امام رضا(ع)؛ قویترین پشتوانه زندگی/ گفتگو با کسی که از کودکی رویای خادمی حرم امن رضوی را داشت

من اول فقط دربانی را انتخاب کردم ولی بعد تیک تمام قسمتها را زدم چون فقط میخواستم خادم باشم و با خودم گفتم هر کدام که روزیام باشد به من میرسد. قسمت شد همان قسمتی که خودم خیلی علاقه داشتم نصیبم شود.»
پایگاه خبری تحلیلی «پارس»- محیا ساعدی- ما که دلمان برای هر کاری دنبال بهانه میگردد، وقتی حرم امام هشتم(ع)مان همین جا کنارمان باشد بهانههای دلتنگیمان برای پابوسیاش بیشتر میشود؛ دلتنگی برای حرم باصفایی که بهشت ایرانزمین است.
این دلتنگی زمانی بغض در گلو میشود که مشغلهها اجازه حضور در آن حریم آسمانی را ندهد و تو از جمله دعوتشدگان برای زیارتش نباشی. البته این تنها مشکل ما نیست. حتی آنها که لباس خدامی حرمش را هم پوشیدهاند لحظهای که از سلطانشان جدا میافتند دلشان تنگ میشود. مهدی جعفرزاده یکی از خادمان افتخاری و جوان امام رضا(ع) است که مدتی است این افتخار نصیبش شده. او که امسال و همزمان با میلاد امام رضا(ع) پرچم بارگاه شمسالشموس را به تهران آورده و در چندین برنامه فرهنگی و مذهبی شرکت کرده بود چند دقیقهای مهمان ما شد تا با او درباره خادم اهلبیت بودن و از همه مهمتر خادم حرم امن رضوی بودن گفتوگو کنیم.
همهچیز از امتحان ریاضی شروع شد
مهدی جعفرزاده اهل محله امامرضا(ع) است و ساکن مشهد. ۳۲ ساله است و مدرک کارشناسی روابط عمومی دارد. میگوید: «از بچگی هروقت که برای زیارت میآمدیم، فکر میکردم خدام، آشنایان و نزدیکان امام رضا(ع) هستند. فکر میکردم خود امامرضا(ع) انتخابشان میکند و رابطه این افراد با ایشان خیلی بهتر از ما زائران است،
به همینخاطر همیشه به آنها حسودی میکردم و آرزو داشتم که یکی از این خادمان باشم.» جعفرزاده البته جرقه اصلی این اتفاق را امتحان ریاضی اول دبیرستان میداند؛ روزی که خیلی آماده امتحان نبوده و به امامهشتم(ع) متوسل میشود؛ «خوب درس نخوانده بودم، 2ساعت مانده به امتحان هم خواندن را بیفایده دیدم و چون خیلی از نمره پایین آوردن میترسیدم، به امام رضا(ع) متوسل شدم. در حیاط نشسته بودم که خدام شروع کردند به غبارروبی از فرشهای حیاط حرم؛ حرکت جاروهایشان دلم را لرزاند. شبیه فیلمهای سینمایی تصویر کند شد. بلند شدم و همراهیشان کردم. استرس امتحان کاملا از ذهنم دور شد و از ته دل خواستم که یکی از خدام باشم.»
از پارتیبازی تا دربان بودن
مهدی در جواب این سؤال که تا حالا امامرضا(ع) برایش پارتیبازی کرده یا نه و چقدر از قرابت به امام(ع) بهره برده، میخندد و میگوید: «همین که به من میگویند خادمالرضا یعنی پارتی داشتم.» او «دربان» حرمرضوی است. دربانها وظیفه حفظ آرامش در صحنها و راهنمایی زائران را برعهده دارند. غبارروبی و برفروبی صحنها و بام حرممطهر هم ازجمله وظایف دیگرشان است. آقای جعفرزاده را میتوانید در کنار درهای ورودی صحن با لباس رسمی خدمت به رنگ مشکی و عصای نقرهای ببینید.
خودش میگوید بخش دربانی حرم، محل مورد علاقهاش برای خدمت بوده؛ «دربانها با آن لباسهای باشکوه و عصاهای نقرهای از کودکی یکی از محلهای مورد حسادت من بودند. روزی که برای مصاحبه دعوت شدم، در فرمها سؤالی بود که دوست دارید در کدام بخش خدمت کنید؟ من اول فقط دربانی را انتخاب کردم ولی بعد تیک تمام قسمتها را زدم چون فقط میخواستم خادم باشم و با خودم گفتم هر کدام که روزیام باشد به من میرسد. قسمت شد همان قسمتی که خودم خیلی علاقه داشتم نصیبم شود.»
خادم معنوی امامرضا(ع) باشید
آقای جعفرزاده درباره دیگر همکارانش در اداره امور دربانان میگوید: «در بارگاه مطهر امام رضا(ع) ۱۰۷۷ نفر دربان رسمی، رسمی غیرموروثی، افتخاری، تشرفی و ویژه، در ۸کشیک وجود دارند». وقتی تعجب من از این عدد را میبیند، میخندد و میگوید: «ارادتمندان به خدمت خیلی زیاد هستند و الان هم چندین هزار نفر در نوبتند.»
