بهزاد فراهانی: هنر بدون دموکراسی درجا میزند
بهزاد فراهانی، بازیگر پیشکسوت سینما و تلویزیون و کارگردان تئاتر، عنوان کرد: تعالی هنر، دموکراسی میخواهد و در شرایطی که وضع در همه عرصهها نابسامان است نمیتوان انتظار داشت که هنر رشد کند.
به گزارش پارس به نقل از ساعت 24، بهزاد فراهانی با اشاره به پیشینه فعالیتهای هنریاش عنوان کرد: من از ۶ سالگی تعزیه میخواندم و بعدها زیر نظر استاد خیرالله تفرشیآزاد کار بازیگریام را آغاز کردم. چون خانوادهام به این پدیده علاقهمند بودند وارد تعزیه شدم. در ۱۴ سالگی زیر دست استاد تفرشیآزاد بازیگری را پی گرفتم. در سالهای بعد به خانواده غلامرضا خان مفید، بهمن و بیژن مفید پیوستم و بعدها هم با خانواده سرکیسیان آشنا شدم و پس از آن هم به گروه هنر ملی و انجمن تئاتر ایران آمدم. قبل از انقلاب به سلطانپور و بهرام بیضایی و علی حاتمی پیوستم تا به سال ۵۰ رسیدیم که به میدان شوش رفتم و خودم گروه «کوچ» را راه انداختم و عدهای بازیگر به جامعه هنریمان معرفی کردم. من در ۶ سالگی در تعزیه نقش اصلی میخواندم.
وی در توضیح وضعیت کنونی هنر در کشور توضیح داد: هنر ما جدای از شرایط تاریخی میهنمان نیست. همه وضعیتی که اکنون داریم در دیگر زمینهها نیز جاری است و ارتباط مستیم به آشفتگی هنر در کشورمان دارد. در چند سال اخیر همه میدانیم که پروندههای دزدی و میهن فروشی فراوانی باز شده. در این شرایط از هنر و هنرمندان چه انتظاری میرود تا آثار درجه اول خلق کنند؟
کارگردان نمایش «گل و قداره» افزود: از یک طرف تضادهایی که در قلب حاکمیت بروز میکند، دودش به چشم مردم میرود. از سوی دیگر نگاه آقایان خشک مغز هنری باعث شده که هنر در جایگاه خودش درجا بزند و با جزمیت و تنگ نظریها در همه زمینههای هنری یعنی چه سینما و چه ادبیاتداستانی و شعر و درام وضع وحشتناکی را شاهد باشم.
بازیگر سریال «امام علی(ع)» گفت: همه اینها به دلیل نبود نیروی اعمال کننده قانون و غیبت دموکراسی و عدالت اجتماعی است. ما پیروان مولا علی(ع) هستیم اما این عدالت اجتماعی در جامعهمان دیده نمیشود. نه تنها دادگر نیستیم بلکه وضع روز به روز بدتر شده و مردم فقیرتند و شرایط نابسامان است. بخشی از اینها به دلیل فشار امپریالیسم جهانی است و بخش اعظمش ناتوانی درک وضع مردم است. ما هر روز وضعمان بدتر میشود. میخواهم بگویم که فقر و تنگدستی و بیکاری در هنر تأثیر دارد.
این بازیگر سینما ادامه داد: ما امروز در هنرمان به همین مواردی که گفتم هم نمیتوانیم بپردازیم. متأسفانه نمیتوانیم هیچ قشر و صنف و لایه اجتماعیای را نقد کنیم. سینما باید از هزار دره و تپه و فراز و شیب بگذرد تا به جایی برسد که مردم گوشهای از حرف هنرمند را دریابند. این کار بسیار سخت است چون روی هر پدیدهای که دست میگذاریم مدعی دارد. من اعتقاد ندارم که در این اوضاع و احوال سینمای ما پیشرفت کرده است. سینمای ما همان کاری را کرده است که دیگر هنرمندان و روشنفکرانمان بیشتر از آن نتوانسته بکنند.
