ چرا که مشخصههای آن زمان نگارش به نحوی در ذهنشان متبادر شده که انسانی گرسنه است و ولع سیری ناپذیری دارد و در واقع به بیماری جوع دچار است. اولین باری که این قضیه مطرح شد 10 کیلو وزن کم کردم. هر چه جلوتر رفتیم حس کردند که باید وزن بیشتری کم کنم که طی چند مرحله در کل حدود 21 کیلو وزن کم کردم که در نوع خود بسیار سخت؛ اما چون کار دلچسب و جذاب بود. سختی را به جان خریدم.
خطیبی با بیان این مطلب که حرف «سینما نیمکت» در ستایش سینماست، اظهار داشت: «سینما نیمکت» خیلی در ستایش و تاریخ سینما است که به نظرم باید دید و نمیتوان فیلم را تعریف کرد. حکایت هنرمندانی است که در ایران به تعداد فراوانی از آنها برخوردیم. هنرمندانی که علاوه بر اینکه استعداد و هدف بالایی دارند؛ اما سرانجام خوبی در انتظارشان نیست. امیدوارم طیف گستردهای فیلم را ببینند اما طبیعتاً بخشی از مخاطبانش از طرفداران خود رحمانیان هستند. یعنی طرفداران آنچه که در این سینما اتفاق میافتد یا افرادی که به ژانرهای مختلف سینمایی علاقه دارند، شاید آخرین طیف مخاطب «سینما نیمکت» هم کسانی هستند که دنبال سینمایی جدید هستند.
وی در پاسخ به این سوال که آیا جای «سینما نیمکت» در بخش نگاه نو یا سودای سیمرغ خالی نیست، عنوان کرد: من کی هستم که اظهار نظر کنم، اما دلم برای زحمتی که این گروه کشید و سرمایه هنگفتی که خرج شد میسوزد. البته ممنونم که حداقل به بخش هنر و تجربه ورود پیدا کرد؛ چون اگر در آن بخش نیز وارد نمیشد - که در این زمینه باید از صمدیان، علمالهدی و شکری تشکر کرد- باید رسماً در آرشیو قرار میگرفت.
وی افزود: فیلمی که سرمایه تولید آن حدود یک میلیارد و چهارصد میلیون تومان است، چطور میتواند فیلمی تجربی به حساب بیاید. چطور میتوان زحمت 6 ماهه گروهی که حقشان بود در سطح وسیعتری دیده شوند و مورد داوری جدیتری قرار بگیرند نادیده گرفت.
ارسال نظر