به گزارش پارس به نقل از خبر آنلاین،از زمانی که فیلمنامه این سریال نوشته می‌شد تا امروز که بخش‌های نهایی آن در حال تصویربرداری است، ارجمند در کنار تولید کنندگان «معمای شاه» بوده و یکی از اصلی‌ترین نقش‌ها را برعهده دارد.

همکاری مستمر با این سریال و حجم بازی در نقش محمود وزیری، روزهای پرکاری را در سه سال گذشته برای ارجمند رقم زده است تا آنجا که از اسفند سال 93 که زندگی مشترکش را آغاز کرده، حتی نتوانسته یک سفر کوتاه با همسرش داشته باشد.

در این گفت‌وگو، امیریل ارجمند درباره نقش محمود وزیری و البته تعریفش از بازیگری به نکات جالبی اشاره کرده است:

 

می‌شود گفت که شما نقش اصلی سریال «معمای شاه» را برعهده دارید؟

نمی‌توانم نگاه شخصی به حضورم در این سریال داشته باشم. «معمای شاه» یک کار بزرگ است که یک گروه آن را انجام داده است و من یک نفر از این گروه هستم.

چه چیزهایی شما را به بازی در این نقش علاقه‌مند کرد؟

از زمان نگارش فیلمنامه در جریان آن بودم اما نمی‌دانستم قرار است این نقش را بازی کنم و زمانی که این کار به من سپرده شد تلاش کردم در خلق آن همراهی موثر داشته باشم. «معمای شاه» سومین همکاری من با آقای ورزی است و بسیار با ایشان راحت هستم.

حتما ویژگی‌های نقش در این همکاری موثر بوده است!

بله. آنچه در این سریال از من می‌بینید با همه بازی‌هایم در سینما یا روی صحنه تئاتر متفاوت است. این چیزی است که برایم جذاب بود و می‌توانستم شخصیتی به نمایش بگذارم که شبیه شخصیت‌هایی که در فیلم شکارچی شنبه، اخراجی‌های 2، سریال راز و نیاز، تبریز در مه و کارهای دیگرم ارائه کرده‌ام نباشد. برای هر بازیگری جذاب است که بتواند در قالب‌های متنوع قرار بگیرد.

بین خودتان و شخصیت محمود وزیری چه مشترکاتی دیدید؟

در بازیگری سه تا «من» داریم. یکی از این من‌ها امیریل ارجمند است، دیگری نقش است و من سوم، منی است که وسط این دو قرار می‌گیرد و اجازه نمی‌دهد خصوصیات یکی به دیگری نفوذ کند. من سوم مهم‌تر است و تعادل بین دو شخصیت را حفظ می‌کند. اگر قرار باشد با مشترکات خودمان نقش‌ها را بازی کنیم، ممکن است به آن وفادار نباشیم. مهم‌ترین چیز از نظر من، این است که بازیگر تابع کارگردان باشد چون اوست که همه چیز را درباره یک اثر می‌داند و روند شخصیت‌ها را در ذهن دارد. من به‌عنوان بازیگر موظفم ذهنیت کارگردان را عینی کنم.

شاید کمی قدیمی فکر می‌کنم چون در مکتبی هنر را آموخته‌ام که ممکن است دیگر برای خیلی‌ها جالب نباشد. برای من کارگردان مهم‌ترین عنصر در تولید یک اثر است. او مسلط بر اوضاع قصه است و من به تنهایی نمی‌توانم کاری بکنم.

از همان ابتدای صحبتمان گفتم که نباید نگاه شخصی به حضورم در این سریال داشته باشم چون وقتی عضوی از یک گروه هستم باید برای رسیدن به هدف تعامل داشته باشم و از خودخواهی و حرکت تک‌نفره پرهیز کنم. ما بازیگران مهره‌های کارگردان برای اجرای یک کار بزرگ هستیم و بخشی از گروه تولید.

 

برداشتم این است که شماجزو بازیگران تکنیکی هستید؟

نه. من همیشه به لحاظ حسی درگیر نقش می‌شوم. در «سربازان اعدام» نقشی برعهده داشتم که بسیار از خودم دور بود و در پایان فیلم می‌میرد. بعد از آن‌که مرگش را بازی کردم تا مدتی کسی نزدیکم نمی‌آمد چون به شدت حالم بد بود و گریه می‌کردم. حتما می‌دانید هنرمندان و بخصوص بازیگران خیلی زود افسرده می‌شوند و این ناشی از تجربه احساسات شدید و متعدد است. صرفا با اتکا به تکنیک نمی‌شود یک نقش را بازی کرد. یک بازیگر همیشه پر از احساس است و با تمام وجودش بازی می‌کند. معتقدم بازیگری یعنی این که هم بر احساسات مسلط باشم و هم آن را به شکل واقعی بروز بدهم.

درباره نقش محمود وزیری هم لحظات شدید احساسی داشتید؟

بله. این قصه بالا و پایین زیاد دارد. صحنه‌های زیادی است که من و یوسف صیادی در نقش برادر بزرگ‌ترم که شیرین عقل است، منقلب شدیم و احساسات شدیدی را تجربه کردیم.

 

بازیگری برای شما مهم‌تر است یا موسیقی؟

من از تئاتر شروع کردم و در این رشته تحصیل هم کرده‌ام. در زمینه موسیقی هم فعالیت دارم اما بازیگری حرفه‌ای است که جذابیت بیشتری برایم دارد. موسیقی دغدغه دوم من است.

شاید بهتر بود موسیقی را انتخاب می‌کردید. در بازیگری ممکن است همیشه زیر سایه پدرتان باقی بمانید!

من از این‌که زیرسایه ایشان باشم، لذت می‌برم. اگر قرار بود غیر از این باشد، حتما طی این سال‌ها طور دیگری ظاهر می‌شدم. من زیر سایه پدرم هستم و لذت می‌برم از فرزند این پدر بودن.

 

تحت تاثیر پدرتان هستید؟

من و برزو ارجمند، پسرعمویم از بچگی در دنیای بازیگری بزرگ شده‌ایم. به جز این‌که تحصیلاتمان در این زمینه است، در هوای بازیگری قد‌کشیده‌ایم. بنابراین طبیعی است که تحت تاثیر پدرم و شیوه‌های کاری او باشم اگر جز این باشد، عجیب است.

 

با این حساب چه آینده‌ای را برای خودتان ترسیم می‌کنید؟

برای من یک نکته خیلی مهم است. این‌که برای کار مفید باشم و اتفاق بهتری را رقم بزنم. از این‌که سفارش بشوم، لذت نمی‌برم و از حضور در کارهای رفاقتی که بر اساس رابطه است، لذت نمی‌برم. برای من توانایی‌هایم مهم است.

پدرم معرف من نبوده است

هیچ وقت در هیچ کاری پدرم معرف من نبوده است و این چیزی است که از آن لذت می‌برم.

تا جایی که مقدور بوده، سعی کرده‌ام با همفکری خودش در اثری که او حضور دارد، من نباشم.

کارم را مستقل شروع کردم و اگر مستقل نبودم شاید ده سال پیش خیلی اتفاقات مهم‌تر و بزرگ‌تری در دنیای بازیگری برای من رخ می‌داد، ولی همیشه از خودم پرسیده‌ام که این اتفاقات می‌توانست ماندگار باشد و تداوم پیدا کند؟ به نظرم ماندگاری در کار هنری خیلی مهم‌تر از پرکاری است.

فکر می‌کنم اگر در دنیای هنر ماندگار شوم هم وظیفه‌ام را در قبال خودم انجام داده‌ام و هم در قبال فرهنگ کشورم.