فراهانی اضافه کرد: نیروهای بازدارندهای که جلو هنر ما را گرفتهاند با سلیقههای فردی و سانسور نانجیبانه پدر هنر ما را درمیآورند. وقتی به مسائل جزئی میپردازیم در واقع مخاطب خودمان را از مسائل اصلی دور میکنیم. تجربه به ما نشان داده است که مسائل اصلی همواره فراموش میشود. مساله اصلی ما این است که رشد هنر، دموکراسی میخواهد. رشد هنر شرایط متعارف و متعادل عدالت اجتماعی را میطلبد. وقتی همه لحظاتمان در لابی و پشت سر یکدیگر و در اتاقهای دربسته حرف زدن و قوم و خویشها را دور هم جمع کردن میگذرد، هنر ما به هیچ عنوان پیشرفت نمیکند.
این بازیگر سینما و کارگردان تئاتر توضیح داد: توصیه میکنم این روزها کمی تلویزیون را نگاه کنید. آیا این وضعی که امروز میبینیم همان نکتهای است که قبلاً گفته میشد باید تلویزیون یک دانشگاه باشد؟ آیا تلویزیون امروز یک دانشگاه است؟ تلویزیون امروز به دلال سرمایههای نپخته و رشد نیافته تبدیل شده. این وضع چه فایدهای برای مردم دارد؟! در همه عرصهها وضع همین است.
فراهانی گفت: پرداختن به جزئیات پرت کردن توپ در زمین همسایه است و واقعیت چیز دیگری است. وضع هنرهای نمایشی ما را نگاه کنید... اینکه چه آثاری روی صحنه میرود. به گمانم ما در عرصه هنر روزبهروز فقیرتر میشویم.
وی در پاسخ به این پرسش که «چگونه است که یک فیلم در همین شرایط اسکار میگیرد؟» گفت: ما اصلاً قرار نیست پیرو مسائل کوچک و استثناها باشیم. میخواهم به مسائلی تقریباً ثابت بپردازم. ما نمیتوانیم بگوییم که فیلم آقای ایکس در هندوستان رفت و جایزه گرفت یا در ونیز برنده شد. این طرف در هند، بالیوود هزاران فیلم تولید میکند. این گونه داوری کردن کار درستی نیست. موج دموکراتیک سینمای فرانسه وقتی راه افتاد برخی کارگردانان جلوتر از آن حرکت میکردند اما پشت بند آنها نیرو و انگیزه و استعداد وجود داشت. وقتی که این اتفاق در فرانسه رخ داد در ایتالیا «ویتوریو دسیکا» و دیگران کار میکردند. این مثل آن میماند که شما یک تیم داشته باشید که سه قهرمان جهانی دارد اما وقتی تیم دیگر پیر شد دیگر نتوان روی آن حساب کرد.
فراهانی گفت: دانشگاههای هنر ما امروز از استادانی که کار را بلد بودهاند خالی شدهاند. دانشگاههای ما امروز دانشگاه نیست. هر سال هزاران دانشجوی هنر و سینما فارغالتحصیل میشوند اما کوچکترین بستری برای خلاقیت و هنر آنها وجود ندارد. نهادهای دولتی حاضر به کوچک ترین سرمایهگذاری در این زمینه نیستند. بنابراین من حاضر نیستم به این شکل جزئی به مسائل بپردازم. نمیتوانیم ذهنیت خودمان را محدود کنیم و بگوییم ساموئل خاکچیان فلان فیلم درخشان را ساخت. من این جرقههای جزئی را قبول ندارم.
وی در پاسخ به این پرسش که «آیا جوایزی مانند اسکار سیاسیاند یا نه؟» گفت: سیاسی بودن این جوایز به شکلی است که آنها پوشش میدهند نه به شکلی که ما تصور میکنیم. ما تصور میکنیم که مانند کشور خودمان لابی میشود و جایزه به کسی اعطا خواهد شد که مد نظر مسوولان جوایزند. آنها بین ۲۰۰ فیلم ۲۰ را انتخاب میکنند و هیأت ژوریشان هم دو فیلم را از بین آنها انتخاب میکند و به سازندگانش جایزه میدهد. مسلم است که اسکار هم سیاسی است اما نه به معنایی که ما از آن استباط میکنیم.
وی گفت: اینکه هنر برای هنرمند همه زندگی باشد وابسته به نگرش هنرمند به هنر است. باید دید که هنرمند چگونه هنر را میبیند. برای بانویی مانند ایران درودی فکر نمیکنم که هنر همه زندگی بود اما او یک هنرمند است. یا ژاله طباطبایی هنرمندی تمام عیار بود اما هنر برای او همه زندگی نبود. اینها مسائلی است که روشن است و کمکی به شرایط ما نمیکند.
ارسال نظر