ماجرای شراکت عمّار در فضیلت علوی!
ابن تیمیه می گوید چنین روایتی درباره عمار یاسر نیز نقل شده و پیامبر (ص) در خصوص او نیز فرموده است عمار با حق است و این مساله اختصاص به امیرمومنان علی (ع) ندارد!!
به گزارش پارس به نقل از شبستان، پانزدهم شوال مصادف است با سالروز واقعه «ردّالشمس»؛ مطابق با منابع شیعه و اهل سنت در این روز فضیلت عظیمی برای حضرت علی (ع) نقل شده است که طبق منابع اهل سنت در این روز (سال هفتم هجری) و به دنبال جنگ خیبر، شبلنجى در کتاب نور الابصار (ص 28) در معجزات رسول خدا (ص) آورده است که رسول خدا در«صهباء» از اراضى خیبر نماز خواند، آن گاه على را به دنبال کارى فرستاد و خود آن حضرت نماز عصر را خواند (و على نماز نخوانده بود، همین که على برگشت) رسول خدا (ص) سرش را در دامان على گذارد و حرکت نداد تا خورشید غروب کرد،سپس رسول خدا (ص) فرمود: «اللهم إنَّ عبدک علیا احتبس نفسه على نبیه فرد شرقها؛ خدایا بنده تو على،خود را براى پیغمبرش نگه داشته تابش خورشید را بر او باز گردان.»در این وقت خورشید بازگشت تا جایى که بر کوهها بالا آمده، پس على برخواسته وضو گرفت و نماز عصر را خواند و خورشید دوباره غروب کرد. (الغدیر،ج 3، ص 140).
با وجود این واقعه و روایت و روایات دیگری مبنی بر وجود فضایل عالی حضرت علی (ع) و تاکید پیامبر بزرگوار اسلام (ص) بر آن، باز هم وهابیت با بهانه تراشی های متعدد عزم خود را بر انکار فضائل امیرالمومنین علی (ع) جزم کرده است؛ در خصوص این موضوع با حجت الاسلام والمسلمین علی باقر شیخانی، کارشناس فِرق و مذاهب اسلامی به گفتگو نشسته ایم؛ گفتگوی ما را با مولف کتاب «پاسخ به شبهات وهابیت» در ذیل از نظرتان می گذرد:
امروز در تبلیغات وهابیت اعم از رسانه های مکتوب، دیداری و شنیداری، در حد قابل توجهی تبلیغات منفی و سوء علیه امیرمومنان علی (ع) و انکار فضایل ایشان مشاهده می کنیم، ریشه این تفکر و دشمنی ها از کجا ناشی می شود؟
یکی از اقداماتی که وهابیت به پیروی از ابن تیمیه انجام می دهد، آن است که فضایل اهل بیت علیهم السلام به ویژه امیرمومنان علی (ع) را زیر سوال می برد.
در این راستا ابن تیمیه رهبر و سردمدار وهابیت، سنگ تمام گذاشته و تلاش خود را بر انکار فضایل حضرت علی (ع) به درجه اعلا رسانده است. وی در این زمینه سه اقدام جدی و اساسی انجام داده است؛ نخست آن که در سند روایات وارد شده در فضیلت حضرت علی، امام حسن و امام حسین علیهم السلام تا حد امکان خدشه وارد می کند، یعنی هر فضیلتی که درباره ایشان است را ضعیف السند می خواند. به عبارت دیگر ابن تیمیه روایاتی که در منابع اهل سنت از فضیلت اهل بیت علیهم السلام به ویژه حضرت علی (ع) از پیامبر (ص) از جانب محدثان اهل سنت، نقل شده است را انکار می کند و متاسفانه وهابیت نیز به تبع او این راه را ادامه می دهند.
دومین اقدام وی، آن است که در جایی که نمی تواند این احادیث و روایات را انکار کند، اشکال بر دلالت آن کرده و بیان می کند این مساله یاد شده، فضیلت نیست یا فضیلت مهمی نیست و دیگران نیز می توانند این فضیلت و برتری را داشته باشند.
اما سومین اقدام ابن تیمیه در این راستا آن است که وی باز در جایی که نمی تواند روایت وارد شده را انکار کند، مشابه سازی کرده و متمسک به روایات ضعیفی می شود که در زمان بنی امیه برای دیگران (خلفاء) جعل شده است و از روایاتِ معتبر در خصوصِ فضایل اهل بیت علیهم السلام الهام گرفته شده و شبیه سازی می شد و همه این اقدامات در حالی انجام شد که روایاتِ مربوط به فضایل اهل بیت علیهم السلام، در منابع موثق اهل سنت وجود دارد.
