به گزارش پارس به نقل از فارس، حجت‌الاسلام سید محمدعلی موسوی درچه‌ای از نوادگان آیت‌الله محمدباقر درچه‌ای در برنامه ضیافت عنوان کرد: آیت‌الله درچه‌ای در برهان زمان مشروطیت کاملاً در صحنه و  در دوران طلبگی‌شان در نجف بسیار کوشا و پرتلاش بودند، ایشان از شاگردان میرزا حبیب‌الله رشتی هستند.

وی در ادامه افزود: یک بار برادر بزرگتر علامه به دیدن ایشان در نجف می‌رود، پرس و جو می‌کند و حجره او را می‌یابد، به داخل حجره که می‌رود می‌بیند که هیچ نوع امکانات رفاهی در آنجا وجود نداشته است، بعد از چند ساعت علامه وارد حجره می‌شوند و بعد از احوالپرسی از برادرش عذرخواهی می‌کند و می‌گوید من درس دیگری دارم می‌روم و برمی‌گردم. وقتی آیت‌الله درچه‌ای از کلاس آخر به حجره برمی‌گردد، برادر از دیدن آن وضع فقیرانه ایشان شروع به گلایه می‌کند.

آیت‌الله در جواب برادرش می‌گوید: آن زمان که من از درچه به نجف آمدم تنها مقداری عدس همراهم بود، عدس‌ها را با قناعت زیادی مدتی استفاده کردم و زمانی که تمام شد، دیگر هیچ چیز برای خوردن نداشتم من با سختی فراوان فقط درس می‌خواندم.

وی یادآور شد: ایشان برادر دیگری هم به نام محمد مهدی درچه‌ای داشتند که ایشان نیز چند سالی را در نجف درس می‌خواندند، یک بار که در بازار مشغول خرید بودند، مغازه‌دار به او می‌گوید، می‌شود کمی صبر کنید من با شما کاری دارم، همه مشتریان که می‌روند آن مغازه‌دار به آقای محمد مهدی درچه‌ای می‌گوید، شما با آیت‌الله درچه‌ای نسبتی دارید، ایشان جواب می‌دهد، بله. من اخوی کوچک ایشان هستم. بعد مغازه‌دار به وی می‌گوید برادر شما هرگز به سراغ ما نمی‌آمد، ما آمادگی داشتیم که هر نوع کمکی به ایشان بکنیم ،اما ایشان مناعت طبع زیادی داشت و هرگز نزد ما نمی‌آمد، شما را قسم می‌دهم که مثل برادرتان نباشید و اگر چیزی خواستید نزد ما بیایید.

اخوی ایشان از علمای نجف شنیده بودند که تا شش ماه آیت‌الله درچه‌ای حتی نان نیز برای خوردن نداشته‌اند و از تربچه‌های دور ریخته شده استفاده می‌کرده اما با تمام این اوصاف تمام همت خود را برای تحصیل صرف می‌کرده است.

وی اظهار داشت: آیت‌الله بروجردی درباره علامه درچه‌ای فرمودند که ایشان مرد عجیبی است. ایشان دوران طلبگی‌اش با سختی زندگی کرده و حتی در زمان مرجعیت نیز که تمامی امکانات در اختیارش بوده است، به همان شیوه زمان طلبگی زندگی می‌کرده است. آیت‌الله بروجردی درباره ایشان می‌فرماید خلوص و صداقت او باعث شد تا خداوند الطافش را از او دریغ نکرده و دارای این همه استعداد فوق‌العاده بود

آیت‌الله بروجردی، مایل بودند تا حدودی سبک ایشان در تدریس را در قم احیا کنند اما موفق نشدند، سبک ایشان به این گونه بود که صبح درس می‌دادند و بعد از ظهر آن را تقریر می‌کردند. تمام هم و غم ایشان تدریس و تقریر آن بوده و همین باعث می‌شده تا شاگردان ایشان به راحتی درس را متوجه شوند. آیت‌الله طیب فرمودند که من یازده سال پای درس آیت‌الله درچه‌ای بودم و یک بار درس ایشان را ترک نکردم و ایشان نیز یک بار هم درس را ترک نکردند.

حجت‌الاسلام درچه‌ای توضیح داد: ایشان روزهای چهارشنبه بعد از ظهر از اصفهان به سمت درچه حرکت می‌کردند و عصر جمعه نیز به اصفهان باز می‌گشتند، روزهای سرد از طرف آتشگاه می‌رفتند و اگر هوا خوب بوده به ناچار از رودخانه باید عبور می‌کردند. بعضی از اهالی دستجرد باغاتی داشتند و رفت و آمد ایشان را می‌دیدند، یکی از آن‌ها تمایل پیدا می‌کند که ایشان را یک بار برای ناهار دعوت کند، ایشان قبول می‌کنند، اما چند هفته می‌گذرد و علامه نمی‌توانند در پاسخ دعوت آن آقا برود، آن آقا دوباره مطرح می‌کنند، ایشان می‌فرمایند من وقت ندارم، آن آقا می‌گوید یکی از درس‌هایتان را تعطیل کنید تا بتوانیم ناهاری در خدمتتان باشیم. ایشان می‌فرماید اگر ثقلین(یعنی جن و انس) جمع شوند من درس را تعطیل نمی‌کنم.

وی با اشاره به اینکه مرحوم جلال‌الدین همایی تعریف کرده که بعدازظهر جمعه از صدای عصای ایشان متوجه می‌شدیم که ساعت 4 است، افزود: پهلوی که هنوز به پادشاهی نرسیده بوده است، به اصفهان که می‌رود پرس و جو می‌کند که بزرگترین عالمان این شهر چه کسانی هستند، نام ایشان را که می‌برند، می‌گوید من می‌خواهم ایشان را ملاقات کنم و انگشتر و قرآنی را برای ایشان می‌فرستد، علامه در پاسخ مأموران وی می‌گوید من وقت ملاقات ندارم و خودم انگشتر و قرآن دارم.