ماجرای دعوت آیتالله خوانساری از شریعتی برای طلبه شدن
به گزارش پارس به نقل از مهر، سید محمد کاظم احمدی نوه مرحوم آیتالله سید احمد خوانساری در برنامه ضیافت شبکه قرآن سیما حاضر شد و به بررسی ابعاد شخصیتی و اخلاقی پدربزرگ خویش پرداخت.
متن زیر بخشی از سخنان وی در رابطه با این عالم ربانی و مرجع تقلید بزرگ جهان تشیع است:
راز سلامتی ایشان در طول 90 و اندی سال در چه بود؟ ایشان در طول زندگیشان از سلامت جسمانی خوبی برخوردار بودند و در این رابطه نیز سفارشات زیادی را به ما می کردند. خودشان لاغر اندام، سبک وزن و بسیار سریع بودند، و از جوانی نیز ورزش شنا می کردند، به طوری که خودشان تعریف می کردند که در جوانی در شط فرات در مسابقات ورزش شنا شرکت داشتند. ایشان بر سر سفره که می نشستند هر غذایی که موجود بود مقداری را می خوردند تا شکر آن نعمت را به جا بیاورند اما روی هم رفته غذایشان نصف بشقاب هم نبود.
تأکید داشتند که ماست و سیب را بعد از غذا حتما مصرف کنید، بعد از شام نیز حدود دو کیلومتر در همان حیاط کوچک خانه راه می رفتند. برنامه خوابشان نیز بسیار منظم بود، زمستانها ساعت 9 و تابستانها ساعت 10:5 می خوابیدند. از نزدیک غروب آفتاب تا بعد از مغرب هم مطالعه نمی کردند و می گفتند که این زمان وقت مناسبی برای مطالعه نیست و برای چشم ضرر دارد. در ماه رمضان اصرار داشتند که حتما سحری خورده شود، موقع افطار هم می گفتند حتی اگر تشنه تان است اما بازهم ناگهان و در ابتدا به سراغ آب نروید. در کل این چنین مسائلی را به خوبی رعایت می کردند و به دیگران نیز سفارش می نمودند و رعایت همین موارد رمز سلامتی جسمانی ایشان بود.
در هنگام عمل اجازه بیهوش کردن خود را به پزشکان ندادند
مرحوم آیت الله العظمی سید احمد خوانساری مبتلا به بیماری زخم معده بودند که احتیاج به عمل جراحی داشت و از طرفی ایشان سالخورده و از لحاظ جسمانی نیز ناتوان بودند و تحمل عمل جراحی بدون استفاده از بیهوشی برایشان ممکن نبود اما پیش از آنکه عمل جراحی آغاز شود، ایشان اجازه بی هوش کردن را به پزشکان ندادند و عقیده داشتند که در صورت بی هوشی، تقلید مقلدینشان دچار اشکال می گردد، از این رو به پزشک معالج فرمودند: هرگاه من مشغول قرائت سوره ی مبارکه انعام شدم، شما مشغولِ عمل شوید، چرا که من توجه ام به قرآن است و در این صورت هیچ مشکلی پیش نمی آید و ایشان چنان متوجه قرآن گردیدند که به هیچ عنوان احساس درد نکردند و با تمام شدن عمل جراحی، قرائت سوره ی مبارکه ی انعام نیز به پایان رسید و ایشان بدون استفاده از داروی بیهوشی و تنها با توسل به خداوند، عمل جراحی معده خود را با موفقیت به انجام رساندند.
دیدار مرحوم شریعتی و پیشنهاد آقا به وی برای روحانی شدن
گاهی پیش می آمد که من از سر جوانی و بچگی با ایشان وارد مباحثه می شدم، اما ایشان که خودشان مرجع تقلید بودند ما را می نشاندند و با استناد و مدارک موضوعات را برایمان توضیح می دادند. ما هیچ موقع نمی دیدیم که عصبانی بشوند اما با رفتارشان به دیگران تذکر می دادند، اما اگر در مجلسی بودند و غیبتی پیش میآمد به ناگاه بلند می شدند و مجلس را ترک می کردند. آقا هر جوان و یا شخصی را می دیدند که استعداد دارد دعوت به طلبگی و روحانی شدن می کردند، حتی در دهه 50 بود که مرحوم شریعتی به نزد ایشان آمد و برای آقا از کارهای خود تعریف کردند، آقا نیز بعد از شنیدن صحبتهای ایشان به وی پیشنهاد کردند که شما بیا و روحانی شو.
نامههایی که آدرس نداشتند
یکی از خصلتهای دیگر آقا این بود که در مراجعات مردم به خود، به صورت مرتب جواب مردم را چه حضوری و چه با نامه می دادند، حتی جالب است که گاهی از خارج از کشور نامههایی برای ایشان فرستاده می شد که بر روی نامه آدرسی که نوشته شده بود تنها ایران، منزل آقای خوانساری بود. با این آدرس مشخص می شد که شخص حتی آدرس آقا را بلد نبوده و تنها به اسم ایشان نامه میفرستاده است. اما آقا جوابهای ایشان را به طور کامل می دادند. شب اول رمضان و شب اول شوال دائما تلفن زنگ می خورد و ما وقتی از تلفنها گلایه می کردیم می گفتند من باید جواب همه تلفنها را بدهم زیرا این حق الناسی است که بر گردن من است.
اصل را بر برائت فرد می گرفتند
گاهی اگر فرد فقیری برای کمک به نزد ایشان می آمد، ما به آقا می گفتیم که فلانی راست نمی گوید و فقیر نیست می گفتند شما مطمئن هستید و ما هم جواب می دادیم که خیر صد در صد مطمئن نیستیم، سپس ایشان می فرمودند پس حتی اگر یک درصد هم احتمال فقیر بودن ایشان وجود داشته باشد من احتمال را بر اعتماد به ایشان می گذارم و به وی کمک می کنم.
ارسال نظر