چالش خود باوري شوراي عالي انقلاب فرهنگي
نتوانسته مديريت هوشمندانه واقتدارفرهنگي نظام جمهوري اسلامي ايران را درمصاف با جبهه استکبار به رخ کشد و مرزبان ومروج گفتمان انديشه انقلاب اسلامي ايران باشد.
پايگاه خبري تحليلي «پارس»- محمدعلي ندائي- با وجود گذشت سي وپنج سال اززمان صدورفرمان امام خميني (ره) درخردادماه 59 مبني بر تشکيل ستاد انقلاب فرهنگي و روند روبه رشد شوراي عالي انقلاب فرهنگي در سه دهه گذشته، به نظرمي رسد شوراي عالي انقلاب فرهنگي آن چنان که بايد خود را باورنکرده ونتوانسته مديريت هوشمندانه واقتدارفرهنگي نظام جمهوري اسلامي ايران را درمصاف با جبهه استکبار به رخ کشد و مرزبان ومروج گفتمان انديشه انقلاب اسلامي ايران باشد.
اين درحالي است که در اساس نامه مصوب شوراي عالي انقلاب فرهنگي، «گسترش و نفوذ فرهنگ اسلامي در شئون جامعه»و «نشر افکار و آثار فرهنگي انقلاب اسلامي» درميان ملت ها، ازجمله اهداف اين شورا ذکرشده است .
تاکيد رهبرمعظم انقلاب اسلامي درحکم دوره جديد که مهرماه سال گذشته صادرشد، مبني براين که :« با توجه به جبههبندي جدي ميان هواداران فرهنگ انقلابي و اسلامي و معارضان عنود با انگيزه آن، شوراي عالي انقلاب فرهنگي بايد با برخورد فعال و مبتکرانه با اين جبههبندي آشکار فرهنگي، دلبستگان فرهنگ ديني و انقلابي را در داخل و خارج کشور دلگرم و اميدوار و مطمئن و معارضان را نگران و نااميد کند»،به خوبي بيانگراين کاستي شوراي عالي است .
ازطرف ديگر بند6 از اولويت هاي تعيين شده شورا در دوره جديد، خود نشان دهنده همين ضعف شوراي عالي انقلاب فرهنگي است .آن جا که رهبرانقلاب، ازبه سرانجام نرسيدن مهندسي فرهنگي وتحول درنظام آموزشي وعلوم انساني سخن مي گويند واظهارمي دارند:« مهندسي فرهنگي و موضوع تحول و نوسازي در نظام آموزشي و علمي کشور اعم از آموزش عالي و آموزش و پرورش و نيز تحول در علوم انساني که در دورههاي گذشته نيز مورد تأکيد بوده است، هنوز به سرانجام مطلوب نرسيده است» ؛ مسائل اساسي و مهمي که به تعبيرمعظم له به تعويق افتادن آن ها « خسارت بزرگي متوجه انقلاب اسلامي» مي کند.
اگرچه شوراي عالي انقلاب فرهنگي طي سه دهه گذشته انصافا درعرصه ساختارسازي وتصحيح ساختارهاي علمي وفرهنگي کشور عملکرد شايسته اي داشته است اما خود باوري فرهنگي شورا زماني به منصه ظهورمي رسد که فرماندهي نرم فرهنگ اسلامي ايراني را به دست گيرد.
به بيان ديگربسترسازي هاي شورا زماني نتيجه وثمربايسته خواهد داشت که گسل سياست گذاري واجرا برطرف شود و اقتداروعزم جدي شورا درراستاي اجراي درست سياست ها ازسوي نهادها ودستگاه هاي فرهنگي پديد آيد.دراين صورت مي توان اميد داشت که اقتدارفرهنگي نظام جمهوري اسلامي ايران به منصه ظهوربرسد وجبهه انقلاب اسلامي احساس پشتيبان وصاحب کند. اين درحالي است که به نظرمي رسد شوراي عالي انقلاب فرهنگي نه هويت خاصي براي خود قائل است ونه رويکرد متملکانه شورا نسبت به دفاع ازانديشه وگفتمان انقلاب اسلامي وترويج آن درداخل وخارج، احساس مي شود.آن چه ازنماي بيروني شورا دريافت مي شود، حس ستادي آن است ونه محل فرماندهي فرهنگ .گويي پس ازگذشت سه دهه ازتبديل شدن ستاد انقلاب فرهنگي به شوراي عالي انقلاب فرهنگي، صبغه ستادي آن هنوز برشورا استيلاداشته و با وجود تغييرعنوان، هويت عملي وعيني آن تغييرنکرده است.
اميد است دردوره جديدفعاليت شوراي عالي انقلاب فرهنگي که 9 ماه ازعمرسه ساله آن گذشته است، با درنظرگرفتن اولويت هاي تعيين شده ازسوي رهبرانقلاب، اين کاستي نيزبرطرف وشورا به مرکزفرماندهي جبهه وگفتمان انقلاب اسلامي درداخل وخارج تبديل شود.
ارسال نظر