این خادم جوان بارگاه امام (ع) در جواب این سؤال که چرا چنین اشتیاقی برای خادم بودن وجود دارد، میگوید: «پیش از اینکه این افتخار نصیبم شود و خادم حرم باشم همیشه فکر میکردم برای ابراز محبت به اهلبیت علیهمالسلام، اوج خدمت یعنی خادم زائر و حرم بودن. نمیگویم این طرز فکر اشتباه است ولی تمام و اوج خدمت ما نیست.
راههای دیگری هم برای خدمتگزاری هست.» میخندد و میگوید: «در هر لباسی میشود خادم امامرضا(ع) بود. کافی است که کاری را فقط برای خدمت به او، در جهت رضایت او انجام دهیم. مثلا اگر پزشک هستید، میتوانید یک روز را بدون دریافت حق ویزیت کار کنید. اگر نانوا هستید، میتوانید یک تنور خود را در جهت رضای امام(ع) بدون دریافت پولی در اختیارمراجعان قرار بدهید. کسانی که در حق شما بدی کردهاند را برای رضای امام رئوف ببخشید. اینها نمونههایی از خدمت معنوی به امام هشتم هستند که بهنظرم ارزش آنها خیلی بیشتر از خادم فیزیکی بودن است. خیلی از این اتفاقات کارهای کوچکی است که هم تأثیر بزرگی در زندگی افراد دارد و هم اینکه همه از پس آن بر میآیند.»
خدمت افتخاری مخصوص بچه محلها
از او میپرسم که چه تفاوتی بین خادم رسمی، افتخاری و تشرفی وجود دارد؟ با آرامش توضیح میدهد که «خدام رسمی این سالها معمولا بهصورت موروثی انتخاب میشوند؛ به این معنی که پس از فوت یکی از خادمان رسمی حضرت، فرزند ذکور ارشد او درصورت احراز شرایط و صلاحیتهای لازم به خدمت فراخوانده میشود. درحالیکه خادمان افتخاری و تشرفی پس از تنظیم درخواست و تحویل آن به اداره مرکزی آستان قدس رضوی درصورت نیاز، اولویت و دارا بودن شرایط و شایستگیهای لازم و پس از گذراندن مراحل تحقیق و گزینش، به افتخار خدمتگزاری بارگاه رضوی میرسند.»
خود مهدی جعفرزاده، خادم افتخاری است. درباره شرایط خادم افتخاریبودن میگوید: «خادمان تشرفی کسانی هستند که در مشهد زندگی نمیکنند اما خدمت افتخاری، ویژه ساکنین مشهد است. برای خادم افتخاریبودن باید تحصیلات دانشگاهی داشته باشی، متاهل باشی و ساکن مشهد؛ البته مدالآوران، افتخارآفرینان و مسئولان دولتی هم میتوانند خادم افتخاری باشند.
بعد از ارائه درخواست هم چند سالی طول میکشد تا فراخوانده شوند، تشکیل پرونده بدهند، گزینش شوند و بعد به خدمت مشغول شوند.» دربان جوان حرمرضوی درباره تجربهخودش از حضورش در این عنوان تعریف میکند؛ «من سال ۸۵ بهطور رسمی درخواست دادم؛یعنی سالی که جرأت کردم درخواست بدهم سال ۸۵ بود، وگرنه از سالها قبل این شور خادمبودن در من بود ولی خودم را لایق نمیدانستم و هنوز هم نمیدانم. سال ۸۸ طی تماسی دعوت شدم برای مصاحبه و تشکیل پرونده. سال ۹۰ هم دعوت به خدمت شدم. آن سال یکی از جوانترین خادمان بارگاه بودم.»
اگر پسری داشته باشم
از آقای جعفرزاده درباره همسرش میپرسم؛ اینکه او هم خادم امامرضا(ع) است یا نه؟ میگوید: «همسرم خیلی بیشتر از من خادم امام است. البته خادم معنوی. هم خودش یکی از ارادتمندان است و هم به من به این دلیل که خادم امام هستم، لطف بسیاری دارد. من همسرم را از امام هشتم دارم؛ کسی که برای من همسر ایدهآلی است و همیشه برای خدمت به زائر امام غریب همراه و مشوق من است.» جعفرزاده هنوز فرزندی ندارد، اودراینباره میگوید: «هنوز قسمت نشده که فرزندی داشته باشم.» میپرسم اگر پسردار شوید اسمش را چه میگذارید؟
سؤالی است که از پیش پاسخش را میدانم. لبخند میزند و میگوید: «رضا»«شما که یا همیشه سرکارید یا مشغول خدمت به زائران، پس چطور تفریح میکنید؟» این را که میپرسم لبخندی میزند و میگوید: «حضور در بارگاه حرمرضوی برای من بهترین تفریح است. مگر نه اینکه به تفریح میروی که ساعاتی را بدون دغدغه بگذرانی، من زمانی که در بارگاه هستم از هر دغدغهای آزادم، خیلی کمتر ممکن است موضوعی مرا ناراحت کند، احساس خستگی نمیکنم و حقیقتا فکر میکنم ساعاتی که در بارگاه مقدس امامهشتم (ع) خدمت میکنم، جزئی از عمرم حساب نمیشود.»
