به گزارش پارس به نقل از مهر،همه چیز از یک نقد شروع شد. نقدی که اسماعیل امینی می‌گوید آن را به زبان طنز نوشت اما بازتابی گسترده در رسانه‌ها داشت. طنزی تلخ و گزنده درباره ترانه تیتراژ سریال پر طرفدار شبکه نمایش خانگی، که حاشیه‌های تازه‌‌ای برای این سریال را پی ریزی کرد.

امینی که این روزها دبیری دهمین جشنواره شعر فجر را برعهده دارد، در این مقاله عنوان کرد بعضی از سطرهای ترانه «کجایی»، یا معنای درست و حسابی ندارد یا معنایش قابل فهم نیست. حتی کسانی از اهل زبان فارسی کمک خواسته‌اند که سطرهای سخت این ترانه را برای‌شان معنا کنند!

امینی نقد تحلیلی خود را بر این ترانه با این جملات به پایان برد که «یادش به خیر آن روزگاری که ترانه‌ها معنی داشت و سخنرانی‌ها معنی داشت و خبرهای روزنامه‌ها معنی داشت و آدم‌ها آن قدر خوش‌خیال بودند که خیال می‌کردند، معنی داشتن چیز مهمی است و حرف بی معنی، هیچ ارزشی ندارد.»

پس از واکنش‌های متعدد و مختلف بر این اظهارات امینی اما ماجرا به پایان نرسید. با وجود اینکه بسیاری از کاربران فضای مجازی به این اظهارنظر واکنش منفی نشان دادند و البته جامعه شعر و ترانه نیز در برابر آن سکوت اختیار کرد، برای بار دیگر، این بار یکی از اعضا شورای شعر و ترانه وزارت ارشاد هفته گذشته در مقام اعتراض به متن این ترانه برآمد.

ترانه «کجایی» مجوزی از ارشاد ندارد

سعید بیابانکی در اظهارنظری در حاشیه برنامه شب شعر حلقه رندان با اعلام اینکه ترانه‌های منتشر شده در قالب موسیقی این سریال از شواری شعر و ترانه وزارت و فرهنگ و ارشاد اسلامی مجوز نگرفته اند و سازوکار دیگری دارند گفت: نمی دانم جمله‌هایی مانند «رگامو تو خونت بریزم» و یا «بیا رو تو رو کن» در این ترانه چه عملی را توصیف می‌کند و چه معنایی می‌دهد؟

رئیس شورای شعر و ترانه ارشاد

به دنبال این اظهارات کنجکاو شدیم تا پاسخ رسمی از شورای شعر و ترانه ارشاد درباره مجوز این ترانه پرمخاطب دریافت کنیم. محمدعلی بهمنی رئیس این شورا گفت: این ترانه نه مجوزی از این شورا داشته و نه تقاضایی برای دریافت مجوز آن صورت پذیرفته است.

این اتفاق زمانی جالب توجه تر می‌شود که ماجرای ترانه‌های بدون مجوز برای استفاده در سریال‌های شبکه نمایش خانگی هفته گذشته نیز جنجال دیگری خلق کرد.

ترانه‌ای که حاشیه‌ساز شد

ترانه افسار که به تازگی به عنوان تیتراژ سریال «شهرزاد» جایگزین ترانه «کجایی» شده است، نخست به عنوان شعری از زنده‌یاد شهریار معرفی شد اما ساعتی بعد محسن چاوشی به عنوان خواننده آن با عذرخواهی از مخاطبان اعلام کرد که ترانه‌سرای این قطعه فرد دیگری است که نشانی از او نیست و به دنبال یافتن او هستند!

بررسی‌ها و جستجوی رسانه‌ها خبر از شاعری جوان با نام پریناز جهانگیر از اهالی تبریز داد که متن این ترانه را یکسال قبل در برخی پایگاه‌های اینترنتی به نام خود ثبت کرده اما هیچ وسیله و رد تماسی از خود بر جای نگذاشته است و در نهایت نیز تنها به واسطه یکی از دوستان خواننده این ترانه این ترانه‌سرای جوان «پیدا شد» و درباره این قطعه اظهاراتی مطرح کرد.