در خصوص مشابه سازی روایت می توانید به نمونه ای اشاره کنید؟
روایت مشهوری است از جانب پیامبر اسلام (ص) که در منابع شیعه و سنی نیز نقل شده است که می فرمایند: «عَلِیٌّ مَعَ الْحَقِّ وَ الْحَقُّ مَعَ عَلِیٍّ یَدُورُ حَیْثُمَا دَارَ؛ علی با حقّ است و حق با علی. هر کجا علی باشد، حق هم آن جاست. حق به دور علی میگردد». ابن تیمیه در برخورد با این روایت تلاش می کند از هر سه روش یعنی خدشه در سند، دلالت و مشابه سازی، آن را زیر سوال ببرد و اذهان را منحرف کند. این در حالی است که پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله هم حق را با علی می داند و هم علی را با حق و هم بیان می کند حق دور علی می چرخد و این نکته بسیار مهمی است و ایشان در واقع معیار حق هستند.
اما ابن تیمیه می گوید چنین روایتی درباره عمار یاسر نیز نقل شده است و پیامبر (ص) در خصوص او نیز فرموده است عمار با حق است و این مساله اختصاص به علی (ع) ندارد!!
در پاسخ باید گفت بله این روایت درباره عمار یاسر نیز نقل شده است اما باید دید در کدام حق؟ این ماجرا باز می گردد به قضیه جنگ صفین که عده ای از مسلمانان در لشکر امیرمومنان علی (ع) دچار تردید و شک شدند به دلیل آن که می دیدند برخی از اصحاب پیامبر (ص) در جبهه مخالف قرار دارند و آنها روزی از یاران ایشان بوده اند و حتی خودِ معاویه در سال های آخر عمر پیامبر (ص)، اسلام آورده و از یاران ایشان بود، لذا دچار شک شدند اما یاد آن روایت پیامبر (ص) افتادند که فرموده بود: «گروهی سرکش عمار را خواهند کشت» و آنها مشاهده کردند عمار در جبهه حضرت علی (ع) قرار دارد و از یاران ایشان است و به این ترتیب آنها پی بردند که گروه سرکش در واقع معاویه و یارانش هستند. در همین جنگ هم بود که عمار یاسر به شهادت رسید و معاویه وقتی در این ماجرا در مخمصه قرار گرفت، در توجیه این رویداد گفت هر چند عمار را ما کشتیم اما مقصر کسی بود که او را به جنگ آورده بود.
لذا این روایت با آن روایتی که در خصوص حضرت علی (ع) بیان شده، معارضتی ندارد ضمن آن که در آن روایت تنها بیان شده است عمار با حق است اما در روایت وارد شده در خصوص امیرمومنان علی (ع) ایشان معیار حق معرفی شده و تاکید شده است حق به دور علی می چرخد در صورتی که درباره عمار چنین چیزی بیان نشده است.
آیا در منابع معتبر اهل سنت روایتی از پیامبر اسلام (ص) مبنی بر فضایل حضرت علی (ع) نقل شده است که قابل استناد باشد؟
بله؛ به طور مثال در صحیح بخاری، جلد سوم، صفحه 1096 ،حدیث 2847 نقل شده است در در ماجرای جنگ خیبر پس از آن که در روز اول و دوم، مسلمانان توفیقی به دست نیاوردند، پیامبر (ص) فرمودند: «من پرچم را فردا به دست کسی می دهم که خداوند و رسول او را دوست دارد و خدا و رسول هم او را دوست دارند، و او موفق خواهد شد.» آن شب همه اصحاب ایشان دوست داشتند که آن فرد مورد نظر، آنها باشند. وقتی پیامبر (ص)به جمع آنها آمدند، سراغ حضرت علی (ع) را گرفتند و اصحاب گفتند که علی (ع) چشم درد دارد و بدنش مجروح شده است. پیامبر (ص) دستور دادند آن حضرت (ع) را بیاورند و به عنایت ایشان، امام علی (ع) شفا گرفتند و پرچم جهاد به دست آن حضرت (ع) سپرده شد و فتح بزرگ خیبر به دست امیرمومنان علی (ع) رقم خورد.
هر چند در خصوص این روایت نیز ابن تیمیه سکوت نمی کند و دشمنی خود را با اشکال به آن عرضه می دارد.
چرا وهابیت تا این اندازه به دشمنی با امیرمومنان علی (ع) و به طور عام تر اهل بیت علیهم السلام می پردازد و در این راستا دست به هر حربه ای می زند؟
همان طور که اشاره شد، زیربنای فکری وهابیت بر اساس اندیشه ابن تیمیه که دشمنی با اهل بیت علیهم السلام داشت، شکل گرفته است. از آن جا که پیروان اهل بیت علیهم السلام نیز در جهان در حال گسترش اند و موضع گیری های عقلانی شیعه در دنیا رو به رشد است، وهابیت دیگر حرفی برای گفتن و محلی از اِعراب ندارد، بنابراین، تلاش می کند به هر وسیله ای از اسلام اُموی و یزید و معاویه دفاع کند. به عبارت دیگر آنها به دلیل آن که در برابر اسلامِ اهل بیت علیهم السلام راه چاره ای ندارند، از ریشه فضایل ایشان را زیر سوال می برند و تلاش می کنند مسلمانان سایر مذاهب را نسبت به شیعه بدبین کنند.
ارسال نظر