قویترین پشتوانه زندگی
آقا مهدی جعفرزاده نزدیک شدن به اهلبیت را مهمترین تأثیر خدمت به زائران امام رضا(ع) میداند و میگوید: «با خدمت به زائران امامرضا(ع) خودم را به آنها نزدیک کردهام و باعث شده تدبر بیشتری در زمینه زندگی اهلبیت(ع) داشته باشم. این پیشوند خادمی که به اسم ما متصل شده بهانهای شده تا از خیلی از اتفاقات به سادگی عبور نکنم... . راستش را بخواهید چند سالی است که قویترین پشتوانه را برای زندگیام پیدا کردهام.» از او درباره بهترین لذتی که در زمان خادم بودن چشیده میپرسم. میگوید: «زمان تحویل سال یکی از بهترین زمانها برای ما خادمان است. حال مردم متفاوت از هر وقت دیگر است. نشاط و امید بیشتری دارند و خوشاخلاقترند چون برای دیدار 2 نفر آمدهاند. امام غریبشان و رهبر معظم انقلاب؛ حضور رهبری در بارگاه برای ما اتفاق مبارکی است و شروع سال به برکت وجود ایشان یکی از بهترین خاطرات من در سالهای خدمتم در بارگاه امام رضا(ع) است.»
میلاد امام هشتم؛ دور از او
از آقای جعفرزاده میپرسم امسال روز تولد امامرضا(ع)، دور از او برایش چگونه گذشت؟ میگوید: «طعم خادم معنوی بودن را میچشم که طعم لذتبخشی است. قطعا شب میلاد در خود بارگاه حال و هوای دیگری دارد ولی عطر امام(ع) که ناخواسته با ما همراه است دل خیلی از مشتاقان را خوش میکند. کسانی که محروم و یا بیمار هستند و یا شرایط سفر ندارند از این راه با حضرت ارتباط برقرار میکنند و ما میشویم پلی میان آنها با امام رئوف.» مهدی جعفرزاده میگوید در این حس تنها نیست: «در این مدت هر ساله در ایام دهه کرامت ۸ گروه از خادمان به ۸ استان کشور سفر و تلاش میکنند تا از این طریق به ترویج فرهنگ رضوی در کشور کمک کنند.
امسال نیز به لطف پروردگار علاوه بر سفر خادمان رضوی به ۸ استان کشور، سفیرانی از میان خادمان به برخی کشورها مثل لبنان، کویت، انگلیس، افغانستان، هند و پاکستان فرستاده شدهاند.» از خادم جوان امام هشتم میپرسم بزرگترین خواستهات از امام رضا(ع) چیست؟ میگوید: «عافیت دنیا و آخرت برای خودم و خانوادهام و دوستان اهلبیت(ع)، فرج امام زمان(عج)، شفای مریضانی که چشم امید به آقا دارند و مهمتر از همه اینکه تا پایان عمر بتوانم خادم آقا باشم.»
روز اولی که خادم شدم
«چون من مشغول بهکار هستم، روزی که قرار بود نشان آستان قدس به من اهدا شود ساعت ۴بعدازظهر بود. آن روز آنقدر دلشوره داشتم که شب نخوابیدم. روز هم نتوانستم سر کارم حاضر بشوم و مرخصی گرفتم. از ساعت ۱۲ ظهر لباسهایم را پوشیدم و آماده شدم. آن چند ساعت برایم به اندازه یک عمر گذشت.»
میخندد و میگوید: «با اینکه فقط ۴ سال از آن روزها گذشته ولی انگار خیلی جوانتر از حالا بودم. ساعت ۴ و در صحن اصلی قرار بود نشان آستان قدسرضوی به من و چند خادم افتخاری دیگر اهدا شود. بسیاری از خادمان کنار یکدیگر جمع شده بودند. حس فوقالعادهای بود.
یکی از مهمترین و تأثیرگذارترین اتفاقات زندگیام در همان روز رقم خورد.» میپرسم همانروز آن لباس خاص خادمی را هم به تن کردید؟ بعد از چند ثانیه فکر کردن پاسخ میدهد: «نه؛ ملبس شدن هم پروسه خاص خودش را دارد. باید امتحان پس بدهی تا آن لباس را به تن کنی. چند ماهی از دریافت نشان گذشته بود که لباس پوشیدم؛ لباسی که خیلی بیشتر از لباس دامادی برایم لذتبخش بود.»
ارسال نظر