متولی صدور مجوز برای «ترانه» کجاست؟

جنجال این روزهای این ترانه‌های پر مخاطب وقتی جالب‌تر می‌شود که بدانیم نهاد متولی صدور مجوز ترانه‌ برای انتشار عمومی در کشور، شورای شعر و ترانه وزارت ارشاد و البته شورای شعر و ترانه سازمان صدا و سیما برای ترانه‌های پخش شده در رسانه ملی است و در حالی مخاطبان این روزها این ترانه‌ها را زیر لب زمزمه می‌کنند که علی الظاهر متن این ترانه‌ها از این مجاری قانونی و رسمی عبور نکرده‌اند و به تعبیر دیگر این ترانه‌ها (از منظر متن و نه موسیقی) هیچ کدام از مجاری قانونی را برای کسب مجوز انتشار طی نکرده‌اند .

این ابهام قانونی و اجرایی در حالی است که بسیاری از ترانه‌سرایان در گفتگوهای خود بر این مساله اذعان دارند که وضعیت ترانه‌سرایی در کشور ما به دلیل بی توجهی به محتوای منتشر شده در آنها در حال نازل کردن سلیقه مخاطبان و در نهایت انتشار آثاری است که زمان زیادی را در ذهن و یاد مخاطبانش ماندگار نمی‌ماند.

هفته گذشته افشین یدالهی از ترانه سرایان صاحب نام کشور در همین زمینه گفت: با چیدمان فعلی تنها در حال سوق دادن مخاطبان ترانه به سویی هستیم که دوست نداریم به آن سمت میلی پیدا کنند.

محمد مهدی سیار نیز در همین زمینه با اشاره به فقر محتوایی در ترانه سرایی معاصر گفته بود: بخش بسیار زیادی از پدیده به دلیل آن است که تکلیف مردم و رسانه با موسیقی هرگز روشن نبوده است و همیشه با پروا و احتیاط با آن روبرو شده‌ایم و در نهایت حاصل آن شده که حرفی که مردم و نخبگان جامعه می‌پسندند در موسیقی ما دنبال نشود و چرخه «آموزش»، «تولید» و «مصرف» موسیقی به اقشار خاصی از جامعه که نماینده کل مردم (به ویژه بدنه مذهبی و انقلابی جامعه) نیستند محدود شده است.

ترانه‌هایی که مردم دوست‌دارند و ارشاد نه!

اینگونه می‌شود که برخلاف روند مرسوم تولید «ترانه» به عنوان محصول فرهنگی در سازوکار پیچیده نهادهای رسمی آثاری مخاطب پیدا می‌کند و در خاطره جمعی مردم جا خوش می‌کند که گویی نه فقط نسبتی با سازوکارهای رسمی ندارند که سیاست‌گذاران تصمیم‌گیر در این حوزه مخالفت صریح خود با آن را اعلام می‌کنند!

ماجرای عجیب ترانه‌هایی که این روزها در جامعه منتشر شده و به سرعت نیز با مخاطب زیادی مواجه می‌شوند بی‌آنکه اعضای شورای شعر و ترانه ارشاد بخواهند یا بتوانند درباره‌ آن اظهار نظر کارشناسی ارائه دهند، تازه‌ترین یک بام و چند هوای قانونی در وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی است که شاید شفاف شدن ساز و کار صدور مجوز برای ترانه های منتشر شده در مجموعه های شبکه نمایش خانگی از ابهامات در این زمینه بکاهد.

شکل‌گیری حافظه فرهنگی مخاطبان در معرض این اشعار و ترانه‌ها بسیار قابل اعتناست و بی‌توجهی به آن در دراز مدت خسارات‌هایی جبران ناپذیر ساختاری فکر و فرهنگی به دنبال خواهد داشت.